قصه خواستگاری برادران دوقلو
مجموع این نمایش براساس یک ضربالمثل آذری است که میگوید دو نفر که همدیگر را نمیشناختند باهم همسفر میشوند و برای اینکه طی سفر حوصلهشان سر نرود باب صحبت را با یکدیگر باز میکنند و از شغل هم جویا میشوند. یکی از آن دو میگوید من کشاورز هستم و کاشت چغندر دارم و به تازگی چغندر عجیب و غریبی که کسی قدرت جابهجایی آن را ندارد پرورش دادهام و اکنون به شهر میروم تا آن را بفروشم. دیگری نیز میگوید من صنعتگر هستم و به تازگی ظرف مسی ساختهام که تعداد بسیاری از این چغندرها در آن جای میگیرد. زمانیکه فرد نخست نسبت به سخنان کذب همسفر صنعتگر واکنش نشان میدهد، او میگوید اگر چغندری اینچنینی داریم، پس دیگی اینگونه نیز داریم. نام نمایش مصداق این ضربالمثل است. دو برادر دوقلو از راه نادرستی میخواهند از یک دختر خواستگاری کنند. پدر دختر زمانیکه به نیت پلید این دو پی میبرد تصمیم میگیرد به این دو برادر درسی دهد و به جای دختر، دو پیرزن را به عقدشان در میآورد.این نمایش فضایی برخلاف نمایشهای سنتی معمول دارد و از دو در استفاده شده است که بسیار کارآیی دارند. یعنی دو صحنه در کنار هم قرار گرفتهاند که یک شکل در آن اجرا میشود. هر کاری که یک برادر انجام میدهد در صحنه کناری برادر دیگر آن را انجام میدهد. این نمایش هر روز ساعت ۲۰:۳۰ در تماشاخانه سنگلج روی صحنه میرود و تایکشنبه پانزدهم اردیبهشتماه به مناسبت بزرگداشت روز جهانی تئاتر رایگان اجرا میشود.
ارسال نظر