داستان کودکانه نویسنده بزرگ
به نظرم مخاطب این داستانها باید جویس ایرلندی و بازیهای کلامیاش را تا حدودی بشناسد تا بتواند لایههای پنهان داستان را دریابد و لذت ببرد. سبک و سیاق تصویرگری برای کودکان دبستانی مناسب است، اما مخاطب متن واژگانی یا بزرگسال است یا کودک بسیار کتابخوان.
راوی در گربههای کپنهاگ، پایتخت دانمارک را برای نوهاش توصیف میکند و افسوس میخورد که نمیتواند برای او گربهای بفرستد؛ چون در کپنهاگ اصلا خبری از گربه نیست. او پیشتر گربهای عروسکی که داخلش پر از شکلات بوده برای نوهاش پست کرده است. واژهها و تصویرهای این کتاب مخاطب را به تفکر وامیدارند.شیطان با شهردار شهر بوژانسی در فرانسه معامله میکند و قول میدهد پلی بر رودخانه روآر بسازد؛ به شرط آنکه روح نخستین فردی که از پل میگذرد به تصاحب شیطان درآید. شهردار تدبیری میاندیشد و شیطان را فریب میدهد. پل ساخته میشود؛ اما شیطان بیآنکه روح انسانی را تصاحب کند به جهنم بازمیگردد.
چندی پیش در گروه پژوهشی مرکز مطالعات ادبیات کودک دانشگاه شیراز، درباره بازنویسی و بازآفرینی در قالب کتابهای تصویری مشغول تحقیق بودم. به کتابی از الدوس هاکسلی برخوردم که ماجرای زاغ و مار، کلیله و دمنه را با لحنی طنزآلود بازآفرینی کرده بود. هاکسلی را بیشتر به دلیل رمان «پادآرمانی« و «دنیای قشنگ نو» میشناسیم که مخاطب بزرگسال دارد. با بحثهایی که در گروه پژوهشی مطرح شد، تصمیم گرفتیم لیستی از کتابهای تصویری که نویسندگان پرآوازه ادبیات بزرگسال نوشتهاند، تهیه کنیم.
هدف آن بود که ببینیم این نویسندگان زمانی که برای کودک مینویسند چه مضامین، شخصیتها و پیرنگهایی برمیگزینند و چه درکی از مخاطب کودک دارند. برخی از نکاتی را که در اینباره یافتهام، در قالب «یادداشت مترجم» به کتابها افزودهام.
ارسال نظر