پرخاصیتِ کم‌مصرف

مهم‌ترین عاملی که بسیاری از مشکلات صنعت شیر و لبنیات را حل خواهد کرد، پرداختن به موضوع سرانه مصرف است. سرانه مصرف از ابعاد اجتماعی و اقتصادی حائز اهمیت است و بیش از هر موضوعی اقتصاد صنعت شیر را تحت تاثیر قرار می‌دهد. به عنوان مثال بزرگ‌ترین مشکلات ایجادشده در این صنعت از جمله قیمت تمام‌شده بالا ناشی از سرمایه‌گذاری گسترده و بلااستفاده در این بخش است. همچنین عدم توانایی کارخانه‌ها و دامداران برای آنکه به سود مشروع خود برسند، به این دلیل است که مصرف سرانه شیر و لبنیات در کشور پایین است. اکنون استاندارد جهانی مصرف سرانه شیر در اروپای غربی و آمریکای شمالی بیش از ۲۷۰ کیلوگرم است در حالی که این عدد در کشور ما حدود ۶۰ کیلوگرم اعلام می‌شود.

نتایج فرهنگ‌سازی

افزایش سرانه مصرف شیر و لبنیات فعالیتی چندبخشی به شمار می‌رود و گروه‌های مختلفی باید به آن بپردازند. وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی به عنوان مسوول سلامت جامعه بیش از همه و در بخش اول مسوول تلاش برای افزایش سرانه مصرف است چرا که اهمیت سلامت مردم ایجاب می‌کند که سرانه مصرف در وضعیت فعلی و چند سال گذشته باقی نماند. بخش دوم را نیز زیرساخت‌ها تشکیل می‌دهند که در حد کفایت انجام شده و هم‌اکنون کمتر از ۵۰ درصد ظرفیت ایجادشده مورد استفاده قرار می‌گیرد. اما در بخش سوم خود مردم دخیل هستند و بحث فرهنگ‌سازی در این حوزه مطرح است. در سال‌های گذشته بخش‌های مختلفی در این زمینه فعالیت کردند و به دنبال آن نتایج بسیار درخشانی را شاهد بودیم. بحث فرهنگ‌سازی تجربه‌ای آزموده‌شده در کشورمان به شمار می‌رود. اما متاسفانه بسیاری از تجربه‌ها به‌رغم آنکه موفقیت‌شان مشهود بود، در ادامه به دلیل تغییر سیاستگذاران و مسوولان دستخوش تغییرات شده و در نهایت رها شدند.

مشکل‌گشا

واقعیت این است که فراموشی اهمیت شیر و لبنیات در سبد غذایی مردم خسارت‌های غیرقابل جبرانی به کیفیت زندگی و سلامت مردم وارد کرده است. طی برنامه‌های توسعه چهارم و پنجم گفته‌شده مصرف سرانه لبنیات که اکنون در کشور ما چیزی حدود ۶۰ کیلوگرم است، باید به ۱۵۴ و ۱۶۷ کیلوگرم برسد اما این موضوع تنها در حد گذاشتن یک‌بند در برنامه توسعه دیده شد و برنامه اجرایی برای آن تهیه نشد و متولی مشخصی پیدا نکرد در حالی که می‌توانست به عنوان یک شاخص مبنا قرار گیرد و همان چند بخشی که عنوان کردم، در کنار هم کمیته و گروه کاری تشکیل دهند و برای آن برنامه‌ریزی و هدف‌گذاری و این برنامه‌ها را پایش کنند. اما متاسفانه از آنجا که با این موضوع شعارگونه برخورد شد، هیچ‌گونه اقدام عملی انجام نشد و به جای آنکه روبه‌جلو حرکت کنیم، به عقب بازگشتیم چرا که زمانی سرانه مصرف ما حدود ۷۵ کیلوگرم بود، حتی بر اساس گزارش‌های موجود قبل از انقلاب این سرانه چیزی بیش از ۹۰ کیلوگرم گزارش‌شده، این در حالی است که این رقم اکنون به کمتر از ۷۰ کیلوگرم رسیده است یعنی نه‌تنها پیشرفتی در این زمینه نداشته‌ایم بلکه رو به عقب هم حرکت کرده‌ایم و آثار آن را می‌توانیم در شاخص‌های سلامت جامعه مشاهده کنیم. با مرور آمار پوکی استخوان و مشکلات دندانی مردم کشورمان به این نتیجه می‌رسیم که سرانه مصرف شیر و فرآورده‌های لبنی در کشورمان مورد توجه قرار نگرفته است. اگر ریشه‌ای به موضوع تبیین ارزش غذایی شیر و ضرورت افزایش سرانه مصرف بپردازیم، سایر مسائل فرعی خودبه‌خود حل خواهد شد. از جمله مشکلات فرعی که با حل شدن موضوع مصرف سرانه شیر و لبنیات در کشور از بین خواهد رفت، می‌توان به مشکلات اقتصادی دامداران و مشکل اقتصادی صنایع اشاره کرد. همچنین در این صورت کار کردن در این صنعت اقتصادی می‌شود، از طرفی با کاهش هزینه‌های سربار ثابت تحمیل‌شده بر قیمت تمام‌شده، محصولات ارزان می‌شود و از همه مهم‌تر صرفه‌جویی بسیار بالاتری در هزینه‌های درمانی مردم صورت می‌گیرد و طول عمر همراه با کارآمدی را مشاهده خواهیم کرد و نهایتاً ارتقای شاخص سلامتی موجب افزایش بهره‌وری نیروی انسانی و افزایش تولید ناخالص ملی کشور خواهد شد.

متاسفانه به‌رغم تمام اهمیت موجود در شیر و سایر محصولات لبنی، اکنون رسیدگی به مشکلات این صنعت جزو مسائل فرعی تلقی شده و هماهنگی کاملی برای آسیب‌شناسی همه‌جانبه و اراده محکمی برای حل مشکلات وجود ندارد. با این حال امیدوارم روزی اهمیت مصرف شیر و فرآورده‌های لبنی به عنوان مساله‌ای ملی مطرح و راه‌حلی برای بالا بردن مصرف سرانه این محصولات در کشور پیدا شود.

 راه‌حل ساده با اراده‌ای قوی

بالا بردن مصرف سرانه محصولات لبنی در کشورمان به راه‌حل‌های پیچیده‌ای نیاز ندارد. در کشور خودمان طی چندین سال گذشته تجربیات بسیار خوبی همراه با خروجی‌های بسیار مثبت داشته‌ایم که حتی بسیاری از کشورهای دنیا می‌توانند این تجربیات را برای خود الگو قرار دهند. طی سال‌های گذشته برای تغییر فرهنگ مردم اقدام شد و نتایج بسیار خوب و مثبتی حاصل شد. در آن زمان یکدستی و یکپارچگی میان بخش‌های مختلف از جمله آموزش و پرورش، شهرداری، صدا و سیما، وزارت بهداشت، وزارت جهاد کشاورزی و بسیاری از شرکت‌های تولیدکننده وجود داشت و تمام این بخش‌ها در کنار یکدیگر قرار گرفتند و برنامه‌ای تهیه کردند که نتایج آن کاملاً مشهود است. به عنوان مثال این برنامه سبب شد تولید و مصرف دوغ در کشورمان ظرف سه سال ۴۵ برابر شود و دوغ توانست جای نوشابه‌های گازدار را که رقبای بسیار قوی به شمار می‌روند بگیرد. در همین سال‌ها طرح شیر مدرسه به شکلی همه‌جانبه و فراگیر به اجرا درآمد به شکلی که به عنوان بزرگ‌ترین طرح شیر مدرسه در جهان از آن نام‌برده می‌شد. بنابراین به عنوان یک کارشناس می‌توانم عنوان کنم که بالا بردن سرانه مصرف محصولات لبنی کاری کاملاً شدنی است و تنها به اراده‌ای قوی نیاز دارد.

نقش تبلیغات

از دیگر اقداماتی که در سال‌های گذشته در کشورمان انجام شد، می‌توان تبلیغات با هدف ترویج مصرف لبنیات در صدا و سیما و سایر رسانه‌ها، یادآوری اهمیت شیر و ورود آن به کتب درسی، برگزاری دوره‌های آموزشی برای پزشکان و معلمان سراسر کشور را نام برد. متاسفانه با وجود اینکه پزشکان ما مشاهده می‌کنند که در کشورهای توسعه‌یافته شیر جزء لاینفک زندگی محسوب می‌شود اما با این حال بسیاری از آنها اهمیت شیر را آن‌گونه که هست، قبول ندارند زیرا در آموزش‌های پزشکی هم کمتر به این موضوع توجه شده است. سیستم زندگی شخصی و سیاستگذاری عمومی ما بیمارمحور است یعنی ما برای بیماران هر هزینه‌ای را که لازم باشد، صرف می‌کنیم اما زمانی که بحث پیشگیری مطرح می‌شود، هیچ متولی‌ای برای آن وجود ندارد. بنابراین با همکاری آموزش و پرورش در کتب درسی این موضوع مورد اهمیت قرار گرفت، همچنین شهرداری‌ها به ویژه شهرداری تهران اقدامات قابل تقدیری در زمینه فرهنگ‌سازی و تبیین ارزش غذایی شیر انجام دادند. در آن سال‌ها دفتر بهبود تغذیه وزارت بهداشت کاملاً متقاضی و در اختیار این طرح بود و برای اجرای برنامه پافشاری می‌کرد. یکی دیگر از طرح‌ها نیز طرح توزیع شیر در مدارس بود که همچنان در بیش از ۱۰۰ کشور دنیا انجام می‌شود. تمام این طرح‌ها سبب شد سرانه مصرف شیر و فرآورده‌های لبنی در آن سال‌ها بالا رود اما متاسفانه بسیاری از این طرح‌ها که آثار مثبتی هم داشتند، با تغییر مسوولان و رویکردها به فراموشی سپرده شدند. برای مثال طرح توزیع شیر در مدارس تقریباً به فراموشی سپرده‌شده و در سال‌های اخیر کمتر از ۳۰ درصد طرح مصوب اجرا شده است.

تسهیلات با هزینه نجومی

تسهیلات یک معضل همیشگی بوده است. در بسیاری از کشورهای توسعه‌یافته به بخش کشاورزی که شیر هم جزو این بخش محسوب می‌شود، وام‌هایی با سود حداکثر یک تا ۵/ ۱ درصد تعلق می‌گیرد. متاسفانه در کشور ما به این بخش هم مانند کارخانه‌های خودروسازی و... وام‌هایی با سود ۲۸ یا حتی ۳۰ درصد می‌دهند. طبیعتاً در صنعتی که به استناد تمام مراجع حاشیه سودش ۵/ ۱ درصد است گرفتن تسهیلات با سودهای بالا بسیار خطرناک است چرا که در این صورت کارخانه سرمایه خود را از دست داده و بدهکار می‌شود. یکی از موارد دیگری که نشان‌دهنده بی‌توجهی به این بخش است، نوع و هزینه تسهیلات‌دهی است.

چرا کارخانه‌ها خودشان تبلیغ نمی‌کنند؟

از کارخانه‌هایی که حاشیه سودشان کمتر از دو درصد است و در معرض ورشکستگی هستند، نمی‌توان انتظار نوآوری، ارتقای کیفیت، تبلیغات و ترویج داشت. در صورتی که حاشیه سود این بخش ارتقا یابد به طور یقین خود صنایع وارد عمل می‌شوند. برای مثال در سال‌های ۱۳۸۰ تا ۱۳۸۴ که مصرف سرانه لبنیات کمی افزایش پیدا کرد، حاشیه سود صنایع تبدیلی کمی معقول شد، خود صنایع برای گسترش بازار مصرف خود هزینه کردند. راه‌حل، منطقی کردن سود دامداران و صنایع تبدیلی است.

از دست دادن بازارهای صادراتی

سیاست‌های ناهمگونی که با فشار در این حوزه اعمال شد مانند قیمت‌های تکلیفی شیر خام و سایر هزینه‌هایی که روی دست صنایع تبدیلی گذاشتند، سبب شد بازار صادراتی ایران آن‌گونه که باید، رشد نکند. زمانی که وارد بازارهای صادراتی می‌شویم، در مقابل رقبای قوی‌تری قرار می‌گیریم که با کیفیت بالاتر و قیمت پایین‌تر محصولات خود را عرضه می‌کنند. ضمن آنکه ما در منطقه پرآشوبی هستیم که رقبای سیاسی ما نه‌تنها حاضرند از سودشان بگذرند، بلکه حاضرند با هزینه کردن، محصول تولید ایران را از سفره مردم منطقه حذف کنند.

 با وجود اینکه هزینه بازارگشایی در بخش صادرات را هم خود صنایع تبدیلی دادند اما این سیاست‌های دستوری سبب شد این بخش لطمه سنگینی ببیند. در مجموع صادرات رشد مناسبی نداشته و این در حالی است که ما می‌توانستیم بسیار جلوتر از شرایط کنونی باشیم.

دلایل گرانی محصولات

۷۰ درصد هزینه‌های یک محصول لبنی را قیمت شیرخام تشکیل می‌دهد. به دلیل بالا بودن قیمت نهاده‌های دامی، قیمت تمام‌شده شیر خام در کشور ما بالاست، ۳۰ درصد دیگر هم که سایر اجزا هستند، به همین صورت است و عواملی هستند که سبب افزایش قیمت محصول می‌شوند. مهم‌تر از تمام اینها ظرفیت خالی دامداری‌ها و صنایع است چرا که سرمایه‌گذاری نمی‌تواند بهره‌وری لازم را داشته باشد و از آنجا که نرخ بهره‌وری سرمایه پایین است، در نتیجه قیمت تمام‌شده را بالا می‌برد.

 اکنون قیمت شیر خام در کشور ما ۱۲۰۰ تا ۱۲۵۰ تومان است. دولت می‌گوید این رقم باید ۱۴۴۰ تومان باشد، این در صورتی است که در فرانسه شیر خام را با کیفیت بسیار بالاتر و با قیمت ۹۰۰ تومان می‌توان خریداری کرد. البته نمی‌توان دامداران را مقصر این موضوع دانست بلکه شرایط به گونه‌ای شده که قیمت تمام‌شده بالا رفته است و زنجیره‌های مختلفی در قیمت تمام‌شده تاثیرگذار هستند. البته امکان کاهش قیمت تمام‌شده وجود دارد اما تمام حلقه‌ها را باید در کنار یکدیگر قرار دهیم.

مشکلات سرمایه‌گذاری

از آنجا که این صنعت توجیه اقتصادی ندارد، طبیعتاً نرخ سرمایه‌گذاری در آن نیز کم شده است. چند سالی است که صنعت لبنیات توجیه اقتصادی ندارد و وضعیت به همین صورت ادامه پیدا کرده و تولیدکننده مجبور است با درصدهای تخفیف بالا محصولات خود را بفروشد. زمانی که بیش از هزار تولیدکننده کشور در یک دوره طولانی تحت فشار مالی و زیان قرار می‌گیرند، نمی‌توانیم اطمینان داشته باشیم که تمام آنها در این فشارها به درستی عمل می‌کنند. بنابراین این فشارها تبعات بدی را هم به همراه دارد که اگر تبدیل به اخلاق شود، به هیچ عنوان قابل‌حل نیست و اکنون نیز این خطر صنعت را تهدید می‌کند. لذا سال‌هاست عنوان می‌شود که سیاستگذاران به گونه‌ای سیاستگذاری کنند تا این صنعت اقتصادی شود. افزایش مصرف لبنیات به گونه غیرقابل باوری هزینه‌های درمان را در کشور کاهش می‌دهد، از این‌رو حتی تزریق یارانه مستقیم به این بخش کاملاً توجیه اقتصادی دارد؛ کاری که در کشورهای توسعه‌یافته نیز انجام می‌شود.

تبعات اقتصادی و اجتماعی سنگین

چیزی حدود ۵۲ هزار نفر در سال دچار شکستگی استخوان‌های گردن، ران و لگن خاصره می‌شوند. محاسبه سرانگشتی ۵۲ هزار شکستگی در سال نشان می‌دهد که این موضوع نه‌تنها تبعات اقتصادی زیاد بلکه تبعات اجتماعی زیادی هم به بار می‌آورد چرا که بسیاری از این شکستگی‌ها که برای افراد سالمند اتفاق می‌افتد، به سختی ‌ترمیم می‌شود و به زمینگیر شدن افراد یا حتی فوت بسیاری از آنها منجر می‌شود. حتی می‌توان گفت که تبعات اجتماعی آن سنگین‌تر از تبعات اقتصادی‌اش است. بسیاری از خانواده‌هایی که فردی ازکارافتاده دارند، به دلیل هزینه‌های کمرشکن درمانی زیر خط فقر قرار گرفته و روابط اجتماعی‌شان تحت تاثیر قرار می‌گیرد. همه اینها نشان می‌دهد که شیر، اهمیت زیادی در زندگی انسان‌ها دارد و باید بیش از اینها مورد توجه قرار گیرد.

کلیدواژه صنعت شیر

در جمع‌بندی می‌توان گفت که افزایش سرانه مصرف شیر کلیدواژه حل مشکلات صنعت شیر است. این کلیدواژه ابعاد اقتصادی و اجتماعی بسیار روشنی را به همراه دارد. اگر به این موضوع بپردازیم، بعد از مدت کوتاهی سایر مسائل و مشکلات حل می‌شوند یعنی صنعت و دامدار سایر مسائل مربوط به خود را حل خواهند کرد. اما متاسفانه در کشور ما بود و نبود شیر فرق چندانی نمی‌کند. تا زمانی که نگاه به این صورت باشد و با کاهش سرانه مصرف در کشور روبه‌رو باشیم، در بر همان پاشنه خواهد چرخید.

آمارهای موجود نشان می‌دهد که در کشور ما قاتل خاموشی به نام پوکی استخوان وجود دارد. این قاتل خاموش نه به صورت روزانه بلکه به صورت ساعتی از ما تلفات می‌گیرد و مراکز قانونگذاری، دولتمردان و خود مردم تنها تماشاگر این موضوع هستند. مردم باید به این نکته توجه کنند که حتی اگر بی‌توجهی از سوی کارگزاران این بخش، قانونگذاران، دولت، صنایع یا حتی تولیدکنندگان بود، با این حال آنها باید به فکر خود باشند و شیر و لبنیات را به اندازه کافی که توصیه متخصصان تغذیه است، در سبد غذایی خود داشته باشند. در این صورت بسیاری از هزینه‌هایشان کاهش پیدا می‌کند چرا که بالا بردن سرانه مصرف شیر و فرآورده‌های لبنی برای خود مردم هم اقتصادی‌تر است. این پیام‌ها باید به صورت درست و از طریق رسانه‌های عمومی، مطبوعات، کتب درسی و... در فرهنگ ما ورود پیدا کند تا زمانی که کودکان ما بزرگ می‌شوند شیر را جزء لاینفک زندگی خود بدانند.

آمارها نشان می‌دهند که در کشور ما ارتباط بیش از ۷۰ درصد افراد بعد از دوسالگی با شیر قطع می‌شود. به همین دلیل این جمعیت به دلیل ساده ترک شیر بعد از دوره شیرخوارگی، دچار عارضه‌ای به نام عدم تحمل لاکتوز هستند. همین سبب می‌شود که توسعه مصرف شیر به کاری دشوار تبدیل شود و ناکام بماند. از این‌رو آموزش‌های لازم باید در خانواده‌ها و مدارس داده شود. طرح توزیع شیر در مدارس نیز در همین جهت اجرا شد که متاسفانه به دلیل کمبود بودجه اجرای این طرح با مشکل مواجه شده است.. اکنون مشاهده می‌کنیم که بسیاری از افراد جامعه، اعم از کوچک و بزرگ، رغبتی به خوردن شیر ندارند. البته این نکته نیز بسیار حائز اهمیت است که پدر و مادر نقش پررنگی در این موضوع دارند بنابراین فرهنگ‌سازی ابتدا باید از خانه‌ها و سپس از مسوولان شروع شود و وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی و همچنین رسانه‌ها باید رسالت‌شان را در زمینه اصلاح الگوی مصرف شیر در جامعه به خوبی انجام دهند.