یوم کیپور؛ تحول در سیاست و اقتصاد خاورمیانه
اوایل دهه۱۹۷۰ اعضای سازمان کشورهای صادرکننده نفت (اوپک)، مشخصا کشورهای عربی تولیدکننده نفت، تصمیم گرفتند تولید نفت را کاهش دهند و صادرات نفت به کشورهای حامی اسرائیل، بهویژه آمریکا و برخی کشورهای اروپایی را متوقف کنند. این تحریم باعث افزایش قیمت نفت در بازارهای جهانی شد و بحران نفتی ۱۹۷۳ را بهوجود آورد.
قیمت نفت چهار برابر شد و این موضوع بهشدت به اقتصاد غربی آسیب زد. این اقدام، کشورهای غربی بهویژه ایالات متحده را تحت فشار قرار داد تا در سیاستهای خود نسبت به خاورمیانه و حمایت از اسرائیل تجدید نظر کنند. پیمانکمپ دیوید در سال۱۹۷۸ به عنوان توافقنامهای بین مصر و اسرائیل، با میانجیگری آمریکا، به امضا رسید.
این پیمان به جنگهای متعددی که بین این دو کشور رخ داده بود، بهویژه جنگ ۱۹۷۳، پایان داد. سایروس ونس، وزیر امور خارجه دولت کارتر، اوضاع خاورمیانه را این گونه ارزیابی میکند: وقتی روند توقف در تلاشهای صلح آمیز به درازا کشید، اعراب به این نتیجه رسیدند که برای فعال کردن دوباره این تلاشها چارهای جز توسل به جنگ ندارند.
در نتیجه، جنگ۱۹۷۳ به وقوع پیوست و اعراب در جریان آن از سلاح نفت (تحریم نفتی) علیه غرب نیز استفاده کردند. البته آنها نتوانستند اسرائیل را از سرزمینهای اشغالی خویش بیرون برانند؛ اما موفقیت محدودشان در جنگ و کارآیی تحریم نفت عربی موجب تغییر دراماتیک جو سیاسی خاورمیانه شد و کمک کرد تا اعراب دوباره اعتماد و احترام به خویشتن را بازیابند و بیش از پیش به نفوذ اقتصادی خود در غرب پی ببرند.
پس از جنگ اکتبر در جلسه گروه «کارویژه» که در تاریخ ۲نوامبر۱۹۷۳ در واشنگتن برگزار شد، هنری کیسینجر دیدگاه دولت آمریکا را چنین بیان کرد: اگر بتوانیم یک برنامه عادلانه برای برقراری صلح ارائه دهیم، خواهیم توانست از نفوذ شوروی در منطقه بکاهیم و به تحریم نفتی اعراب پایان دهیم و ما این کار را خواهیم کرد؛ زیرا در غیر این صورت اعراب دوباره به روسها روی خواهند آورد و نفت از دست خواهد رفت. باید به اعراب ثابت کنیم که برایشان داشتن یک برنامه معتدل با ما بهتر از داشتن یک برنامه رادیکالی با روسهاست.
اختلاف پنهان میان آمریکا و متحدان اروپاییاش، در آغاز جنگ اکتبر آشکار شد. رقابت میان آمریکا و شوروی در جهان سوم و خطراتی که یک جنگ احتمالی دیگر میان اعراب و اسرائیل ممکن بود دربرداشته باشد، این واقعیت را آشکار ساخت که حل و فصل مسالمتآمیز و دائمی نزاع خاورمیانه به نفع آمریکا خواهد بود. البته مشروط بر آنکه به تعهدات آمریکا در قبال اسرائیل خللی وارد نشود.
از سوی دیگر، اعراب نیز به این نتیجه رسیدند که از دست روسها کاری ساخته نیست جز فروش اسلحه که آن هم برای پیروزی بر اسرائیل کافی نبود. آنها نیز نمیتوانند پایههای تعهد آمریکا نسبت به تامین امنیت اسرائیل را متزلزل کنند، اما با این وجود معتقد بودند که منافع ملی و آشکار آمریکا در برقراری ثبات در خاورمیانه ابزار مهمی در دست آنها قرار میدهد تا با استفاده از آن آمریکا را وادار به تلاش برای حل و فصل سیاسی و قابل قبول بحران خاورمیانه کنند. در نتیجه این باور بود که انور سادات در زمینههای مختلف، از جمله زمینههای اقتصادی به سوی تقویت و تحکیم روابط مصر با آمریکا گرایش یافت و به تدریج با کمک مالی و سیاسی عربستان سعودی از شوروی و کشورهای رادیکال عرب دور شد.