شیوه حکمرانی در دوره قاجار

حضور مدعیان بالقوه سیاسی و نظامی از خاندان‌های حکومتگر پیشین، یعنی صفویان، افشاریان و زندیان و نیز مدعیان سیاسی و نظامی سران قوانلو و دولوی ایل قاجاری خطری جدی برای حکومت تازه‌تاسیس قاجاریه بود. مثلا در طی سال‌های ۱۱۷۵ تا ۱۱۷۶ه.ش معارضات سیاسی و نظامی حسینقلی‌خان، برادر فتحعلی‌‌شاه و علی‌قلی خان، ‌عموی وی، اقدامات نظامی صادق‌خان شقاقی و جعفرقلی خان دنبلی از سران ایلات شقاقی و دنبلی ساکن در منطقه آذربایجان و از حاکمان پیشین این منطقه در دوره زندیه، اغتشاشات محمدقلی خان افشار از سران نظامی خاندان افشاریه و تحرکات نظامی محمدخان پسر زکی‌خان زند و نجف خان زند در منطقه بهبهان و کازرون هزینه‌های مالی فراوانی را برای تهیه و تدارک نیروهای نظامی ایجاد کرد و حکومت قاجاریه را با تهدید جدی مواجه ساخت.

قاجارها توانستند معارضان سیاسی و نظامی وابسته به حکومت‌های پیشین را از میان بردارند. خلع نادرمیرزا افشار از حکومت مشهد و انتقال او با غل ‌و زنجیر به تهران و در نهایت قتل وی و نیز دستگیری و قتل نجف خان زند نمونه‌ای از رفتار خشونت‌آمیز فتحعلی‌‌شاه با معارضان سیاسی و نظامی از خاندان‌های حکومتگر پیشین بود.

در مواجهه با مخالفان سیاسی از شاخه دولو رویه مسالمت‌آمیزی در پیش گرفته شد و با برقراری پیوندهای زناشویی میان شاخه‌های قوانلو و دولو، معارضات سیاسی دولو در قدرت و سلطنت طایفه قوانلو هضم شد.

در دوره حاکمیت آقا محمدخان قاجار، باباخان با دختر فتحعلی‌خان دولوی قاجار ازدواج کرد و حاصل این ازدواج، یعنی عباس‌میرزا، ولیعهد فتحعلی‌ شاه قاجار شد.

همچنین براساس این طرح به توصیه فتحعلی‌‌شاه، ولیعهد با دختر میرزا محمدخان بیگلربیگی دولو ازدواج کرد و حاصل این ازدواج محمدمیرزا بود.

از طرفی فتحعلی‌شاه یکی از دختران خود را به عقد پسر سلیمان‌خان قوانلوی قاجار درآورد و دختری که حاصل این ازدواج بود، زن آینده محمدمیرزا پسر عباس‌میرزا شد و ناصرالدین‌شاه ماحصل این ازدواج بود. با این توصیه و طراحی نه‌تنها آینده حکومت قاجارها تضمین شد، بلکه قوانلوها هم توانستند سلطنت را در خانواده‌شان تداوم بخشند و اختلافات را به حداقل ممکن برسانند.

2 copy

چنان‌که گفته شد، دیوان‌سالاری قاجار در نحوه سنت حکمرانی خاندانی وامدار تجربه حکومت‌های پیشین بود: نخست سلجوقیان، دوم صفویان که از ابتدای حکومت تا زمان سلطنت شاه‌عباس ترکیبی از حکومت روسای ایالات و اعضای خاندان صفویه در سطح ایالات بود، سوم حکومت صفویه بعد از دوران شاه‌عباس که نظام انتصاب حکام وابسته به مرکز و مستقل از طوایف در رأس سیاست آنها قرار گرفت. این سیاست در دوره افشاریه به‌نوعی تداوم یافت و چهارم زندیه که حکومت خاندانی نزد آنها در مقیاسی کوچک‌تر مورد توجه قرار گرفت.

تداوم این سنت در دوره فتحعلی‌ شاه با تغییری همراه شد: کنار گذاشتن عموها، برادران، برادرزادگان و دیگر روسا و خوانین ایلات و طوایف قاجاری از حکمرانی ایالات به نفع فرزندان و نوادگان شخص پادشاه. تعداد زیاد فرزندان پسر (60 فرزند) فتحعلی ‌شاه که نتیجه ازدواج وی با زنان متعدد از قبایل مختلف قاجاری و غیرقاجاری بود، به این شاه قاجاری این امکان را داد که این سیاست را به خوبی به اجرا درآورد. فتحعلی ‌شاه زنان فراوانی داشت که بنا به روایتی «اگر کس شمار کند با 1000تن راست آید.»

او 260پسر و دختر داشت که 159تن از آنها در حیات او مردند. به هنگام مرگ، 57پسر و 46دختر از او در قید حیات بودند که با فرزندان این شاهزادگان، فتحعلی‌‌شاه در هنگام مرگ بیش از 780فرزند و نواده داشت.

این‌گونه به نظر می‌رسد که فتحعلی ‌شاه براساس طرحی به ازدواج متعدد با زنانی از طوایف مختلف قاجاری و غیرقاجاری دست زد که حاصل آن ایجاد ظرفیت سیاسی و نظامی برای حکومت قاجارها بود.

ایلات و طوایفی که تا پیش ‌از این بی‌طرف بودند، اکنون تبدیل به متحدان سیاسی و نظامی حکومت قاجاریه شدند. ازدواج‌های سیاسی از جمله اهرم‌های خاندان قاجار برای کنترل قدرت‌های محلی و کارگزاران سیاسی بود. قاجارها در اوایل حکومتشان فاقد مقبولیت و زیرساخت‌های اساسی برای حکمرانی بر تمام قلمرو تحت نفوذشان بودند و از این ‌رو برای به‌دست‌آوردن این دو کارکرد به برقراری پیوندهای خویشاوندی روی آوردند.

قاجارها در فرآیند انتخاب شاهزادگان برای تصدی منصب حکمرانی شاخص‌هایی چون توانایی و استعداد مدیریتی، قدرت نظامی و سیاسی، نفوذ و قدرت چانه‌زنی و توانایی آنها در تامین منابع مالی بیشتر برای خزانه مرکزی را در نظر می‌گرفتند و با توجه‌ به اهمیت سیاسی، اقتصادی و نظامی هر ایالت و ولایت، شاهزادگان را به آنها اعزام می‌کردند.

فرشید نوروزی- دکترای تاریخ