chizari azadeh copy

نیاز است که صنعت به طور موثرتری با کارشناسان دانشگاهی درگیر شود و تبادل دانش مفیدتری اتفاق بیفتد. اگرچه متخصصان اتوماسیون و استادان دانشگاه در برخی مکان‌ها به طور موثر با هم کار می‌کنند، اما میان آنچه متخصصان صنعت به آن نیاز دارند و آنچه کارشناسان دانشگاهی ارائه می‌کنند فاصله وجود دارد. همکاری‌های مکرر و تاثیرگذارتر می‌تواند این شکاف را کاهش دهد. در ابتدا، باید درک کنید که چرا شکاف وجود دارد. در اینجا چندین دلیل وجود دارد که با اصطلاحات متضاد طبقه‌بندی می‌شوند.

عملی-ممکن

اگرچه صنعت به آنچه عملی است نیاز دارد، اما پژوهش‌های هیات علمی بر اساس آنچه ممکن است (و نمایش ریاضی آن) هدایت می‌شود. این بدان معناست که دانش منتشرشده در مجلات دانشگاهی (مانند ISA Transactions) به ندرت بر روی تمرین تاثیر می‌گذارد. حتی اگر مرتبط باشد، مقالات مجلات برای قابل اجرا شدن به ترجمه فرهنگی قابل توجهی نیاز دارند. اگر دانشگاه بخواهد از این عمل حمایت کند، باید راهی برای شکل دادن به پژوهش‌های دانشگاهی بیابد.

فوریت-تحلیلی

دانشگاهیان در یک محیط پیش از تجارت، فعالیت می‌کنند و زمان کافی تحقیق برای جست‌وجوی یک دیدگاه سیستمی روشن و جامع از اصول مرتبط با یک رشته فنی را دارند. آنها می‌خواهند طبیعت و رویه‌های اساساً قابل دفاع را کشف کنند. در مقابل، متخصصانِ شاغل تمایل دارند روی راه‌حل‌های فوری برای موارد کاربردی خاص تمرکز کنند و اغلب از اقدامات بصری، راه‌حل‌ها یا رویکرد تفنگ ساچمه‌ای (شامل تحقیق، طراحی و مهارت‌های ارتباطی برای بیشترین بهره‌برداری از فعالیت) استفاده می‌کنند. اگرچه دانش واقعی برای آنها مفید است، اما فوریت موقعیت به این معنی است که تمرین‌کنندگان اغلب اصولی را که می‌توانند مفید باشند از دست می‌دهند.

کفایت-کمال

کاربردهای صنعتیِ فناوری در یک زمینه پیچیده انجام می‌شود که به وسیله ایمنی، مقررات، آرزوهای انسانی و موارد دیگر محدود می‌شود. آنها همچنین در فرآیندهای غیرخطی اعمال می‌شوند. چنین جنبه‌هایی معمولاً به طور غیردقیق قابل اندازه‌گیری هستند. موفقیت در آنها نیازمند راه‌حل‌های ساده، هم از نظر ریاضی و هم از نظر رویه‌ای است. در مقابل، برای دستیابی به اهداف شغلی، دانشگاهیان اغلب به دنبال پیچیدگی تجزیه و تحلیل ریاضی و اثبات قطعیت هستند. اینها لزوماً به یک زمینه ایده‌آل نیاز دارند. یک طرف به دنبال کمال در یک زمینه ایده‌آل بوده، در حالی که طرف دیگر به دنبال کفایت در یک زمینه مبهم است.

نتایج-مبانی

صنعت می‌خواهد موجب وقوع چیزهایی شود، یک فرآیند تولیدی یا یک محصول قابل فروش را ایجاد و حفظ کند. آکادمی به دنبال کشف اصول اساسی در مورد طبیعت است. یکی روی نحوه انجام آن یا سنتز تمرکز می‌کند و دیگری بر دفاع از ادعاها یا تحلیل تمرکز دارد. وقتی مردمِ یک طرف، نشریات طرف دیگر را می‌خوانند، چیزی برای رفع نیازهایشان پیدا نمی‌کنند. این‌طور نیست که یک طرف همه چیز را اشتباه انجام دهد. هر یک از طرفین در محیط متفاوت خود کاری را انجام می‌دهد که درست است. شکاف میان آنها -اهداف، انگیزه‌ها و معیارهای مختلف موفقیت- چیزی است که همکاری را دشوار می‌کند. همکاری اگرچه دشوار است، اما غیرممکن نیست. در واقع، نمونه‌هایی که در این نوشته نشان داده شده است، شامل دانشگاه میامی اوهایو، دانشگاه میشیگان و دانشگاه پردو، نتایج همکاری‌های موفق است.

درک همکاری

همکاری می‌تواند اشکال مختلفی داشته باشد که همه آنها می‌توانند برای دو طرف سودمند باشند. مهارت‌های ضروری برای همکاری عبارت‌اند از: اعتماد، مدارا، خودآگاهی، همدلی، شفافیت، گوش دادن فعال و حل تعارض. همکاری به معنای افرادی نیست که مستقل کار کرده و مسیرهای خودشان را دنبال کنند؛ همکاری یعنی پذیرش تجربه دیگران در تلاش مشترک. نمونه‌هایی از همکاری شامل کمک شاغلان بخش صنعت در کلاس‌های درس، با ارائه سخنرانی‌ به عنوان مهمان در مورد موضوعات و دیدگاه‌های کاربردی است که اغلب در آموزش حذف می‌شوند. آنها می‌توانند مطالعات موردی را برای مثال‌های آموزشی یا پروژه‌های دانشجویی ارائه دهند. صنعت می‌تواند با ارائه تجهیزات و پشتیبانی فنی به تجربیات آزمایشگاهی کمک کند. با چنین همکاری مزایای بسیاری به دست می‌آید: هیات علمی به درک بهتر نیازهای «عمل» می‌رسد. تماس با دانشجویان، به افراد مزیت استخدام می‌دهد. دانش‌آموزان از قرار گرفتن در معرض دید بهره برده و از بینش دنیای واقعی لذت می‌برند. به طور متقابل، صنعت می‌تواند میزبان همکاران دانشگاهی در سمینارها یا دوره‌های کوتاه‌مدت برای آموزش مداوم و توسعه مهارت‌های کارکنان باشد. این تجربه، تمرکز آکادمیک را شکل می‌دهد و هم تدریس و هم پژوهش را بهبود می‌بخشد.

نمونه دیگر، پروژه‌های تحقیقاتی حمایت‌شده از طریق صنعت، برای دانشجویان کارشناسی یا کارشناسی‌ارشد است. اینها تحقیقاتی هستند که برای کمک به متخصصان در پاسخ به سوالات خود یا کشف احتمالی که ممکن است امیدوارکننده به نظر برسد، طراحی شده‌اند. صنعت می‌تواند هیات علمی را به صورت فردی برای حل یک مشکل یا کمک به توسعه یک محصول استخدام کند. صنعت همچنین می‌تواند از طریق یک قرارداد با دانشگاه، تجهیزات، استادان و دانشجویان را برای ارائه پشتیبانی به کار بگیرد.

نمونه‌های موفق همکاری

دانشگاه میامی اوهایو: برنامه پالپ و کاغذ در دانشگاه میامی اوهایو، دارای یک بخش کنترل فرآیند جزئی برای آماده‌ کردن فارغ‌التحصیلان مهندسی برای تامین نیازهای صنعتی است. برای جذب دانشجویان در این حرفه نسبتاً ناشناخته، همکاری با شرکای صنعتی، هم یک دوره سه‌هفته‌ای میان‌دوره‌ای برای تمرین در زمینه کنترل فرآیند، و هم فرصت‌های کارآموزی تابستانی به دانشجویان ارائه می‌دهد. بخش‌های دوره به وسیله استادان و متخصصان کاربردی ارائه می‌شود و موضوعات دوره با نیازهای صنعتی و معیارهای آموزش مهندسی همسو می‌شوند. دوره‌های کارآموزی برای دانشجویان جذاب بوده و این صنعت خوشحال است که یک برنامه دانشگاهی، نیازهای توسعه نیروی کار آنها را تامین می‌کند.

دانشگاه میشیگان: برنامه سیستم‌های تولید قابل پیکربندی مجدد (RMS) در دانشگاه میشیگان در سال 1996 با حمایت بنیاد ملی علوم به عنوان مرکز تحقیقات مهندسی (ERC) برای بهبود بهره‌وری تولید تاسیس و بودجه آن از سوی بیش از 30 همکار شرکت تامین شد. از سال 1997 تا 2012، ERC-RMS بیش از 350 دانشجوی فارغ‌التحصیل را پرورش داد -که بیشتر آنها در صنعت ایالات‌متحده مشغول به کار هستند- و بهره‌وری را در بیش از 69 خط تولید در 15 کارخانه در ایالات‌متحده و کانادا بهبود بخشید. پروژه‌های کاربردی برای پیشرفت شغلی بسیاری از دانشجویان و استادان و همچنین برای به خود بالیدن دانشگاه ضروری بوده است. اگرچه بودجه اولیه کاهش یافته است، اما میراث همکاری، آزمایشگاه‌ها، دوره‌ها و تدریس مرتبط همچنان ادامه دارد.

دانشگاه پردو: مرکز نوآوری در کنترل، بهینه‌سازی و شبکه‌ها (ICON) در دانشگاه پردو راه‌حل‌های کنترلی نوآورانه را برای چالش‌های مرتبط با تولید، حمل‌ونقل، زنجیره تامین، مراقبت‌های بهداشتی، برق، ارتباطات و شبکه‌های اجتماعی بررسی می‌کند. این سیستم‌ها به سرعت در بعد مقیاس و پیچیدگی در حال رشد هستند که به دلیل پیشرفت در استقلال و اتصال است. ICON به دنبال توسعه دانش و تکنیک‌هایی برای کنترل و بهینه‌سازی، سفارشی‌سازی برنامه‌های درسی برای رفع نیازهای آموزشی نوظهور و همکاری با صنعت برای ارائه فارغ‌التحصیلان آماده‌به‌کار است. این شرکت که در سال 2020 تاسیس شد، دارای حدود 70 پژوهشگر هیات علمی از ده‌ها بخش و دارای بودجه از صنعت و دولت است. دانش‌آموزان هر دو هفته یک‌بار گزارش‌هایشان را به شرکای صنعتی برای گرفتن بازخورد، مشاوره و کمک در زمینه پایان‌نامه ارائه می‌دهند.

بروکسل: مجمع دانشگاه-کسب‌وکار هر دو سال یک بار از سال 2008 تا 2019 در بروکسل برگزار شده است. این انجمن با گرد هم آوردن موسسات آموزش عالی، شرکت‌ها، انجمن‌های تجاری، مقامات دولتی و سیاستگذاران، بستری برای شبکه‌سازی، تبادل ایده‌ها و شیوه‌های موثر ارائه می‌دهد. شرکت‌کنندگان در این انجمن، وضعیت فعلی همکاری دانشگاه و تجارت را بررسی و ابتکارات سیاستی و برنامه‌های مورد نیاز برای حمایت از آن را بررسی می‌کنند. در سال 2022، این انجمن در اولین اجلاس آموزش و نوآوری ادغام شد. این موضوع به بخشی جدایی‌ناپذیر از این رویداد سالانه تبدیل خواهد شد و به انجام ماموریت اصلی خود در تقویت پیوند بین آموزش عالی و تجارت ادامه خواهد داد.

13 copy

AIMDay: روز نشـــست صنــعـــت- دانشـــگـــاه

(Academia Industry Meeting Day) یک برنامه جهانی است که 15 سال پیش در سوئد در دانشگاه اوپسالا با هدف تقویت تعامل میان دانشگاهیان و یک جامعه بزرگ‌تر آغاز شد و به هفت کشور در سراسر جهان گسترش یافته است. دانشگاه موناش استرالیا آخرین موسسه‌ای است که به آن ملحق شده است. هدف این بوده است که با پژوهش‌های فعلی، به مسائل و چالش‌های صنعت رسیدگی شود.

هر AIMday حول یک موضوع اصلی متمرکز است. دستور کار بر اساس سوالاتی است که از سوی سازمان‌ها و شرکت‌های خارجی قبل از جلسه ارائه شده است. سوالات می‌توانند در مورد هر چیزی از چالش‌های استراتژیک گرفته تا عملیاتی باشند. پس از دریافت سوالات، نوبت به پژوهشگران می‌رسد که آنها را بررسی کرده و علاقه خود را به سوالات خاصی که می‌خواهند در مورد آنها بحث کنند، ثبت کنند. سپس دستور جلسه تعیین می‌شود که شامل چندین کارگاه موازی در طول یک روز است. قالب کارگاه همیشه یکسان است: درباره یک سوال به مدت یک ساعت بحث می‌شود. یک ساعت ممکن است زیاد به نظر نرسد، اما این کارگاه در واقع بحث در مورد احتمالات برای همکاری بیشتر در زمینه یک موضوع خاص است.

همکاری با استارت‌آپ‌ها

دلایل خوبی برای همکاری استارت‌آپ‌ها و دانشگاه‌ها وجود دارد. به هر حال، هر دو یک هدف مشترک دارند: آنها می‌خواهند نوآوری را هدایت و تفاوت ایجاد کنند. آنها تلاش می‌کنند تا نتایج پژوهش‌ها و ایده‌های هوشمندانه را به محصولات، خدمات یا فرآیندهایی تبدیل کنند که به نحوی به افراد کمک کرده و تحول مثبتی ایجاد می‌کند.

در عین حال، استارت‌آپ‌ها و دانشگاه‌ها طبیعتاً علایق متفاوتی دارند. وظایف اصلی دانشگاه‌ها آموزش، پژوهش و انتقال دانش به جامعه است. از سوی دیگر، استارت‌آپ‌ها باید بر تجاری‌سازی پیشرفت‌های خود تمرکز کرده تا از دوام بلندمدت خود اطمینان حاصل کنند. همکاری بین استارت‌آپ‌ها و دانشگاه‌ها تنها در صورتی می‌تواند موفقیت‌آمیز باشد که علایق مشترک، اما همچنین منافع متفاوت در همکاری، از سوی هر دو طرف شناسایی و در نظر گرفته شود. از منظر دانشگاه، دلایل مشخص برای همکاری با استارت‌آپ‌ها، شامل تمایل به پیشبرد موضوعات تحقیقاتی، ایجاد قراردادها و بودجه پژوهشی، قابل استفاده کردن حق ثبت اختراع، انتقال دانش به دانشجویان در مورد موضوعاتی از دنیای استارت‌آپ و همچنین بهبود شهرت خود دانشگاه و در درازمدت حتی کسب سود است. به عنوان مثال، پیشرفت‌هایی که یک دانشگاه و یک استارت‌آپ در حال حاضر با هم به دست می‌آورند، می‌تواند به ایجاد یک قرارداد پژوهشی هیجان‌انگیز در مدت پنج سال منجر شود. برای استارت‌آپ‌ها، دانشگاه‌ها شرکای همکاری جذابی هستند که آزمایشگاه‌ها، دانش و نیروی انسانی لازم را برای کمک به پیشرفت آنها دارند.

امروزه تقریباً همه دانشگاه‌ها دارای خدمات استارت‎آپی و کارمندانی هستند که با موضوعاتی مانند نوآوری، پایداری و دیجیتالی‌سازی سروکار دارند. با وجود این، بسیاری از دانشگاه‌ها فاقد استراتژی برای گنجاندن استارت‌آپ‌ها در تحقیق و تدریس هستند. این ممکن است به این دلیل باشد که ذی‌نفعان مربوطه گاهی حتی سهمی را که شرکت‌های جوان می‌توانند داشته باشند، تشخیص نداده‌اند. بر این اساس، چالش‌ها با شناسایی شرکای همکاری مناسب آغاز می‌شود. سپس باید بر موانع قانونی مختلف و گاهی اوقات فرآیندهای تصمیم‌گیری وقت‌گیر غلبه کرد. تامین مالی نقش مهمی دارد. و در نهایت، هر دو شریک دائماً در این فرآیند به چالش کشیده می‌شوند تا بفهمند چقدر انرژی می‌توانند در همکاری سرمایه‌گذاری کنند بدون اینکه از سایر وظایف اصلی غفلت کنند.