چیدمان جدید پارلمان اقتصاد کشور، خردادماه مشخص میشود. پارلمانی که میتوان آن را زبان فعالان بخشخصوصی کشور دانست. این زبان همواره مدافع این بخش بوده و در مقابل، زبان به انتقاد از دولت پرداخته است. نقدهای مطرحشده از سوی اتاق بازرگانی بهعنوان تشکل تشکلهای اقتصادی، نهتنها متوجه رویکردهای دولت نسبت به بخشخصوصی است، بلکه سیاستهای اقتصادی دولتمردان را هم نشانه میرود. اما این نقدها چندان هم بی پاسخ نمانده است. شاید بهترین توصیف برای این شرایط، جمله «بهترین دفاع، حمله است» باشد. سوال را با سوال جواب دادن، شیوهای است که دولت و بخشخصوصی در انتقاد از یکدیگر بهکار میبرند. مثلا بخشخصوصی از دولت دلیل کاهل بودنش در اصلاحات اقتصادی را میپرسد و از آن شکایت دارد و دولت هم در مقابل، معتقد به عدم چابکی اتاق بازرگانی است. این روزها که اتاق بازرگانی در آستانه ورود به فصل نهم فعالیتهایش به سر میبرد، فرصت را مغتنم شمردیم تا از پدرام سلطانی، نایب رئیس اتاق بازرگانی ایران در مورد نقدهایی که از سوی دولتیها و برخی از اقتصاددانان مطرح میشود سوالاتی بپرسیم. سوالاتی که اگرچه مضمونی انتقادی داشت، اما مصاحبه شونده نه از پاسخ دادن طفره رفت و نه یک طرفه به قاضی. سلطانی نقدها را شنید و آنچه را که در اتاق بازرگانی و در مجموعه بخشخصوصی میگذرد، واضح و با صراحت توضیح داد. ماحصل صحبتهای او نشان میدهد که اگرچه بخشخصوصی هم در بسیاری از موارد قابل نقد است؛ اما تغییرات و اصلاحات در اتاق بازرگانی شروع شده و هرچند با سرعت کم، اما در حال انجام است. این درحالی است که هنوز در دولت جرات و جسارت لازم برای اصلاحات وجود ندارد.
عبور از هجمههای سنگین به بخش خصوصی در آغاز انقلاب و دهه ۶۰ تا سالها بخش خصوصی را به تحلیل و حاشیه برد. رابطه دولت – بخش خصوصی به کلی مرزهای مالکیت خصوصی را پشتسر گذاشت و عملا ضربان حیات آن را به شماره انداخت. دهه ۷۰ و شکلگیری گفتمان اقتصادی اعتدال و گشایش روزنههای ورود بخش خصوصی به پروژههای زیرساخت آغازی بود برای تنفس مجدد بخش خصوصی. اما رابط دولت – بخش خصوصی هنوز بر مدار توسعه آمرانه قرار داشت. اواخر دهه ۷۰ با افزایش GDP و گشایش فضای داخلی و بینالمللی و گذار از سیاستهای تقابلی و محدودیتساز با بخش خصوصی، اندک اندک سازمانهای نمایندگی بخش خصوصی بهویژه اتاق بازرگانی شروع به تحرک کردند. تحرک بخشی در اتاق بازرگانی و البته عبور از نگاههای معارض با بخش خصوصی منجر به تغییر راهبردی در رابطه دولت – بخش خصوصی شد. بخش خصوصی توانست کانالهای ارتباطی خود را با دولت بهویژه در دوره محمد نهاوندیان برقرار کند. از نتایج این دوران میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
قتل طلبه همدانی توسط یکی از اشرار معروف اینستاگرامی این هفته اگرچه بازتاب زیادی در شبکههای اجتماعی داشت، اما واکنش مراجع و مسوولان کشور را هم برانگیخت و البته موجبات گلایه مقام معظم رهبری را نیز فراهم کرد. بهروز حاجیلو یکی از گندهلاتهای فضای مجازی که برای خود دارودستهای بهراه انداخته، روز شنبه با شلیک دو گلوله به یک روحانی در خیابان او را به قتل رساند. حاجیلو که پیش از این عکسها و فیلمهایی با انواع سلاحهای گرم در اینستاگرامش منتشر کرده بود، پس از قتل متواری شد و در صفحه خود به این قتل اعتراف کرد. پس از حادثه به سرعت تصاویری از او در شبکههای اجتماعی پخش شد و حساسیت فراوانی را برانگیخت.
در بحبوحه افزایش فشارهای سیاسی و اقتصادی بر ایران، محمدجواد ظریف دیپلمات ارشد کشورمان از فرصت نشست «چندجانبهگرایی و دیپلماسی برای صلح» در سازمان ملل متحد استفاده کرد و راهی نیویورک شد تا از طریق دیپلماسی مصاحبه، به پیشبرد اهداف ایران در عرصه رسانه و نیز در محافل تصمیمساز آمریکایی کمک کند. وزیر امورخارجه کشورمان در طول صدارتش بر این وزارتخانه بارها نشان داده است که بهخوبی با ظرفیتهای دیپلماسی عمومی آشناست و میتواند از قدرت رسانه استفاده حداکثری را ببرد، از همینرو ظریف در نیویورک ابتدا در اندیشکده جامعه آسیا از عزم ایران به گفتوگو درباره تبادل زندانیان سخن گفت و سپس از دشمنان قسمخورده جمهوری اسلامی ایران در قالب گروهی به نام «بی» پرده برداشت. وزیر خارجه کشورمان در همین راستا در گفتگوی اختصاصی با شبکه فاکسنیوز و مجری معروف آن کریس والاس، یکی از تندروترین رسانههای آمریکایی و حامی ترامپ گفت که از نظر او رئیسجمهوری آمریکا میخواهد به قول انتخاباتی خودش که پرهیز از جنگ و لشکرکشی است وفادار بماند،اما «گروه بی» متشکل از بیبی (نتانیاهو)، (جان) بولتون، (محمد) بنسلمان و (محمد) بنزاید بهدنبال کشاندن آمریکا به رویارویی با ایرانند.
این هفته چند ویدئوی جنجالی در فضای مجازی پربیننده و در میان کاربران شبکههای اجتماعی دست به دست شد. یکی از این ویدئوها مربوط به ماجرای شهرزاد میرقلیخان و محمد سرافراز رئیس اسبق رسانه ملی بود که دی ماه ۹۴ هم خبرساز شده بودند.
جیمز جویس داستان «گربه و شیطان» و «گربههای کپنهاگ» را در سال ۱۹۳۶، در قالب نامهای خطاب به نوه چهارسالهاش استفان جویس، نوشته است. راجر بلشن هنرمند فرانسوی، کتاب «گربه و شیطان» را تصویرگری کرد و انتشارات مون لایت آن را در سال ۱۹۸۸ به چاپ رساند. همچنین کیسی سارو هنرمند آمریکایی، تصویرگری کتاب «گربههای کپنهاگ» را انجام داد و انتشارات ایثیس این اثر را در سال ۲۰۱۲ منتشر کرد.
طبقهبندی کلاسیک و سنتی مفهوم همهگیرشناسی در زمینههای پزشکی، دامپزشکی و گیاهشناسی به علت شباهت زیاد و یکسانی روشها و نگرشهای مورد استفاده در زمینههای متفاوت، کاربرد زیادی ندارند. واقعیت این است که همهگیرشناسی ابزاری است علمی برای بیان و تعریف وضعیت موجود رویدادهای همهگیر، شناسایی چگونگی وقوع و گسترش این رویدادها و کوشش به منظور یافتن راههای انجامپذیر برای مداخله مناسب در وقوع و انتشار آنها.
امروزه شاهد پدید آمدن وضعیتی پارادوکسیکال درخصوص دموکراسیها هستیم؛ در حالی که هر روز بر تعداد کشورهای به اصطلاح دموکراتیک افزوده میشود اما پژوهشها حکایت از آن دارد که میزان رضایت از دموکراسیهای موجود به شکل چشمگیری کاهش یافته است. علاوه بر این، تحلیلها نشان میدهد که مردم جهان کمتر از گذشته، به نهادهای حکمرانی اعتماد دارند و به همین جهت، با عینک بدبینی به سیاستهای نهادی مینگرند. در واقع، باید گفت دموکراسیها روز به روز از اهداف خود دورتر و دورتر شدهاند.
عصر قاجاریه، یکی از شگفتانگیزترین و تلخترین دورههای تاریخ ایران است که به تجزیه بخش عظیمی از خاک ایران و تضعیف و تزلزل کشور انجامید. سقوط و زوال اغلب حکومتها ناشی از فساد و ضعف درونی آنهاست تا ظهور و مقابله دشمن.
نمایش «یک ساعت آرامش» به کارگردانی سیدجواد روشن اثری پرانرژی، شیرین و جذاب است که این روزها در تماشاخانه ایرانشهر روی صحنه میرود و خوشبختانه مورد استقبال قرار گرفته و بازخوردهای خوبی از اجرا گرفتهایم.
«دل دار» یک قصه عاشقانه است که در بستر عشق و اتفاقات اجتماعی شکل میگیرد. جنبه عاشقانه این سریال مخاطب را با خود همراه میکند و اجازه میدهد که در بستر این روایت به نکات دیگری برسد. خط اصلی داستان درباره آرش جوان نخبه دانشگاهی است که بهدلیل بیماری مادرش دانشگاه را رها کرده و بعد از چند ماه و بر اثر اتفاقی، عشق دوران دانشگاهش یعنی رونا را میبیند.
نمایش «بیله دیگ بیله چغندر» اجرا و ساختاری متفاوت از نمایشهای سنتی دارد و به همین دلیل تصمیم به اجرایش گرفتم. دارای دو صحنه موازی است که فکر میکنم کار تازهای به حساب بیاید.
از منظری متافیزیکی همه ما پیوسته در یک خلأ معلق شناور در زمان و مکان به سر میبریم، سیالیتی دائم و در حال گردش بیپایان. گاه بهصورت نور و گاهی بهسان یک انفجار یا بیگ بنگ! تمام عناصر وجودی و پیرامونی ما در ذات خود واجد یک نیروی جوهری هستند که روی هم تاثیرگذارند. اگر توجه و مکاشفه ما به اطراف عمیقتر شود، این نیروی بنیادی را درک خواهیم کرد. گاهی درونمان احساس شوری جریان دارد از جنس همین نیروی سیال که بیانش سخت است. اما هنر میتواند بهترین زبان برای بیان این احساس درونی باشد: جایی که از شهود و وجد گفته میشود، بدون واهمه و بدون مرز... من در این جهان ذهنی با رنگها وارد معاشقه میشوم؛ رنگهایی که با جنون و دیوانگی من به حرکت در میآیند تا فریاد من را تجسم بخشند. نمایشگاه «ذره دیوانه خدا» فردا جمعه ۱۳ اردیبهشتماه در گالری چهار واقع در خیابان شریعتی، نرسیده به پل سید خندان، کوچه اشراقی، شماره چهار آغاز به کار میکند و به مدت ۱۰ روز دایر خواهد بود.
اولینبار حدود ۲۲ یا ۲۳ سال پیش بود که در دوران دانشجویی به منطقه تختسلیمان رفتم و با آن ناحیه آشنا شدم. غالبا مطالبی که میشنیدم و میخواندم ناظر بر این نکته بود که این دریاچه ناشناخته است. افسانههای بسیاری دربارهاش مطرح بود و میگفتند تاکنون کسی نتوانسته است به عمق آن برود. این سوال که چطور ممکن است با این میزان پیشرفت فناوری، امروزه نتوان به عمق یک دریاچه رفت جرقه اولیه در ذهن من بود. سالها گذشت تا اینکه فیلمساز شدم و شرایطی بهوجود آمد که تصمیم گرفتم این پروژه را کلید بزنم. از دوستانم برای گروه تولید دعوت کردم و همزمان با گروههای تخصصی و دانشگاهی درباره این موضوع وارد مشورت شدم. سراغ متخصصانی رفتیم که روی آن ناحیه تحقیقاتی انجام داده بودند و اینگونه مقدمات ساخت این فیلم فراهم شد.
«غم عشقت بیابان پرورم کرد/ فراقت مرغ بیبال و پرم کرد/ بمو واجی صبوری کن صبوری/ صبوری طرفه خاکی بر سرم کرد»؛ شاعر عاشق این ابیات محلی، جایی میان شهر همدان آرمیده است؛ جایی که مامنی برای گردهم آمدن دوستداران فرهنگ شده. آرامگاه باباطاهر عریان هم میعادگاه دورهمیهای مردم همدان است و هم گردشگرانی از سراسر کشور را به خود جذب میکند.
در کنار «قمرود» و در میانه دشتی بزرگ، شهری قرار دارد که جاذبههای مذهبی و فرهنگی فراوانش میتواند سفری خوش، جالب و عجیب را برایتان بسازد. در این سفرنامه طی این هفته و هفته آینده، از گشتی یکروزه بخوانید که در شهر «قم» گذشت.
موزهها یکی از جاذبههای گردشگری در هر شهر و مقصد توریستی به شمار میروند. در این میان تنها بخشی از آنها توانستهاند تبدیل به مجموعههایی زبانزد در این زمینه شوند. در این ستون ده مجموعه موزهای مهم در جهان را معرفی خواهیم کرد. در این شماره به چهارمین موزه مهم میپردازیم.
بزرگان حکمت و اندیشه بر این باورند که اعداد در درون خود معانی و اسراری شگرف نهفته دارند. معانی رمزگذاریشده که به نشانگانی خاص از هستی و طبیعت دلالت دارد. نشانگانی برای توضیح «عدم و وجود»، «سیاهی و سفیدی»، «روشنایی و تاریکی». دوگانههای به ظاهر متضادی که نبود هر کدامشان وجود دیگری را از معنا تهی میکند و بودن هر کدام به قطب مخالف کالبَد هستی میبخشد. این نقاط متضاد برآمده از دل زندگی و طبیعت در دوران معاصر و در علوم مدرن، شمایل جدیدی به نام «سیستم باینری» به خود گرفت؛ سیستمی که بر اساس آن اعداد به نمادهایی از «صفر» و «یک» بدل شدند و مبنای اصلی علم کامپیوتر و دیجیتال را شکل دادند. اما همین دو عدد به ظاهر ساده، برای یکی از فعالان و کنشگران صنعتی ایران در اوایل دهه ۴۰ جلوهای دیگر پیدا کرد. او کسی است که با درک راز و اکسیر این اعداد شگفت انگیز، طرحی نو در سیستم اداری و بانکی ایران درانداخت تا به تدریج از طریق ماشین حسابهای مکانیکی و الکترونیکی شیوه جدیدی از محاسبات و دستهبندی اعداد در جامعه فراگیر شود. محمود امیری، بنیانگذار شرکت مادیران، کارآفرینی است که با درک کارکردهای متنوع سیستم باینری، راهی جدید پیش روی صنایع الکترونیک در ایران گشود. مهندس امیری با تلاش و نوآوری مداوم، تکنولوژیهای جدید را در سیستم اداری بهعنوان یک ضرورت اجتنابناپذیر تعریف کرد. او هرگز در یک نقطه متوقف نماند، مقهور ذات توقفناپذیر تکنولوژی نشد و خود را با نیازها و اقتضائات روز همگام و همراه کرد. «شفافیت»، «امانتداری» و «احترام به رقیب»، مهمترین اصول و مبانی است که مهندس امیری در بیش از ۵ دهه، کسب و کار خود را بر آن بنا کرده است. این کارآفرین با نقل خاطرهای از پدرش میگوید: پدرم همیشه میگفت، محمود تو «عدد یک» هستی، یعنی وقتی به دنیا آمدی عدد یک را با خودت داری. در طول زندگی میتوانی هر چقدر خواستی جلوی این یک صفر بگذاری. اما خدا نکند آن یک بیفتد و همه چیز صفر شود.»
اینکه از درس خواندن خسته بشویم اتفاق عجیبی نیست چون بسیاری مواقع اهدافی که متصور بودهایم با درس خواندن محقق نمیشود. مساله اینجاست که وقتی از درس خواندن خسته میشویم، آیا راه دیگری برای رسیدن به اهدافمان پیدا میکنیم؟
عمده متقاضیان خرید مسکن در تهران بعد از چند روز جستوجوی ملکی در بازار دچار یک «حس مشترک» میشوند که عدم تسلط بر آن میتواند بر کیفیت خریدشان تاثیر منفی بگذارد. افراد بعد از چندین مراجعه به مشاوران املاک و بازدید از آپارتمانهای فایلشده تصور میکنند «همه فایلهای موجود محله منتخب را رویت کردهاند و جستوجوی بیشتر به جز عقب افتادن از روند رشد قیمت، عایدی دیگری برایشان ندارد.» این حس باعث میشود فرد متقاضی به «انتخاب اجباری» یکی از آپارتمانها در بین فایلها روبیاورد یا «از ادامه جستوجو انصراف دهد.» در هر دو شکل، افرادی که به این حس دچار میشوند بازنده بازار خواهند بود.
محله شمسآباد در ناحیه ۲ منطقه ۴ شهرداری تهران قرار دارد. جزو محلههای جوان محسوب میشود و حدود ۳۰ سال عمر دارد. قبل از اینکه در سال ۱۳۸۴ محلات تهران از هم جدا شوند، شمسآباد با محله مجیدیه بهعنوان یک محله محسوب میشدند ولی با تقسیمات صورت گرفته درخصوص محلات تهران، این دو از هم جدا شدند. امکانات بسیاری در محله شمسآباد وجود دارد که میتواند شما را ترغیب کند تا در این محله سکونت کنید. ازجمله ویژگیهای مثبت محله شمسآباد میتوان سرویسهای حملونقل مناسب و غنی برای داخل محله و دیگر محلات تهران، پارکینگ عمومی، پیاده راههای عریض و مناسب، بازسازی بخش اعظم بافتهای فرسوده، جمعآوری مکانیزه زباله، مرکز خرید دنیای نور و بسیاری موارد دیگر را نام برد. ضمن آنکه این محله دارای بوستانها و فضای سبز زیادی است که باعث میشود این محله از هوایی پاک و تمیز برخوردار باشد.
شهردار تهران قول داد تا دیگر باغی برای ساخت برج تخریب نشود. پیروز حناچی که پیش از تکیه زدن به کرسی شهرداری تهران همواره از منتقدان اصلی رفتار مدیریت شهری با باغات و اراضی سبز شهر بود حالا به شهروندان تهرانی قول میدهد که پس از این باغی برای ساخت برج تخریب نشود. او قول میدهد تمام تلاشش را برای حفظ باغات شهر میکند و از تعامل با دستگاههای مختلف که صاحبان باغات بزرگمتراژ شهر هستند برای حفظ باغات خبر میدهد.
سازندگان و سرمایهگذاران ساختمانی شهر تهران طی هفتههای اخیر با مانع جدیدی برای ساخت وساز مواجه شدهاند که میتوان از این مانع بهعنوان معضل جدید سازندهها در کنار سایر مشکلاتی که در پی جهش هزینههای ساخت و افزایش قیمت مصالح ساختمانی از سال گذشته با آن مواجه بودند یاد کرد.
بازار خودروی کشور در وضعیت آشفتهای به سر میبرد؛ به طوری که قیمتگذاری خودرو در بازار بهگونهای است که هر فردی با توجه به معیارهای خود هر لحظه قیمتهای جدید و قابل تأملی را به مشتریان اعلام میکند. به اعتقاد برخی از کارشناسان، در این بازار کسب سود بیشتر از خودرویی که هماکنون دست مشتریان از آن کوتاه است، در سرلوحه فعالیت بسیاری از دلالان و واسطهگران قرار گرفته است. در این بین خودروها با قیمتهای متفاوتی عرضه میشوند. در برخی از سایتهای مجازی فروش، یک خودرو قیمتی دارد که در بازار همان خودرو با فاصله ۱۰ تا ۱۵ میلیون تومانی به فروش میرسد.
با اینکه فرجام سیاستهای دستوری در اقتصاد و صنعت ایران چیزی جز شکست نبوده اما استراتژی صنعت خودرو ایران در سال ۹۸ از لزوم افزایش تولید تا سقف یک میلیون و ۲۲۰ هزار دستگاه خودرو آنهم به شکلی دستوری حکایت دارد. موضوعی که تحقق آن با اما و اگرهای بسیاری همراه است و از شیوه سیاستگذاری تا چگونگی تحقق اهداف، میزان مفید بودن این استراتژی را با ابهام مواجه کرده است.
شنیدن خبر افت فروش خودروسازان فرانسوی بهخصوص در حوزه آسیا دور از ذهن نبود. با لغو برجام و پیشبینی خروج دو شرکت پژو و رنو از خودروسازی ایران افت فروش این دو فرانسوی محتمل به نظر میرسید. با این حال خودروسازان مطرح فرانسه که سابقه حضوری طولانی در بازار خودروی ایران را دارند با تهدیدهای ایالاتمتحده آمریکا، تاب ماندن در ایران را نداشتند و به سرعت خودروسازی کشورمان را ترک کردند. هر چند در تحریمهای اولیه هستهای نیز ترک ایران همراه با افت فروش و ضرر دو شرکت بود با این حال با خروج آمریکا از برجام و عملیاتی شدن تحریمهای جدید عملا این دو شرکت چارهای جز ترک ایران نداشتند. در این بین ایالاتمتحده آمریکا برای دو شرکت بهخصوص پژو مشوقهایی برای حضور در بازار خودروی آمریکا در نظر گرفت تا هر چه زودتر فرانسویها را تشویق به خروج از صنعت خودروی ایران کند.
کویچی هامادا، استاد بازنشسته دانشگاه ییل و مشاور ویژه نخستوزیر ژاپن، شینزو آبه است که کاربرد نظریهبازیها در سیاستگذاریهای اقتصادی را بررسی کرده است.
چرا سر و کله ستاره مربعها در رسانه ملی پیدا شد؟این سوالی است که این روزها پیرامون صدا و سیما بهعنوان بزرگترین رسانه کشور که اثرگذاری قابلتوجهی در سطح جامعه دارد، مطرح می شود. مدل جدیدی از تبلیغات و کسب درآمد که در نهایت کار را به اعتراض برخی از مردم و تذکر جدی کشاند.
صدا و سیمای ایران بهصورت رسمی یک تلویزیون تولیدکننده که در اختیار بخش عمومی است تعریف شده؛ در صورتی که به این صورت نیست، به این دلیل که این سازمان دستگاهها و شبکههای زیادی دارد. این شبکهها کارکردهای متفاوت دارند و از یکدیگر تفکیک نمیشوند. بهعنوان مثال اینطور نیست که شبکههای دیگر با وجود شبکه خاص ورزشی یا فرهنگی به این حوزه ورود نکنند.
ریشه پیدایش برنامههای تبلیغاتی با عنوان ستاره مربع که در صدا و سیما رشد پیدا کرد به وجود آمدن مسائل جدید از جمله اینترنت و پهنای باند بود. صدا و سیما از سالهای ابتدایی آغاز به کار خود با تبلیغاتی که در تلویزیون پخش میکرد به کسب درآمد میپرداخت که برای تهیه این برنامهها نیاز به جذب پشتیبان مالی داشت ولی صدا و سیما پس از به وجود آمدن اینترنت و پهنای باند بهدنبال درآمدزایی از طریق ایجاد تماس و ارسال پیامک از سوی مخاطبان روی آورد.
از مدتها قبل شکلی از قرعهکشی و لاتاری به شیوهای رایج برای جلب مشارکت عمومی تبدیل شده است. این قرعهکشیها در قالب تبلیغات صدا و سیما هم عرضه شده است.