این استدلال- مهاجران امتیازدارتر از ایتالیاییها هستند- توجیهکننده شعار فورزا نووا یعنی «ابتدا ایتالیاییها» است. با این حال، ایده شکاف میان «ما/ ایتالیاییها» و «دیگران/ مهاجران» به شعارهای فاشیستی، تظاهرات علیه مراکز پذیرش مهاجران و حتی حمله به آنها تبدیل شده است. با این حال، باید تاکید شود که مهمترین قربانی حملات خشن از سوی شبهنظامیان فورزا نووا و کاساپوند مهاجران نیستند بلکه فعالان چپگرا هستند.
در میان لیبرالها، میانهروها و سیاستمداران جامعالاطراف در سراسر دنیا، امانوئل مکرون، تحسینشدهترین فرد است. وی توانست در انتخابات ریاستجمهوری فرانسه پیروز شود، اصلاحاتی را برقرار کند و با وجود اینکه نظرات مثبتی درخصوص بازار آزاد، اتحادیه اروپا، جهانی شدن و تجارت مطرح میکند، همچنان نسبتا محبوب مانده است. بقای محبوبیت او در زمانهای رخ داده که جریان پوپولیسم کماکان خروشان است. راز او چیست؟ یک حوزه کلیدی که میتوان به آن پرداخت، بحث مهاجرت است.
ایده یک هویت ملی «پایدار» نه تنها صرفا متضمن امتناع از ایده یک اروپای مشترک است بلکه متضمن ساخت یک اروپا با چند سرزمین هم هست. ایده اروپا البته با هویت مشترک اروپایی و حافظه و خاطرات مشترک مرتبط است. در بررسی جدید نویسنده، در فصل جدید مورد «ایتالیا» بهطور خاص مورد بررسی قرار میگیرد. تاریخ سیاسی ایتالیا در ۱۰۰ سال گذشته فرصت بینظیری برای تحلیل ارتباط میان فاشیسم و پوپولیسم بهدست میدهد. فاشیسم یک ابداع یا یک محصول ایتالیایی است. فاشیسم که در ایتالیا بهوجود آمد در بافت ملی سایر کشورهای…
تجزیه و تحلیل سیستماتیک احزاب و جنبشهای پوپولیستی که نهتنها پروژه اروپایی و سیاستهای اروپایی را به چالش میکشند بلکه سخت میکوشند تا در سطح اروپایی هم نماینده داشته باشند، هم در اروپا و هم در عرصه بینالمللی اندک است. پوپولیسم اروپایی مخالفت با اهداف اروپا را منبع الهام خود میبیند. پوپولیسم ملی، پیوستگی و وابستگی به یک پروژه پساملیگرایانه مانند اتحادیه اروپا و پروژه اروپایی «وحدت در کثرت» را به چالش میکشد.
در این مجموعه که بهصورت پاورقی ترجمه میشود هدف اصلی همانا شناسایی این است که چگونه گروههای پوپولیستی دستراستی گروههای دوگانه «ما» و «دیگران» و دوگانههای جنسیتی را میسازند.
در نهایت، پوپولیسم بسته به نوع سازمانهای پوپولیستی که در کشورهای خاص درحال رقابت هستند، اغلب به منزله کلیدواژهای برای ابراز موضعی خاص در حوزه سیاسی مورد استفاده قرار میگیرد. در این منطق، این معناشناسی مکانی است که باید برای قابل درک کردن «پوپولیسم» مورد ملاحظه قرار گیرد.
دنیای اقتصاد:
پوپولیسم آشفتهبازار سیاسی خطرناکی است که کشورهای توسعهیافته و در حال توسعه را به تساوی درمینوردد. در اروپا، آمریکا، هند و بسیاری کشورهای دیگر صندوقهای رای به گروههای راست افراطی لبخند میزنند.
برخی نویسندگان مانند «کریک» پوپولیسم را چنین تعریف کرده اند: «سبکی از سیاست و لفاظی برای برانگیختن اکثریت، یا دستکم، آنچه به اعتقاد رهبرانشان اکثریت تلقی میشود که خارج از دایره جامعه بوده یا هستند یا خود را چنین تصور میکنند و از سوی یک نظام آموزشی مورد تحقیر و تمسخر قرار میگیرند.» در یک سطح کلیتر، پوپولیسم میتواند به منزله تصویری از آن چیزی دیده شود که «آلبرت هیرشمان» در سهگانه مشهور خود از اعتراضات آن را «صدا» مینامد. پوپولیسم همواره شکلی از اعتراض علیه نهاد است که با صدای بلند بیان…
«ماد» در سال ۲۰۰۷ میان پوپولیسم بهعنوان ایدئولوژی و پوپولیسم بهعنوان سبک تمایز نهاد. او بهطور قطع بیان میکند که با وجود افق دید بزرگتر اولی اما با چالشهای اساسی از دومی برمیخیزد. اگر پوپولیسم بهعنوان «سبک سیاسی» فردی تلقی شود، نو بودن و مبانیاش شایسته تحلیل هستند.
برخی مانند «تاگی یف» در اثری با عنوان «پوپولیسم ملی» آن را به منزله برچسبی بهکار میبرند که همواره برای توصیف راست افراطی مدرن بهکار گرفته شده است. برای نویسندگان دیگری مانند «جرمانی» هر پوپولیسمی (حتی آنهایی که در کشورهای آمریکای لاتین هستند) ملیگراست. اسمیت بر این باور است که «ملت به منزله یک خانواده بزرگ تلقی میشود، اعضا همچون خواهران و برادران سرزمین مادری یا پدری هستند و به زبان مادری سخن میگویند. به این ترتیب، خانواده ملت جایگزین خانواده فرد میشود اما وفاداری قوی و دلبستگی آشکار…
در بخش قبل به تعریفی از ملیگرایی اشاره و گفته شد که تفسیر ملیگرایانه از پوپولیسم مردم را با «ملت قومی» برابر دانسته و بنابراین ارزش ابدی جامعه ارگانیک را تقویت و طبیعت طردگرایانهاش را مستحکم میسازد.
طیف گسترده تعاریف پوپولیسم بیان تمام معیارهایی را که برای یک توضیح محکم از این مفهوم لازم تلقی میشود، دشوار میسازد. تمام تعاریف نشاندهنده ابهام تشکیلدهنده این مفهوم است درحالیکه محققان آن را سبکی از استدلال سیاسی مینگرند که میتواند تقریبا در تمام احزاب یافت شود.
پذیرش گسترده و برچسب «پوپولیستی» که به بسیاری از سازمانها زده میشود نه تنها به تورم واژگان جدید حول پوپولیسم کمک میکند (واژگانی مانند نو پوپولیسم، پوپولیسم ملی، یورو پوپولیسم، پوپولیسم مدرن، پوپولیسم جدید) بلکه فراوانی تعاریف در دسترس در این ادبیات را توضیح میدهد.
انتخابات سال ۲۰۱۴ در اروپا شاهد ظهور احزابی بود که با برچسب «پوپولیست» در تمام اتحادیه اروپا شناخته شدند. اکنون «پوپولیسم» به مسالهای مهم در بسیاری از کشورهای اتحادیه اروپایی تبدیل شده است. یک «روح» درحال شکار اروپا است؛ روحی به نام «پوپولیسم.» انواع مختلف احزاب و جنبشهای سیاسی که با برچسب «پوپولیست» شناخته میشوند موجب شده برخی محققان آن پدیده را «آفتابپرست» بنامند. برای مثال «کارلین پریستر» عنوان «نزدیک شدن به آفتابپرست» را برای تیتر کتاب خود در سال ۲۰۱۲ انتخاب کرد که در آن وی به «پاول…
دنیای اقتصاد:
دولت ترامپ «سنتشکنترین» دولت در تمام تاریخ آمریکاست. این دولت عرف، هنجار، تابو، سنت و قانون را نمیشناسد یا میشناسد اما به عمد زیر پا میگذارد. دولت ترامپ از یکسو، یک سر در نومحافظهکاری دارد و سری دیگر در پوپولیسم و همزمان میکوشد تا رگههایی از واقعگرایی را هم در سیاست خارجی لحاظ کند.
ابتکار:
روز یکشنبه صادق زیبا کلام استاد دانشگاه در آخرین سخنرانی خود که به مناسبت بزرگداشت روز دانشجو بود، در خصوص ظهور مجدد پوپولیسم در انتخابات ۱۴۰۰ ابراز نگرانی کرد. البته این نخستین بار نیست که صحبت از ظهور مجدد این پدیده در عرصه سیاست کشور میشود، همین مسئله منجر به ایجاد نگرانی و تلاش برای ارائه راهکار برای مقابله با پدیده پوپولیسم میشود.
ايسنا:
رئیسجمهوری سابق آمریکا گفت، قدرت رسانههای اجتماعی مثل فیسبوک، واتساپ و توئیتر منجر به "قضاوتهای آنی درباره مسائل پیچیده" میشود و به رهبران هشدار داد که پیش از توئیتکردن فکر کنند.
دنیای اقتصاد:
ظهور پدیدههای جدیدی چون ترامپ و برگزیت نشان میدهد نفوذ پوپولیسم در جهان در حال گسترش است و سیطره آن از کشورهای نفتخیز فراتر رفته و به جهان غرب رسیده است. پوپولیستها با نشان دادن اطلاعات غلط یا ناقص، میتوانند عموم مردم را با سیاستهای خود همراه کنند که مصادیق آن در کشورهای نفتخیز به وفور دیده میشود. در این میان، بخش خصوصی، بهویژه در حوزه انرژی که نخستین دستاویز پوپولیستها است، باید در روشن کردن مسائل برای عموم و همچنین شناسایی موجهای پوپولیستی تلاش کند و هوشمندی بیشتری به خرج دهد.
تاریخ اگر خوانده نشود و از آن عبرت گرفته نشود، چه بسا با تمام اشتباهاتش تکرار شود. از اینرو بد نیست در کنار آثاری که محض تفنن یا بهدلیل رشته تخصصی خوانده میَشود، گاهگداری نگاهی به کتابهایی با زمینههای تاریخی و سیاسی بیندازیم؛ بهویژه تاریخ معاصر و موضوعاتی که احتمال تکرار آنها زیاد است. این هفته همراه با معرفی دو اثرغیر داستانی دیگر، نگاهی به اثری با مضمون سیاسی اجتماعی انداختهایم با این امید که با آگاهی بیشتر، از تکرار تراژیک وقایع جلوگیری کنیم.