رهبر انقلاب مهمترین مشکل و نقطه ضعف اقتصاد کشور را دولتی بودن اقتصاد و تصدیگری افراطیِ برخاسته از سیاستهای اقتصادی دهه ۶۰ دانستند و افزودند: نتیجه این افراط، کنار ماندن مردم از فعالیتهای بزرگ و ثروتساز اقتصادی و بروز مشکلاتی است که امروز در کشور مشاهده میکنیم.
آنچه امروز به عنوان وزارت صنعت، معدن و تجارت میشناسیم یکی از هزاران شاهکار دولت محمود احمدینژاد است. وزارت صنعت، معدن و تجارت ایران (صمت) حاصل ادغام دو وزارتخانه بازرگانی و صنعت و معدن به منظور کوچکسازی نهاد دولت در زمان ریاستجمهوری محمود احمدینژاد است.
دولت سیزدهم از روز سوم شهریور ۱۴۰۰ بهطور رسمی کار خود را شروع کرد. یکی از وزرای کلیدی کابینه سیزدهم وزارت صمت است که تولید عمده کشور زیر نظر این وزارتخانه است. ابراهیم رئیسی رضا فاطمیامین را که پیش از این همکار وی در آستان قدس رضوی بوده به عنوان وزیر صمت به مجلس معرفی کرد. سیاستهای ضدونقیض وی در حوزه خودرو و دیگر کالاها باعث شد تا او در اردیبهشت ۱۴۰۲ در مجلس استیضاح و سپس عزل شود. در زمان رایگیری برای عدم رای اعتماد به وزیر صمت ۲۷۰ نماینده مجلس حضور داشتند. بر همین اساس فاطمیامین تنها ۱۳۷ رای موافق آورد و از مجلس رای اعتماد دریافت نکرد.
کانون نوشته حاضر بر آگاهی وزیر و دستور کار وی برای بخش تولید و تجارت استوار است. با اینکه نویسنده از محدودیتهای نهادی و حصار بوروکراسی بر گرد سیاستگذار مطلع است اما آگاهی وزیر را پنجرهای به دنیای بیرون و امکانی برای عبور از روزمرگی در مدیریت وزارت «صمت» میداند. چه اگر وزرای پیشین ایدههای معقولی برای این بخش داشتند، به اصلاحات عمیق تن داده و روزمرگی پیشه نمیکردند، حال و روز صنایع کشور چنین زار نبود؛ آنقدر زار که حتی توان رقابت با سادهترین محصولات در بازارهای جهانی را نداشته باشند.
رشد اقتصادی بخش صنعت ایران در سال ۱۴۰۱ به بالاترین سطح پنجساله رسیده و پس از اعمال تحریمهای ۱۳۹۷ مسیر رو به رشدی را پیموده است. بررسیها نشان میدهد عمده رشد تولیدات صنعتی در دو سال اخیر از مسیر «خودرو و قطعات» بوده است. با این حال طبق دادههای مرکز آمار در مورد وضعیت تولید به قیمتهای ثابت سال ۱۳۹۰، مشاهده میشود باوجود رشد فزاینده صنعت در سالهای گذشته اما همچنان سهم این بخش از تولید پایینتر از ۱۵ سال پیش قرار دارد.بخش صنعت را میشود یکی از مهمترین بخشهای رشد تولید در کشور دانست. چرا که این بخش هم میتواند محرک صادرات بیشتر در ایران و هم محرک جدی در تولید داخل باشد. اقتصاددانان و سیاستگذاران عمدتاً بخش صنعت را از این حیث که تامینکننده نیازهای سایر بخشهای اقتصادی بوده و خود نیز متقاضی گروههای دیگر است، سمت مهم اقتصاد ایران تلقی میکنند.
بررسی تغییرات شاخص صنایع بورسی به تعیین بازده زمانی نیاز دارد. به این معنا که تغییر و تحولات شاخصهای صنایع بورسی را از چه سال مبنایی، مورد ارزیابی قرار دهیم مهم است. با توجه به سرعت تغییرات سیاسی و اجتماعی در جامعه امروز ایران و سرعت رشد تورم شاید انتخاب سالیان نهچندان دور هم برای تغییرات شاخص صنایع بورسی کار دشواری باشد. اما به هر حال برای حداقل بررسیها نیاز به سال پایهای خواهیم داشت.
چالشهای صنایع در ایران را میتوان در موارد متعددی برشمرد. در چند دهه گذشته، سیاستهای دستوری و بخشنامهای نهتنها نتوانستند مسیر دسترسی به مواد اولیه را برای تولیدکنندگان سهل کنند، بلکه بعضاً موانع مضاعفی نیز افزودهاند. همسو با این مشکلات، التهابها و جهشهای ارزی هم وضع ناپایداری را در فضای کسبوکار شکل داده و مشکلات صادرکنندگان نیز دوچندان شده است. برجستهترین چالش پیشروی تولیدکنندگان (بهخصوص در چند سال گذشته) تحمیل هزینههای بیشتر به آنان برای دسترسی به مواد اولیه بوده است.
اگرچه برخی از متفکران شروع صنعت و توسعه صنعتی را مقارن با ساخت نخستین ابزارها به وسیله بشر ابتدایی میدانند و ایران جزو اولین سرزمینها در ارتباط با ساخت چنین ابزارهایی، به ویژه در ارتباط با بافت قالی و فرش بوده است اما نگاهی به ادبیات مرتبط با صنعتی شدن در ایران نشان میدهد که شروع توسعه صنعتی با گسترش صنایع ماشینی، روند تحولات تجربی مرتبط با صنعت، و توسعه صنعتی را میتوان در سه مرحله اصلی تقسیمبندی کرد: ۱- از شروع قرن سیزدهم شمسی تا پایان سلسله قاجار، ۲- از شروع سلسله پهلوی تا انقلاب اسلامی و ۳- از انقلاب اسلامی ۱۳۵۷ تا ۱۳۹۳. در این راستا مقالهای با عنوان «بررسی تحولات صنعت و توسعه صنعتی در ایران به منظور آسیبشناسی توسعه صنعتی ایران» تلاش کرده زمینههای ورود صنعت به ایران را واکاوی کند. این مقاله به قلم محمدحسین شریفزادگان و همایون نورایی نوشته شده و در پژوهشنامه تاریخ اجتماعی و اقتصادی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی منتشر شده است.
ایران در پنج دهه اخیر روزهای پرفرازونشیبی را تجربه کرده است. اقتصاد ایران نیز از این فرازوفرود بیبهره نبوده است. از آغاز بهکار نخستین واحدهای صنعتی ایران یعنی در ربع پایانی قرن دوازدهم هجری شمسی، تا به امروز بخش صنعت رشد بسیار چشمگیری داشته و امروز بهعنوان موتور رشد اقتصادی و عامل مهمی برای انباشت سرمایه در اقتصاد کشور شناخته میشود. این نهفقط در ایران که از سوی بسیاری از پژوهشگران و اقتصاددانان تاکید میشود. صنعت هم در تولید ارزش افزوده اقتصادی و هم در ابعاد اشتغالزایی و در نهایت توسعه تکنولوژیک ظرفیت مهمی برای توسعه اقتصادی در سطح کلان و معیشت در سطح جامعه محسوب میشود. بر اساس برخی نظرات توسعه صنعت در دو بخش؛ یکی افزایش سهم درآمدزایی آن برای کل اقتصاد در طول زمان و دیگری روند صعودی سهم نیروی کار این بخش میتواند موجبات رشد اقتصادی را سبب شود. به عبارتی بیراه نیست اگر معتقد باشیم توسعه صنعتی میتواند به بهبود پایداری اقتصادی کمک کند.
قیمتگذاری دستوری کالا و خدمات از سوی دولتها، احتمالاً شایعترین نوع دستکاری نظام قیمتها در بازار و اخلال در علامتدهی به تولیدکننده و مصرفکننده باشد. اخلالی که دست بردن در نظام قیمتها در کلیت اقتصاد بهوجود میآورد بیشباهت به آنچه اثر پروانهای مینامند، نیست. یک دستکاری نابجا در یک گوشه از بازار وسیع کالا و خدمات میتواند دومینووار بسیاری از حلقههای پیشین و پسین زنجیره ارزش را تحت تاثیر قرار دهد و به تخریب بازار منجر شود. آثار قیمتگذاری دستوری بسیار وسیع است و اگر این سیاست مداخلهای دیرپا و ماندگار باشد، آثار آن نیز بسیار قابل توجه خواهد بود.
برای پرداختن به مقصود اصلی این نوشتار، اثر نااطمینانی اقتصاد کلان بر بنگاهها، لازم است با یک مقدمه و بیان چند حقیقت آماری مهم شروع کنیم. شکل یک تفاوت تورم سالانه هر ماه از ماه قبل در بازه ۱۳۹۴ تا ۱۴۰۲ را نشان میدهد. مشاهده میشود که پس از خروج آمریکا از برجام و آغاز مجدد شرایط تحریمی، میزان نوسانات تورم به شدت افزایش یافته است. به بیان دیگر، در حالی که قبل از تحریمها تورم به صورت قابل قبولی پایدار بوده است، پس از تحریم، تورم بسیار پیشبینیناپذیر شده است و تورم هر ماه میتواند به میزان قابل توجهی از تورم ماه بعد متفاوت باشد. این شکل شاید خلاصه وضعیت عدم اطمینان و پیشبینیناپذیری اقتصاد ایران در شرایط تحریمی باشد. در این نوشته سعی میکنیم اثرات قرار گرفتن در چنین فضایی را بر عملکرد بنگاهها و در نتیجه، رفاه جامعه بررسی کنیم.
شاخصهای اقتصادی به تنهایی تعیینکننده توسعه نیستند. اما وقتی کشوری میخواهد نشانههای توسعه را بروز دهد، زیرساختهای خود را نوسازی میکند و لااقل با نمایش سازهای، خود را در معرض قضاوت میگذارد. فرسودگی صنایع نشانهای بیرحمانه از فقدان توسعه است. وقتی زیرساختها فرسوده میشوند و تلاش برای بازسازی آنها رخ نمیدهد اولین گامهای زوال ساختارهای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی برداشته میشوند. با افزایش فرسودگی صنایع کشور، آژیر خطر برای ویرانی ساختارها به صدا درمیآید.
ایران اگر باظرفیتترین سرزمین از نظر دریافت خورشید نباشد، یکی از بهترین سرزمینها برای استفاده از انرژی خورشید و تولید برق سبز است. ۲۸۰ تا ۳۰۰ روز آفتابی ایران را به کشوری شگفتانگیز از منظر دریافت نور خورشید تبدیل میکند. میزان تابش خورشیدی در ایران ۱۸۰۰ تا ۲۲۰۰ کیلوواتساعت بر مترمربع در سال تخمین زده شده است که البته بالاتر از میزان میانگین جهانی است.
آمارها نشان میدهد که طی یک دهه اخیر میزان رشد تشکیل سرمایه در کشور یک روند نزولی داشته و حتی میزان آن کمتر از رشد استهلاک بوده است. موضوعی که باعث میشود، هم سرمایهگذاری در بخش ماشینآلات و هم در بخش زیرساختها و ساختمانها یک روند نزولی داشته باشد. البته آخرین آمارها نشان میدهد که در سال ۱۴۰۱ اوضاع کمی بهتر شده است، اما در کل نمیتوان امیدوار بود که با این وضعیت سرمایهگذاری، صنایع بتوانند جهش قابل توجهی داشته باشند. بخش قابل توجهی از سرمایهگذاری در صنایع، لازم است که به شکل اعتبارات یا سرمایهگذاری از کشورهای دیگر جذب شود، زیرا در حال حاضر هزینههای جاری اقتصاد ایران به شکلی است که خود دولت نمیتواند به شکل قابل توجهی از صنایع حمایت کند. از سوی دیگر، بخش خصوصی نیز به دلیل شرایط نامساعد کسبوکار یا توان سرمایهگذاری ندارند، یا اینکه فعالان بخش خصوصی به دنبال این هستند که سرمایه خود را به جای تولید، در بازارهای دارایی غیرمولد سرمایهگذاری کنند. بررسیها حاکی از آن است که کاهش نرخ تورم نیز میتواند باعث شود که روند تشکیل سرمایه در کشور وضعیت بهتری داشته باشد. این در حالی است که تورمهای بالا در سالهای اخیر شرایط را برای جذب سرمایهگذاری، وخیم کرده است.
طبق آخرین گزارش بانک جهانی که در سال ۲۰۲۰ منتشر شده است رتبه ایران در شاخص کسبوکار ۱۲۷ است، این بدان معناست که در حوزه کسبوکار ۱۲۶ کشور دیگر در جهان در وضعیت بهتری از ایران قرار دارند. با یک مطالعه اجمالی در علم اقتصاد و بررسی بازارهای دنیا به این نتیجه خواهیم رسید که رقابتپذیری یکی از مهمترین مولفههای رشد و توسعه یک کسبوکار است.
اقتصاد کشور در سالهای اخیر با شدت یافتن نرخ تورم و رشد نرخ دلار تاثیرپذیری بیشتری نسبت به نوسانات ارزی پیدا کرده است. نوسانات ارزی با ایجاد بیثباتی در اقتصاد کشور، نهتنها باعث زیان دیدن لحظهای بنگاههای اقتصادی کشور شده؛ بلکه با قفل سرمایهگذاری حقیقی و عدم ورود سرمایه خانوارها به صنایع و تولید، موجب عدم رشد متناسب تولید ناخالص داخلی و توسعه اقتصادی نزدیک به صفر درصد شده است. در این شرایط، یا با تغییر رویه سیاستگذاریهای پولی شاهد کاهش این نوسانات خواهیم بود، یا بنگاههای اقتصادی و صنایع کشور باید در برابر امواج شدید نوسانات نرخ ارز ایستادگی کنند.
شرکت سرمایهگذاری صدرتامین در سال ۱۳۷۸ تاسیس و در سال ۱۳۹۷ با عنوان تاصیکو وارد بورس ایران شد. این شرکت با توجه به سند چشمانداز شستا بهعنوان مالک تاصیکو جهتگیری جدیدی برای هلدینگ صدرتامین تعیین کرد و ورود به حوزه صنعت کانیهای فلزی و غیرفلزی و کاشی و سرامیک و تکمیل زنجیره ارزش آن را در دستور کار قرار داد. صنایع معدنی در کنار پتروشیمی جزو صنایع استراتژیک کشور محسوب میشود و به دلیل مزیت نسبی ایران و میزان ذخایر قابل توجه کشور، این صنعت در دسته صنایع برتر و پیشرو در اقتصاد ملی است. معدن و صنایع وابسته به آن حاشیه سود بسیار مناسبی نسبت به سایر صنایع دارد و تداوم رشد آن همواره در ایران و جهان قابل ملاحظه است. درباره برنامههای شرکت سرمایهگذاری صدرتامین و موضوعاتی از قبیل رشد سهام این شرکت در بازار سهام با امیرحسین نادری، مدیرعامل شرکت سرمایهگذاری صدرتامین، گفتوگو کردیم که در ادامه مشروح این گفتوگو را میخوانید.
صنعت در کشور ما با مشکلات و چالشهای ریز و درشت متعددی روبهرو است که هر کدام قصه پرغصه مجزایی است؛ از قیمتگذاری دستوری گرفته تا نوسانات ارز و تحریمها. مصطفی عمادزاده و مهدی حقباعلی، هر کدام به صورت مجزا به پرسشهای دنیای اقتصاد در مورد چالشهای صنعت پاسخ دادهاند و شرایط امروز صنایع را به مداخلات دولت در قیمتگذاری، سیاستگذاری و حتی تصدیگری نسبت دادهاند. دولت بزرگ و دستوپاگیری که از دخالت در هیچ صنعتی فروگذار نکرده است. پاسخهای این دو اقتصاددان به پرسشهای ما، در کنار یکدیگر قرار گرفته و تکمیلکننده یکدیگر است.
شرکتها و صنایع متکی به داده، این روزها یک هدف مشترک دارند: آگاهی از اینکه فرصتهای بازار در کجا نهفته است، مخمصههای زنجیره تامین کجا هستند و کجا میتوان راهی برای پیشبرد فرآیندها پیدا کرد. علم داده، تاکنون مخزن ارزشمندی برای پاسخ به این پرسشها فراهم کرده است و حالا، خود نیز دارد هوشمندتر میشود. به لطف پیشرفتهای چشمگیر در هوش مصنوعی و زیرمجموعههای آن (یادگیری ماشینی و یادگیری عمیق) صنایع در حال دستیابی به سطوح جدیدی از کارایی در تجزیه و تحلیل دادهها هستند که بر کل کسبوکارشان تاثیر میگذارد.
همکاری بهتر میان موسسات دانشگاهی و دستاندرکاران صنعت میتواند نتایج مفیدی برای مشاغل صنعتی و مدارس، استادان و دانشجویانی که به آنها وابسته هستند، داشته باشد. پژوهشهای آکادمیک در مورد آموزش، چیزی است که اساساً آموزش عالی را شکل میدهد، و اغلب مشاغل تولیدی و صنعتی از اینکه چگونه فارغالتحصیلان جدید مهندسی فاقد آمادگی صنعتی هستند، شکایت میکنند. اما اگر معلمان درک بهتری از برنامهها و دیدگاههای مورد نیاز کسبوکارهای صنعتی داشته باشند، میتوانند کار بهتری برای ایجاد یک محیط آموزشی که فارغالتحصیلان مناسب برای اشتغال تربیت میکند، انجام دهند. علاوه بر این، با همکاری بهتر، خلاقیت و تخصص دانشگاهیان میتواند منبع حل مشکلات صنعت باشد.
ساعت ۱۰ صبح است. دانشمندان داده، متالورژیستها و مهندسان «ریپورت-مکموران» در اتاق فکر بغداد جمع شدهاند. همه نگراناند. کسی نمیداند قرار است چه اتفاقی بیفتد. هیچیک از اعضای این اتاق موافق افزایش سرعت عجیب آسیاب نیستند. اعضای تیم همگی در برابر طرح کارخانه تغلیظ سنگ مس بغداد ماهها مقاومت کردهاند؛ چون خطایی کوچک میتواند کل کارخانه را مختل کند و میلیاردها سرمایه را بر باد دهد. اما تصمیم گرفته شده است. یک مدل سفارشی از هوش مصنوعی با دادههای عملیاتی سهساله از کارخانه بارگیری و برنامهریزی شده تا تولید مس را افزایش دهد و آسیاب با سنگ معدن بیشتری در هر دقیقه تغذیه شود.
هوش مصنوعی در دنیای امروز اهمیت فزایندهای پیدا کرده است زیرا پتانسیل ایجاد انقلاب در بسیاری از صنایع را دارد و همچنین میتواند کیفیت زندگی بشر را در مسائلی از جمله مراقبتهای بهداشتی، مالی و آموزش بهبود ببخشد. استفاده از هوش مصنوعی در حال حاضر باعث بهبود کارایی، کاهش هزینهها و افزایش دقت در زمینههای مختلف شده است. اما این تکنولوژی نوپا با همه جذابیت و تواناییهایی که دارد چالشهای بسیاری را پیشروی ما قرار میدهد. چالشهایی همچون جایگزینی هوش مصنوعی به جای انسان در بسیاری از مشاغل، حریم شخصی و به خطر افتادن امنیت.
امروزه واژه هوش مصنوعی یا بهاختصار AI برای همگان شناخته شده است. کاربرد هوش مصنوعی بسیار وسیع و گسترده است، بهطوری که حتی ممکن است افراد در زندگی روزمره خود از اپلیکیشنهای بسیاری استفاده کنند و اصلاً متوجه نشوند که یک هوش مصنوعی است. فناوریهای مبتنی بر هوش مصنوعی میتوانند به حل مشکلات پیچیده کمک کنند و زندگی روزمره ما را آسانتر و راحتتر کنند. به طور ساده فعالیت هوش مصنوعی در هر حوزهای این است که با دادههای در دسترس، بتواند موقعیت را تشخیص دهد یا درک کند تا بهسرعت تصمیمگیری و شرایط را مدیریت کند؛ بنابراین هر فعالیتی که با دادهها سروکار داشته باشد میتواند به هوش مصنوعی ارتباط پیدا کند. بهعبارتدیگر در هر صنعتی که افراد فعالیت کنند میتوانند کاربردی از هوش مصنوعی را بیابند. بااینوصف، هوش مصنوعی در بخش صنعت در اقتصاد بسیار کاربردی است. هوش مصنوعی (AI) این پتانسیل را دارد که بر بهرهوری تاثیر زیادی بگذارد و رشد اقتصادی را هدایت کند. با خودکار کردن کارهای روزمره و آزاد شدن وقت نیروی کار برای تمرکز روی کارهای پیچیدهتر و خلاقانه، هوش مصنوعی میتواند کارایی کلی را بهبود بخشد و خروجی را افزایش دهد. همچنین هوش مصنوعی و یادگیری ماشین به بهبود تشخیص و پیشگیری از کلاهبرداری در بانکها کمک میکند؛ بنابراین ابزار هوش مصنوعی میتواند از طریق نوآوری، افزایش بازدهی کسبوکار، کاهش هزینهها، گسترش بازاریابی، شفافیت مالی و بهطورکلی افزایش رشد اقتصادی، سودآوری در بخش صنعت را بالا ببرد.
امروزه ابزارهای هوشمند جایگاه ویژهای در زندگی بشری دارند؛ بهطوری که روزانه، زمان زیادی را صرف استفاده از آنها میکنیم. در واقع این تکنولوژیهای هوشمند هستند که در یک سیر بدون توقف تمامی الگوهای سنتی را به گوشهای انداخته و خود را در زندگی ما جا داده است. قریب به سه دهه است که تکنولوژی زیربنای رقابت و حضور موفق در بازار صنایع مختلف را شکل میدهد. در جریان پیشرفتهای فنی و تکنولوژیهای جدید چهار حالت کلی شکل میگیرد. حالت اول، کسبوکارهایی هستند که بر اساس نتایج و دستاوردهای فنی جدید، ممکن است به ورطه نابودی کشیده شوند، از نمونههای آن شغلهایی که در گذشته بودند و در حال حاضر اسمی از آنها نمیشنویم هستند. حالت دوم به کسبوکارهایی برمیگردد که در بستر تحولات تکنولوژیک ساختار و ویژگیهای آنها تغییر کرده و دچار تحول بنیادین شدهاند، به عنوان مثال زمان سفر بین شهرها قبل و بعد از پا به عرصه گذاشتن هواپیما را مقایسه کنید تا به این تغییر و تحولات پی ببرید. سومین حالت متاثر از تغییرات تکنولوژی، کسبوکارهایی هستند که از دستاوردها و پیشرفتهای تکنولوژیک برای ارتقای جایگاه رقابتی خود، افزایش بهرهوری و بهبود عملکرد استفاده میکنند و تغییرات تکنولوژی ماهیت آنها را دچار تحول و تغییر نکرده است. وقتی صحبت از بلوغ تکنولوژی میشود منظور یک روند است و اطمینان خاطر از عملکرد تکنولوژیهای موجود، گاهی سبب خواهد شد تا شرکتها غافلگیر شوند. حالت چهارم هم کسبوکارهای نوظهوری هستند که تا قبل از توسعه فناوری اطلاعات جایگاهی نداشتند و در این دوره به وجود آمدند. مانند همه کسبوکارهای اینترنتی که در عصر حاضر وجود دارند.
انقلاب صنعتی، به یکباره رخ نداد. از اواخر هفدهم میلادی آغاز شد و در نهایت، در قرن نوزدهم، جایی که همگان احساس میکردند فرآیندهای تدریجی مورد نیاز برای تغییر فضای تولید به مرحله عملیاتی رسیده است، به نتیجه رسید. این انقلاب، بر اساس ترکیبی از «نیازهای جدید تولید» و «پیشرفتهای تکنولوژیک» شکل گرفت. نیاز به افزایش بهرهوری و کارایی باعث توسعه ماشینآلات و روشهای جدید تولید شد و بهبود در حملونقل و ارتباطات، توزیع کالاها و دسترسی به بازارهای جدید را آسانتر کرد. این تغییرات تاثیر عمیقی بر جامعه گذاشت و موجب رشد اقتصادی و تغییرات اجتماعی قابل توجهی شد. از به نتیجه رسیدن انقلاب صنعتی بیش از ۲۰۰ سال گذشته و به نظر میرسد فرآیند جدیدی در شکلگیری نیازهای تازه شکل گرفته است. فرآیندی که انقلابی جدید در حوزه تولید و صنعت ایجاد میکند.
طبق تعاریف، تولید صنعتی به تولید کالاها در مقیاس بزرگ اطلاق میشود که مواد اولیه و خام و بعضاً تولیدات صنایع دیگر را دریافت کرده و به محصولاتی نهایی تبدیل میکنند که به مردم به عنوان مصرفکنندگان نهایی یا به صنایع دیگر به عنوان مواد اولیه ورودی برای تولید محصولی پیچیدهتر، فروخته میشود. صنایع تولیدی یکی از مهمترین بخشهای اقتصاد جهانی است که هنوز در حال دستوپنجه نرم کردن با پسلرزههای همهگیری کروناست.
بنگاههای کوچک و متوسط (SMEs) یکی از ارکان اصلی توسعه اقتصادی محسوب میشوند و از مهمترین بخشهای مشارکتکننده در رشد اقتصادی کشورهای در حال توسعه در سراسر جهان هستند. این اهمیت بالا از طریق نوآوریهای آنها، ایجاد مشاغل جدید، استقلال عمل و تحریک رقابت از سوی آنها نشان داده شده است. تقریباً همه کشورها در هر مرحلهای از توسعه اقتصادی، اهمیت شرکتهای کوچک و متوسط و نیاز به حمایت از آنها را میشناسند.
جهان به سرعت در حال تغییر است و در عین حال صنایع محرک اقتصاد جهانی. در سالهای اخیر برخی صنایع شاهد رشد انفجاری بودند در حالی که بقیه صنایع رشدی آهسته داشته یا به کلی ناپدید شدهاند. با این حال از صنعت فناوری گرفته تا سلامت و بهداشت، به نظر میرسد سرمایهها بیشتر به این صنایع در حال سرازیر شدن باشد.
اولین راهآهن در سال ۱۸۶۵ به چین رسید؛ زمانی که یک تاجر خارجی خط آهنی نمایشی در پکن راهاندازی کرد. این درست مصادف با پادشاهی سلسله چینگ بود. دورانی که حملونقل با اسب و گاری انجام میشد و راهآهن، طرح بد و مخربی به نظر میرسید که دفاع نظامی، زمینهای کشاورزی و ویژگیهای جغرافیایی را از بین میبرد. با مخالفت امپراتور وقت، ایده ایجاد راهآهن دچار مرگ زودرس شد! ۱۱ سال بعد، گروهی از بازرگانان خارجی یک خط راهآهن ۱۰مایلی در منطقه شانگهای افتتاح کردند. اینبار هم به دستور نایبالسلطنه ریلها برچیده شد. نفرین با چین باقی ماند، در طول دهههای بعد اقتصاد کشور دچار رکود شد و سال به سال، از باقی جهان بیشتر عقب افتاد.
دیجیتالسازی به کجا میرود؟ هیچ پاسخ سادهای برای این پرسش وجود ندارد، چون حدومرز مشخصی برای آن تعریف نشده است و ما نیز تاکنون تنها شاهد اولین تحولات در توسعه کسبوکار دیجیتال بودهایم. فناوریهای دیجیتال مانند هوش مصنوعی، روباتیک و بلاکچین در حال پیدا کردن راه خود به بخشها و برنامههایی هستند که هرگز پیش از این انتظارش نمیرفت. اگرچه شرکتهای بزرگ در حال رهبری کسبوکار دیجیتال هستند، اما کسبوکارهای نوپای دیجیتال نیز در حال یافتن مسیرهای جدید برای خلق برهمزنندهترین نوآوریهای الگوی کسبوکار دیجیتال هستند. فناوریهای جدید نیز در حال ظهورند. تمام این موارد شرکتها را هماکنون و در آینده به چالش خواهند کشید تا در تحول دیجیتال، کاربرد داده و نوآوری الگوی کسبوکار دیجیتال خود انقلابیتر عمل کنند؛ بتوانند در سطح جهانی متمایز شوند و به رقابت بپردازند. دستاوردهای بزرگ فناوری معمولاً از نظر تجاری شکست میخورند زیرا توجه کمی به طراحی یک الگوی کسبوکار شده است تا آنها را به درستی وارد بازار کند؛ این را میتوان و باید اصلاح کرد.
در ۱۹ آوریل سال ۱۹۶۵، مقالهای با عنوان «قرار دادن قطعات بیشتر روی مدارهای مجتمع» به قلم «گوردون مور» در مجله «الکترونیکس» منتشر شد که به نوعی آینده جهان را تغییر داد. مور که سه سال بعد از این مقاله شرکت اینتل را تاسیس کرد، با این مقاله و با نتیجهگیری از مشاهداتش از صنعت در حال شکلگیری تراشهها در نزدیکی سانفرانسیسکو، توانست تا حد بسیار زیادی آینده محاسبات را در جهان پیشبینی کند. او در این مقاله پیشبینی کرد؛ تعداد ترانزیستورهایی که میتواند روی یک تراشه سیلیکونی قرار گیرد، هر دو سال دو برابر خواهد شد.
میگویند یکی از بزرگترین مشکلات امروز صنعت تحریم است. تحریمها باعث شده تا از یکسو شرکتهای ایرانی از تبادل اطلاعات و مشارکت با شرکتهای خارجی باز بمانند و از سوی دیگر سرمایهگذاران میلی به حضور در کشور نداشته باشند و به همین دلیل صنایع ورشکسته با استهلاک تجهیزات روبهرو شوند. این روزها بیش از سالهای قبل به سبب مطرح شدن هوش مصنوعی نیاز صنایع به تکنولوژی مطرح میشود. در میزگردی با حضور دکتر نیما نامداری و دکتر علی زواشکیانی به بررسی شرایط امروز صنعت ایران و رابطهاش با تکنولوژی پرداختیم.
نخستین ماههای پس از بهمن ۱۳۵۷، روزهایی پر از التهاب و تلاطم بود. انقلابیون که طعم شیرین پیروزی را چشیده بودند، اکنون با تمام مظاهر طاغوت و استبداد در نبرد بودند. یکی از مهمترین مظاهر طاغوت، سرمایهدارانی بودند که بهزعم انقلابیون به دربار وابسته بودند و سرمایههایشان را از طریق همین وابستگی کسب کرده بودند. تکلیف باید یکسره میشد و حق به حقدار میرسید. برخی از این سرمایهداران، کشور را ترک کرده بودند، برخی متواری بودند و در انظار ظاهر نمیشدند و بعضی دیگر بهوسیله نیروهای انقلابی دستگیر شده بودند و آنها که مانده بودند، در رعب و هراس ایام میگذراندند.
در دهه ۴۰، جاده کرج، به جاده صنعتی ایران بدل شد. از شکوه یک اتوبان صنعتی که یک سوی آن کارخانه مینو بود، آنسوتر، کارخانه «ایرانناسیونال» و پیکانشهر و یک طرف «کارخانه کفش ملی» و «پارسالکتریک»، امروز به جز دود و پارکینگهای خاکی و ساختمانهای واخورده، هیچ نمانده است. برندهای ایرانی که روزگاری سفیر ایرانیان در اقصی نقاط دنیا بودند، حالا تنها یک عکس سیاه و سفیدند در آلبومی کهنه و قدیمی. خاطره نوستالژیک نامهای بهجامانده از دهه ۴۰ همچون «ارج»، «آزمایش»، «پیکان»، «پارسالکتریک»، «هپکو» و «کفش ملی» که آجر به آجر ساختمانهای جاده مخصوص کرج را روی هم گذاشتند و بزرگترین اتوبان صنعتی کشور را ساختند، حالا یا ساختمانی مخروبهاند، یا کنج عزلت گزیدهاند یا خیره به دوردست، مرگ خویش را به نظاره نشستهاند. قانون حفاظت از صنایع ایران چه بر سر برندهای ایرانی آورد؟
در میان فهرست کسانی که اموالشان مصادره شد، همهجور آدمی پیدا میشد، از احمد خیامی که پشت چراغقرمزهای چهارراههای مشهد، شیشه ماشینها را شسته بود تا پیکان را به خیابانهای ایران بیاورد و این خدنگ نوستالژیک را تبدیل به خاطره جدانشدنی چندین نسل ایرانی کند؛ تا ثابتپاسال رانتخوار مشهور آن سالها، و حتی حاجعلی طرخانی که خود مبارز انقلاب بود و به دستور امام خمینی، مسوول رسیدگی به اموال دیگران شد؛ و در عوض جای خالی بسیاری از دانهدرشتها در این فهرست خالی است.
صدایش مثل وقتی است که آدم میخواهد آرام و درگوشی صحبت کند. بیطنین و بیارتعاش. اما رساتر از همیشه. طنین صدایش را بیماری از او گرفته اما واژهها اثرگذارتر از همیشه از حنجرهاش خارج میشوند. مدتزمان زیادی از بهبود نسبیاش نمیگذرد اما این مرد خستگی نمیشناسد. همانگونه که در ۶۰ سال گذشته هرگز خسته نشده و از پا نیفتاده است. محسن خلیلی فرزند محمود خلیلی است. دو کارآفرینی که چند روز مانده به کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، شرکت بوتان را تاسیس میکنند و خیلی زودتر از دولت، گاز را به خانههای مردم هدیه میدهند.
صنعت تایر در سالهای اخیر بیش از گذشته زیر ذره بین قرار گرفته و دولت به هیچ عنوان حاضر نیست از قیمت گذاری دستوری فاصله بگیرد. از سوی دیگر آشفتگیهای بازار ارز و عدم ثبات بازارهای اقتصادی، عدم دریافت به موقع مواد و تجهیزات وارداتی، کاهش مواد اولیه در انبارها، فقدان همکاری بانکهای داخلی برای ارائه تسهیلات و همچنین تحریمهای اقتصادی و سر باز زدن بسیاری از بانکهای خارجی برای همکاری با ایران موجب شده در دو سال اخیر انتظارات اغلب شرکتها برآورده نشود. با این وجود برخی شرکتها توانسته اند با بازنگری در تولید و برنامهریزی بهتر در سال گذشته وضعیت اقتصادی به مراتب بهتری نسبت به گذشته تجربه کنند که «گروه صنعتی بارز»، نمونه کاملی از این دسته شرکتها به شمار میرود.
«گروه ماهتاب» در سال ۱۳۸۰ و با بهرهگیری از تجربیات متخصصان صنعت برق، به عنوان اولین شرکت خصوصی تولیدکننده برق در ایران تأسیس شد. این گروه با سرمایه انسانی حدود یکصد نفر همواره تلاش کرده است با یادگیری از تجارب و روشهای موفق دنیا، نسبت به الگوسازی در مدیریت سرمایهگذاری و توسعه پروژههای زیربنایی در صنعت انرژی و سایر صنایع و بخشهای کشور اقدام کرده و به عنوان یک مجموعه جریانساز در کشور ایفای نقش کند.
خانه صنعتکاران ایران مجموعهای مردم نهاد است که با بیش از ۳ دهه قدمت به اقتصاد تولید کشور، خدمترسانی میکند. در طول این ۳ دهه، خانه صنعتکاران ایران توانسته به عنوان پلی محکم میان صاحبان صنایع و دولتمردان نقشآفرینی کند.
از سال ۱۳۷۲ روند ایجاد مناطق آزاد در کشور آغاز شده و در همین زمینه سه منطقه آزاد کیش، قشم و چابهار به عنوان مناطق اولیه و در گام بعدی مناطق آزاد انزلی، ارس، اروند و ماکو به عنوان چهار منطقه دیگر در مجموع هفت منطقه آزاد نسل قدیم اول و دوم را شکل دادند. دولت براساس فواید و مشوقهای مناطق آزاد و شرایط کشور به این جمع بندی رسید که مناطق آزاد نسل سوم در هشت نقطه دیگر به عنوان مناطق آزاد جدید را احداث کند و از مجلس شواری اسلامی مجوز بگیرد. این هشت منطقه آزاد پیشنهادی شامل مناطق آزاد سیستان در استان سیستان و بلوچستان، اینچه برون در استان گلستان، بانه و مریوان در استان کردستان، قصر شیرین در استان کرمانشاه، اردبیل در استان اردبیل، مهران در استان ایلام، جاسک در استان هرمزگان و بوشهر در استان بوشهر است.
مناطق ویژه اقتصادی در داخل مرزهای کشور واقع شدهاند و هدف آنها شامل افزایش تراز تجاری، اشتغال، افزایش سرمایه گذاری، ایجاد شغل و مدیریت مؤثر است. به منظور تشویق برپایی کسب و کارها در منطقه اقتصادی، سیاستهای مالی تعریف می شود. این سیاستها معمولا در بخشهای سرمایه گذاری، مالیات، تجارت و گمرکی است. در اواخر دهه ۶۰ مجموعه حاکمیتی و وزرات پست و تلگراف و تلفن آن زمان به این جمع بندی رسیدند که یک هاب پستی در منطقه و کشور احداث شود تا بتواند بار پستی منطقه را تجمیع، توزیع و دریافت کند و به کشورهای اطراف برساند.
شرکت فولاد مبارکه اصفهان یکی از بزرگترین شرکتهای فعال در حوزه صنعت است که در چهار دهه گذشته از بدو شکلگیری خود مسیر ترقی شگرفی را پیموده است. با این حال نه تنها به ابعاد کنونی خود محدود نمانده، بلکه با سرمایهگذاری در حوزههای مختلف سعی کرده تا با نقشآفرینی مسوولانهتر هم سهامداران خود را از قبل مشارکت در طرحهای اقتصادی منتفع کند هم با پیگیری مسوولیتهای اجتماعی و صنعتی خود اولا گامی مهم در راستای خودکفایی ایران در صنایع مورد نیاز برای تولید در زنجیره فولاد بردارد و هم سعی کند تا با پیگیری طرحهایی نظیر تصفیه آب مورد نیاز برای تولید و همچنین مشارکت در طرحهای انتقال آب از دریای عمان به محیط زیست استان اصفهان و صنایع عظیم فعال در آن کمک کرده باشد.
شرکت تجلی توسعه معادن و فلزات در آذر ماه ۱۴۰۰ با ایدهای جدید در اوج بازار بورس شکل گرفت تا بتواند وجوه خود را از بازار بورس و مردم جمعآوری کند تا بتواند آن را در پروژههای متعدد در زنجیره فولاد از معدن تا نورد به کار بگیرد. در حقیقت این شرکت نخستین شرکت پروژهمحور است که در بازار سرمایه شکل گرفته است. سهامدار عمده شرکت تجلی ۵۶ درصد شرکت ومعادن، ۱۷ درصد شرکت چادرملو و ۱۷ درصد شرکت گلگهر هستند که ۱۰درصد سهام این شرکت نیز در اختیار اشخاص حقیقی و حقوقی در بورس می باشد.
جهادگران شرکت ورق خودرو چهارمحال و بختیاری در سال ۱۴۰۱ که به نام «تولید؛ دانش بنیان و اشتغال آفرین» مزین شده بود، بهرغم محدودیتهای موجود در حوزه برق و گاز با ثبت رکوردهای متعدد کارنامهای درخشان و موفقیتآمیز به ثبت رساندند.
شرکت صنایع فولاد کردستان به منظور تکمیل زنجیره ارزش فولاد در استان کردستان هماکنون مجری دو پروژه آهن اسفنجی بیجار و کارخانه فولادسازی و نورد پیوسته ورق گرم فولادی قروه است که هر دو طرح جزء ۴۸ طرح پیشران کشوری است و انتظار میرود نقش بسیار مهمیدر توسعه پایدار استان ایفا کنند. بنا بر اظهارات آقای دکتر کریم رستمیزاده مجری پروژه طرح آهن اسفنجی بیجار، قرار است شرکت صنایع فولاد کردستان تا سال ۱۴۰۴ طرحی را به بهرهبرداری برساند که ضمن توسعه صنعتی استان کردستان، گامی مهم در جهت ایجاد اشتغال مستقیم و غیرمستقیم پایدار در این منطقه بردارد. توسعه ای که در سه حوزه اقتصاد، محیط زیست و ایفای مسوولیتهای اجتماعی میتواند سرآمد ونقش بسزایی در شکوفایی داشته باشد.
فولاد سبز در اصطلاح فولادی است که با روشی تولید شود که میزان انتشار گازهای گلخانهای بسیار کمی داشته باشد. با توجه به افزایش روزافزون تقاضای فولاد در بازارهای جهانی، تولید این فلز در کشورهایی مانند چین، هند، ایران و سایر کشورهای فعال در این حوزه رو به افزایش است. از طرف دیگر تامین انرژی برای صنعت فولاد با توجه به غیر قابل تجدید بودن منابع انرژی فسیلی میتواند یکی از چالشهای مهم پیش روی این صنعت باشد. به علاوه، بر اساس معاهده پاریس میزان انتشار دیاکسیدکربن تا سال ۲۰۵۰ باید حداقل ۵۰ درصد کاهش یابد که کاهش حداقل ۵۳ درصدی از این میزان سهم صنایع تولید آهن و فولاد است. بنابراین طی سالهای آینده صنعت فولادسازی از لحاظ قوانین زیستمحیطی با محدودیتهای بیشتری مواجه خواهد بود. در نتیجه، نیاز به تکنولوژیهای جدید به منظور رفع این موانع بیش از پیش احساس میشود.