احمدینژاد فریاد میزند با من برخورد کنید!
محمود احمدی نژاد در انجام اقدامات غیرمتعارف از هر «مسئول سابق» دیگری در کشور پیشی گرفته است. برخی از اظهارات و اقدامات او را حتی بسیاری از نیروهای اپوزیسیون خارج نشین کشور نیز تا کنون انجام نداده اند.
احمدی نژاد به وضوح خود و حلقه تنگ و کوچک اطراف خود را از سایرین جدا کرده و طوری وانمود می کند که تمام مسئولین ریز و درشت کشور و همه نیرویهای سیاسی از منتهی الیه چپ تا افراطی ترین راست ها همگی سر و ته یک کرباس و در مقابل مردم هستند؛ در توهم احمدی نژاد، میان این همه مسئول ضدمردم صرفا او به همراه مشایی و بقایی و جمع کوچکی از معتمدین آنها در طرف مردم هستند و لاغیر.
احمدی نژاد در نمایش های اخیر خود دست کم دو موضوع را خواسته یا ناخواسته دنبال می کند؛ اول فراموشی ۸ سال دوران ریاست جمهوری خود و اقداماتش در آن دوره و دوم تبدیل خود به یک چهره معترض و اپوزیسیون و فاصله گرفتن از تمام نیروهای سیاسی رسمی درون کشور.
کسی که در دوران تبلیغات انتخاباتی سال ۸۴ گفته بود مگر مردم ما برای دموکراسی انقلاب کرده اند؟، حالا خواستار انتخابات آزاد شده؛ فردی که در مقابل محاکمه سیاسیون سکوت کرده بود اکنون که نوبت به برخی اطرافیان خود رسیده دم از عدالت می زند. شخصی که در تمام دوران مسئولیتش با پاسخگویی بیگانه بود همه مسئولین را پاسخگو می خواهد. این رفتارها چه معنایی می تواند داشته باشد؟ آیا احمدی نژاد تغییر کرده است؟
پاسخ این پرسش احتمالا منفی است؛ برای یافتن علت، نیاز به بررسی زیادی نیست. محمود احمدی نژاد در طول دوران مسئولیتش نشان داده است که تصمیمات او فردی است و شعارهایش توده پسند و پوپولیستی.
بسیاری از مدیرانش به خاطر همین فردگرایی او از ادامه همکاری با او منصرف شدند. خود او در رفتار با مجلس، نشان داده که اساسا اعتقادی به پارلمان ندارد. شاید به همین دلیل بود که او حاضر نشد در انتخابات مجلس پس از دوران ریاست جمهوری اش ثبت نام کند. احمدی نژاد سوال از رییس جمهور، در دوره خود را با وقت تلف کردن، فرافکنی و ورود به موضوعات خارج از بحث دور زد. تا جایی که صدای نمایندگان را هم درآورد و در نهایت پارلمان تصمیم گرفت برای جلوگیری از تکرار چنین رویه هایی، نظامِ «کارت زرد» به وزرای مورد سوال را ترتیب دهد.
بارها و بارها قوانین مصوب مجلس را اجرا نکرد. تذکرات قانونی هم هیچ فایده ای نکرد. او به طور کلی اعتقادی نه به مشورت کارشناسان - نه دوستان نزدیکش - دارد و نه اعتقادی به نقش مجلس در کنار قوه مجریه.
از نظر سیاسی هم همین گونه است. او اگرچه زمانی عضو جمعیت ایثارگران هم بوده و کاندیدای محبوب اصولگرایان، اما پس از ریاست جمهوری به تدریج نشان داد که هیچ اعتقادی به تحزب ندارد. نه احزاب سیاسی رسمی و نه جناح های بزرگ کشور. تا جایی که فرهنگ «افتخار کردن» به عدم تعلق به احزاب سیاسی را هم تا حدی بین مردم جا انداخت.
همه اینها از فردگرایی او نشات می گیرد. به اعتقاد او، نظر و تشخیص خودش - البته با مشورت حلقه تنگ اطرافیانش - از همه نظرات کارشناسی دنیا مهمتر است و به طور کلی نظرات دیگر مجالی برای بروز ندارند. شاید به همین دلیل، حتی اطرافیان خود را هم از فیلترهایی گذراند تا جایی که به طور مثال، محمدرضا رحیمی را هم راند و صرفا به حلقه ای تنگ حول مشایی و بقایی اعتماد کرد.
رفتارهای احمدی نژاد نشان می دهد او از نظر این ویژگی یعنی فردگرایی، هیچ تغییری نکرده است. همچنان نظرات دیگران برایش اهمیتی ندارد. تمام تصمیماتش یکجانبه است.
خصلت دیگر او یعنی پوپولیسم و شعارهای توده پسند هم تغییری نکرده؛ صرفا با زمان و مکان جدید منطبق شده؛ زمانی در انتخابات ۸۴، و زمانی که بسیاری از مردم «تغییر» می خواستند و نوعش هم برای آنها مهم نبود، روی موج سوار شد و زمان دیگری، حمله به هاشمی و تمام دولت های پیش از خود را دارای خریدار می دید. در همان سال ۸۴ هم فراموش نکرد که بگوید مگر مشکل مردم چند تار مو است؟
اکنون که ۸ سال از انتخابات ۸۸ گذشته و شرایط تغییر کرده و نسبت به دوران قبل از آن، خواسته های سیاسی هم بیشتر مورد توجه قرار گرفته، اکنون احمدی نژاد شعارهای پوپولیستی اش را به این سو رهنمون کرده است. جنس حرفهایش همان هاست که پیشتر می گفت. به تعبیری دیگر، احمدی نژاد همیشه همین گونه بوده، اما جهت باد و شرایط زمانه را در گذشته طور دیگری تشخیص داده بود.
اقدامات اخیر احمدی نژاد، بی اغراق نوعی انتحار سیاسی است؛ او بر خلاف توصیه، در انتخابات ۹۶ ثبت نام کرد، با آنکه می توانست رد صلاحیت شدنش را حدس بزند؛ پس از آن یکی یکی خط قرمزهای عرفی و متدوال را رد کرد؛ کوچکترین توجهی به انتقادات و توصیه ها نمی کند.
گویی در ذهن او همان تقسیم بندی ذکرشده نهادینه شده است؛ یعنی همه مسئولین نظام و همه سیاسیون چپ و راست در یک طرف و مقابل مردم ایستاده اند و او به تنهایی در کنار مردم!
همین ذهنیتی که برای خود ساخته باعث شده تا در نظرش این توهم تقویت شود که هرچه بیشتر مقابل دسته روبرو قرار بگیرد، بیشتر محبوب مردم شود!
با این وجود، آیا او از برخوردهای سخت با خودش ناراحت خواهد شد؟ بی تردید پاسخ منفی است. چراکه بر اساس آنچه گفته شد اگر با برخوردهای سخت مواجه شود خود را قهرمان مردم جا خواهد زد و نماینده مطالباتشان. اما عبور از کنار او با بی اعتنایی احتمالا احمدی نژاد را به بن بست خواهد رساند. چرا که اقدامات او پشتوانه ای که بتواند به آن تکیه کند ندارد؛ حتی دسته از مردمی که ممکن است همین حالا هم طرفدار او باشند، جنسشان با جنس اقدامات امروز احمدی نژاد متفاوت است.
برخورد با احمدی نژاد درست همان چیزی است که او می خواهد؛ در دام این تله نباید افتاد.
بخش سایتخوان، صرفا بازتابدهنده اخبار رسانههای رسمی کشور است.
ارسال نظر