سفرهای سهگانه ناصرالدینشاه قاجار به فرنگ، در زمره نخستین تلاشهای پادشاهان ایرانی برای بازدید از ممالک غیرمسلمان و آشنایی بیواسطه با جهان رو به توسعه غرب بود. شاه در حالی ایران را ترک میکرد که اروپاییان انقلاب صنعتی را پشت سر گذاشته و به مرکز بلامعارض توسعه صنعت، فرهنگ، سیاست و اقتصاد تبدیل شده بودند. شمار عظیم و فوقالعاده ای از دانشمندان، فلاسفه، ادبا، فنسالاران و سیاستمداران این خیزش بزرگ را رهبری میکردند. درست در همان روزگاری که شاه درگیر انجام «استخاره» برای رفتن یا نرفتن به فرنگ بود، «مارکس و انگلس» دستاندرکار نگارش و انتشار یکی از بزرگترین و تاثیرگذارترین اندیشههای بشری در همه دورانها بودند، مانیفستی که برای نزدیک به دو قرن به فراگیرترین باور نزد روشنفکران، اصلاحگران و انقلابیهای جهان تبدیل شد و کماکان تاثیرگذاریاش را بر نظریهپردازیهای سیاسی حفظ کرده است.
باغسازی ایرانی پدیدهای منحصر به فرد است که از زمانهای پیش از تاریخ همواره جزو جدانشدنی زندگی محسوب میشده است. هنر باغسازی هم مانند معماری، تابع عوامل و شرایط طبیعی هر محیط بوده که وجود آب مورد نیاز و زمین مناسب و خاک بارور از جمله آنهاست.
هشتمین فصل کاوش محوطه باستانی دوشان تپه در شهرستان نظرآباد استان البرز روز چهارشنبه گذشته به پایان رسید. آنطور که دکتر مهرداد ملکزاده، سرپرست هیات کاوش باستانشناختی دوشانتپه به «صدای میراث» گفته است، این فصل از کاوش یکمیلیارد تومان هزینه دربرداشته است، اما هنوز هیچ بودجهای به او داده نشده و کاوشهای باستانشناسی در این محوطه باستانی با قرض و وام و بدهی مدتدار به پایان رسیده است.
رشید یاسمی ۲۹آبان۱۲۷۵ در کرمانشاه زاده شد. او را نمیتوان با القاب و صفات زندانی کرد. تاریخشناس بود یا فیلسوف؟ مترجم بود یا شاعر؟ شاید او فرهنگمردمشناس بود. او بود که پس از تاسیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی و در دوران ریاست محمدعلی فروغی پس از جلسات و کمیسیونهایی که بعد از تاسیس بنگاه مردمشناسی و موزه مردمشناسی تشکیل میشد، در کنار ویلیام هاز، استاد برجسته آن روزهای دانشکده ادبیات، از ضرورت جمعآوری فولکلور که آن را فرهنگ عامه ترجمه میکرد، سخن گفت. غلامرضا رشید یاسمی در خانوادهای رشد کرد که بسیاری از ایشان نویسنده و شاعر و هنرمند بودند. شاید همین باعث شد علم تاریخ را هم بسیار فطری بداند. او معتقد بود هرکسی نمیتواند در تاریخ به معرفت برسد؛ زیرا تاریخ احتیاج به قریحه صافی و ذوق وافی و حسن ضبط و صدق بیان و فراغ از تعصب دارد که اینها را نمیتوان کسب کرد و ذاتی هستند.
نخستین اقدام زمینهساز و آغازگر شکلگیری صندوق بازنشستگی کشوری به سال ۱۲۸۷ و تصویب «قانون وظایف» در مجلس اول مشروطه برمیگردد. بر اساس این قانون، کارمندان دولت مشمول «دریافت حقوق بازنشستگی و وظیفه» شدند. نظام بازنشستگی کارمندان دولت طی ۱۴سالِ پس از آن تاریخ بر اساس قانون وظایف ساماندهی و اجرا میشده است.
درحالیکه چند روز پیش رهبران ایالات متحده و چین سرگرم مذاکره در «سانفرانسیکو» بودند، جمع قابل توجهی از ناظران و تحلیلگران با سادهسازی موضوع و به قیاس تجارب گذشته جهان سیاست، از دو قطبی بزرگ بهوجودآمده و جنگ سردی جدید سخن میگفتند: «غرب در مقابل بقیه! دموکراسی در مصاف با خودکامگی!» این همه در حالی است که «یاکوب بورکهارت» (مورخ شهیر سوئیسی و از پایهگذاران تاریخ فرهنگی) خیلی قبلتر و در دهههای پایانی قرن نوزدهم از جماعت «سادهانگار» و سادهسازیهای مهلک آنها بر حذرمان داشته و نسبت به آدرسهای غلطی که معمولا در جیبمان میگذارند، هشدار داده است. گام اول خردمندی درک مختصات دنیای کنونی است. جهانی که دیگر به دو جناح متخاصم مشخص محدود نیست و عملا به چندین قدرت بزرگ و متوسط تقسیم شده است.
در ۱۸۷۱ دولت میجی که به تازگی تاسیس شده بود در پی الغای املاک خاصه در ژاپن و جایگزینی آنها با استانهای تابع مرکز کوشید تا مانع از فروپاشی خوفناک دولت نوپای خود شود. پیشتر حدود ۲۷۰قلمرو (املاک خاصه) هر یک نیروهای نظامی و اراده سیاسی خاص خود را در یک ساختار قدرت نامتمرکز داشتند. محو ناگهانی چنین ساختاری نوعی کودتا بود. رهبران انقلاب میجی به این نتیجه رسیده بودند که دولت آنان باید تنها قدرت سیاسی موجود در ژاپن باشد تا بتواند به وظیفه خود در ایجاد یک دولت مدرن جامه عمل بپوشاند.
روش تاریخ مفهومی به مطالعه جوامع گذشته و تغییرات اجتماعی با بررسی چگونگی تغییر مفاهیم سیاسی و اجتماعی اساسی در گذر زمان معطوف است. بنابراین تاریخ مفهومی رویکردی به مطالعه تاریخ است که از تحلیل زبان بهقصد مطالعه اوضاع اجتماعی و روابط اجتماعی گذشته استفاده میکند. چنین میشود گفت که تحلیلهای زبانشناختی «ابزار» و جامعه «موضوع» تاریخهای مفهومی است. در عمل، تاریخِ مفهومی با تمرکز بر یک مفهوم اجتماعی عمده یا اصطلاحا یک «مفهوم اساسی تاریخی» محقق میشود. از نمونههای این مفاهیم اساسی واژههایی همچون «جامعه»، «دموکراسی»، «خانواده»، «کار» و «عقاید سیاسی» را میتوان برشمرد. دراینمعنا، تاریخنگار مفاهیم به زمینشناسی میماند که لایههای خاک را کندوکاو میکند؛ زیرا وقتی تاریخنگار مفاهیم زبان گذشتگان را میکاود به لایههای تازهای از واژهها، یا به عبارتی دقیقتر، به لایههای تازهای از «معنا» میرسد که در روند تغییرات تاریخی فراموش شدهاند. نکته اینجاست که معنای یک مفهوم اساسی از یک دوره زمانی مشخص، پنجرهای بهسوی فهم جامعه تاریخیای میگشاید که آن مفهوم را ساخته است.
پس از اینکه تهران برای پایتختی برگزیده شد، با افزایش جمعیت، تامین آب یکی از اقدامات ضروری بود. علاوه بر کشیدن قنواتی که به آب شرب ساکنان اختصاص داشت، راههای دیگری مانند انتقال آب از کوهپایههای البرز میتوانست کمبود آب شرب شهر را تامین کند. نقشههایی که مبنای این تحقیق قرار گرفته، سندی است که دلالت بر همین اقدام مهندسی دارد؛ یعنی انتقال آب با کشیدن نهر از رودخانه کرج به شهر تهران. نقشهها که در کاخ گلستان و وزارت خارجه نگهداری میشود، رنگی است و روی آن اطلاعاتی درباره نحوه احداث نهر درج شده است؛ اما بدون ذکر عنوان، تاریخ، نام نقشهنگار و موضع دقیق است. به سبب کم شدن آب احتمالا نقشههایی برای مرمت نهر کرج در حدود۱۲۶۷ق به دست یکی از مهندسان دربار قاجار، در اوایل پادشاهی ناصرالدینشاه، همزمان با صدارت امیرکبیر تهیه شد. انتقال آب کرج به تهران، ۶سال پیشتر، به دستور محمدشاه و در روزگار صدارت حاج میرزا آقاسی عملی شده بود.
دنیایاقتصاد:
در سال ۱۹۱۹ پاریس ۶ ماه پایتخت جهان بود. کنفرانس صلح بزرگترین کسبوکار جهان و میانجیگران صلح قدرتمندترین مردمان جهان بودند. آنها هر روز با یکدیگر دیدار میکردند و به بحث و مشاجره و منازعه میپرداختند و دوباره این را از سر میگرفتند. این مردان کشورها و سازمانهای جدیدی ساختند آنها با یکدیگر غذا میخوردند و با یکدیگر به سینما میرفتند. از ژانویه تا ژوئن، پاریس همزمان حکومت، دیوان عدالت، پارلمان و کانون ترسها و قبله امید جهان بود.
جلد دوم یادداشتهای فروغی مفصلتر و مملو از جزئیات است. این کتاب که در سال۱۳۹۴ با عنوان یادداشتهای روزانه محمدعلی فروغی از سفر کنفرانس صلح پاریس منتشر شد، مربوط به ایامی است که فروغی بهعنوان یکی از اعضای هیات دیپلماتیک ایران به پاریس اعزام شده بود تا شرایط راهیابی ایران به کنفرانس صلح پاریس پس از پایان جنگ جهانی اول را فراهم آورد.
از مهمترین پیامدهای اجتماعی جنگ جهانی اول ۱۲۹۷-۱۲۹۳ش./۱۹۱۸-۱۹۱۴م. در غرب ایران، نابودی جمعیت چشمگیری در این نواحی بود. رویارویی نیروهای نظامی متفقین و متحدین و حضور مداوم و متناوب آنها در این منطقه به قتل و کشتار بسیاری از مردم منجر شد؛ از عوامل مهم این قتل و کشتار، مقاومت مردم در برابر خواستههای آنها بود. علاوه بر حضور نیروهای نظامی دولتهای متخاصم، رقابت و درگیری میان ایلها و عشایر با اشرار منطقه و تجاوزهای آنها موجب کشتهشدن تعداد زیادی از مردم شد. نبود ثبات سیاسی، هرجومرج و آشفتگی حاکم بر شهرها و روستاهای منطقه نیز از عوامل مهم افزایش قربانیان جنگ بودند. مواجهه نیروهای ژاندارمری حامی آلمانیها با ایلات و عشایر در بروجرد و مبارزه علیه آنها باعث نابودی بسیاری از ساکنان بروجرد و اموال آنها شد.
جنگ جهانی اول از بزرگترین فجایعی بود که ایران از زمان نخستین برخوردش با دولتهای اروپایی با آن روبهرو میشد. ایران با وجود اعلام بیطرفی و عدم شرکت رسمی در جنگ، همانند اغلب ممالک درگیر در آن جنگ ویرانگر، آسیبهای جدی دید و کشور به بیغولهای وهمناک مبدل شد. مداخلات مهارگسیخته قوای مهاجم و لشکرکشیها و تاخت و تازهای متوالی و بیامان دولتهای متخاصم و نبردهای مدافعان مجاهد، سرانجام جای جای کشور را به میدانهای جنگ تبدیل کرد. جنگ جهانی اول را بهعنوان جنگ بزرگ میشناسند و بسیاری معتقدند که دنیا بعد از جنگ جهانی اول شکل دیگری گرفت.
حضور استعمارگران پرتغالی در مشرق زمین با دور زدن دماغه امید نیک آغاز شد. آنها با ورود به اقیانوس هند و خلیجفارس، توازن قدرت را به هم زده و به چالشی جدی در مواجهه با قدرتهای منطقهای تبدیل شدند. سلاطین عثمانی به هیچوجه از راهیابی غربیان به خلیجفارس و سایر مناطقی که حوزه نفوذ خود به شمار میآوردند، راضی نبودند. هم تسلطشان بر منابع سرشار اقتصادی منطقه و هم عایدی فراوان و سهلالوصولشان از ترانزیت کالا بین شرق و غرب عالم را در معرض خطر میدیدند. پیش از این، محمولههای بزرگ ادویه بهوسیله بازرگانان هندی به قاهره، اسکندریه، بیروت و دمشق میرسید و سپس به اروپا منتقل میشد.