تبلور پارادوکسها
در زندگی مدام درگیر پارادوکسها و تناقضهایی هستم و اینها روی صحنه تئاتر متبلور میشوند و با به اشتراک گذاشتن تفاوتها با مخاطبان به آنها مشروعیت میدهم. در تمرینات «موی سیاهِ خرس زخمی» بیشتر از همیشه درگیر بازیگرانم بودم. در طول تمرینات شش ماهه این نمایش آداب تمرینی خاصی شکل گرفته بود که بخشی از دستاوردهای این پروژه برای من است. شرایط اکنون تئاتر، بیش از پیش برای ما و همنسلانم سخت شده است. این شرایط باعث سرخوردگی گروههای تجربی است و باید دید چطور گروهی که در پی جستوجوی شکلهای دیگر و تازهای از تئاتر است در این شرایط میتواند دوام بیاورد. گروههای دانشجویی چطور میتوانند با این هزینههای بالا دست به تجربههای دلخواهشان بزنند. تا امروز نزدیک به ۱۰۰ میلیون تومان هزینه نمایش ما شده است و تازه خیلی سعی کردیم که صرفهجویی کنیم در حالی که این نمایش با همین شکل در سال پیش میتوانست با کمتر از نصف این هزینه تولید شود و در بهترین حالتها همین ۱۰۰ میلیون را میتوانیم بفروشیم و هزینه تولیدمان را در بیاوریم و به سرمایهگذار پس بدهیم. باید به امید معجزه این روزها را بگذرانیم تا شاید شرایط تغییر کند. این شرایط حاکم بر تولید تئاتر، مرگ ایدههای ناب را به همراه دارد. این روزها بچههایی از طیف کاری خودم، سختیهای بسیار زیادی را تحمل میکنند و خیلیهایمان در حال پس زدن و رفتن هستیم. هدفمان اقتباس از «هملت» نبود اما در پروسه نگارش از جایی به بعد حضور شبحگونه هملت را دریافت کردیم و اجازه دادیم تا به اثر ورود کند اما همان طور که مشخص است در این نمایش شخصیت «بود» همان هملت پدر است که با برادرش و همسرش درگیر است و پدرش کشته شده است. انگار کاخ السینور یا عمارت و خانه و زمینی که روی آن ایستادهایم شبیه سیاهچالهای است که همه چیز را در خود میکشد. خیانت نقطه مشترک گرترود و جیران است. خیانت مادر هملت به خیانت همسر تبدیل شده است و در این نمایش نیز جیران در پایان همه چیز را در دست میگیرد اما او نیز در این منجلاب پر از خون دست و پا میزند و گویی به پایین کشیده میشود. حامد رسولی، مریم نورمحمدی، محمدعلی محمدی، فربد فرهنگ، اصغر پیران، مینا زمان، سجاد حمیدیان و رشاد معینی در این نمایش به ایفای نقش میپردازند. موی سیاه خرس زخمی هر شب ساعت ۲۰ در تالار حافظ روی صحنه خواهد رفت.
ارسال نظر