نظریه بازی اقتصاد جهانی
تا همین اواخر، متخصصان در روابط بینالملل علاقه چندانی به نظریهبازیها نداشتند؛ برخی حتی «وحشت» میکردند تا این عبارت را بشنوند. اما امروزه، بسیاری از آنها در مورد تحلیل استراتژیک رفتار فعالان سیاسی و تصمیمگیری از این واقعیت بهره میگیرند. ارتباط این تجزیه و تحلیل برای سیاستگذاری اقتصادی کمتر آشکار است: هر بازیکن در صحنه جهانی بهطور مستقل عمل نمیکند، بلکه باید واکنشهای احتمالی دیگر بازیکنان نسبت به عمل او نیز در نظر گرفته شود. تمامی تعاملات انسانی با ترکیبی از رقابت و همکاری مشخصهسازی میشود. رقابت بین افراد، کسبوکارها و کشورها، رفاه بشر را با ایجاد انگیزه برای کار سخت، نوآوری و برتری تامین میسازد. همکاری با مهار قدرت بازیگران مختلف برای پیشرفت به سمت اهداف مشترک انجام میشود. اینکه کدام رویکرد ارجح است به زمینه وابسته است، از جمله آنچه بازیکنان دیگر انجام میدهند.
مبانی ریاضی برای تجزیه و تحلیل تعامل شراکتی و غیرشراکتی بین عوامل منطقی، توسط جان نش، برنده جایزه نوبل شیمی توسعه یافت. وقتی تعداد زیادی از شرکتکنندگان وجود دارند، و هیچ کدام از آنها انحصار قدرت را ندارند، رفتار غیرشراکتی توسط بسیاری از بازیگران میتواند منجر به عملکرد بهینه شود. در تجارت، برای مثال، رقابت آزاد بین عوامل اقتصادی میتواند «کارآیی پارتو» را تولید کند؛ منابع بهگونهای تخصیص داده میشوند که هر گونه تخصیص مجدد به یک بازیگر، حداقل به یک بازیگر دیگر آسیب میرساند. زمانی که دولتهای ملی در این بازی مداخله میکنند، رقابت به یک چالش تبدیل میشود، با توجه به اینکه به شرکتهای کشورشان یک مزیت میدهند. این دقیقا همان چیزی است که دولت دونالد ترامپ هنگامی که تعرفههای گمرکی را بر واردات از چین تحمیل کرد، انجام داد که با تعرفههای خاص بر واردات از آمریکا تلافی شد. دور از پیشبرد رفاه انسانی، این رقابت تهدیدی جدی برای هر دو اقتصاد و بقیه دنیاست. تعادل بین رقابت و همکاری میتواند مشکل باشد. یک فرد تنها میتواند به آیندهای امید داشته باشد که در آن رهبران سیاسی بیشتری درک کنند که چگونه نظریه بازیها، چارچوب مفیدی را برای ارزیابی احتمالات و انتخاب بهینهترین گزینه، پیشنهاد میکند.
ارسال نظر