عصر ثبات سیاسی در غرب به پایان میرسد
آخرالزمان با پوپولیسم اروپایی
به نوشته روزنامه نیویورکتایمز، این ائتلافهای «ایدئولوژیک عجیب و غریب» تمایلات رایدهندگان را بیاعتبار میسازد، زیرا تفاوتهای اساسی بین چپها و راستها وجود دارد. او گفت: ائتلاف بزرگ سیاستمداران همانگونه که پوپولیستها در همهجا جار میزنند، تمامی سیاستمداران (از چپ و راست) یک شکل هستند و تنها راه تغییر این است که به پوپولیستها رای بدهید. این گزارهای است که کمکم به واقعیت نزدیک میشود.
مونک از این نگران است که شاید این گزاره تنها سوخت موجود برای شعلهور شدن راستافراطیها نباشد اما به هر حال یکی از دلایلی است که میتواند ثبات را از دموکراسیهای اروپایی بگیرد. در آن زمان این نگرانیها کمی اغراقگونه بهنظر میرسید اما سخنان نگرانکننده مونک در این هفته با ائتلاف آنگلا مرکل از محافظهکاران با سوسیالیستهای آلمانی که بهعنوان ائتلاف بزرگ شناخته میشود به واقعیت پیوست. اگرچه این اتفاق بهطور اسمی یک پیروزی به حساب میآید اما نگاهی به افکار مضحک مرکل و اعضای کابینه جدید نشان میدهد که باور به بازگشت ثبات به آلمان کمی خندهدار بهنظر میرسد. عصر ثبات سیاسی در اروپا رو به اتمام است. ممکن است چیزی که بعدا اتفاق بیفتد بازگشت پوپولیستها نباشد، در عوض در صورت تداوم این رویه تلخ، دموکراسیها با پیامدهای جدی روبهرو شوند.
در انتخابات سال ۲۰۱۷ در آلمان که جلسات متعدد ائتلاف برگزار شد، سوسیال دموکراتها و دموکرات مسیحیها در آن انتخابات، به شکل ناباورانهای آرای خود را از دست دادند و در مجموع ۱۰۰ کرسی را به احزاب رقبا واگذار کردند. این داستان، رونوشتی برای کل اروپا بهحساب میآید و رقبای میانهرو برای پا نگرفتن افراطیها دست دوستی و ائتلاف با یکدیگر میدهند. این درحالی است که تحلیلگران میگویند این دو حزب بزرگ آلمان از قضا به دلیل همان ائتلاف بزرگی که از سال ۲۰۱۳ در آلمان شکل گرفت با ریزش آرای طرفداران خود مواجه شدند. حالا تشکیل مجدد این ائتلاف چیز بیشتری نسبت به قبل نشان نمیدهد و بیشتر به نپذیرفتن اراده عمومی شبیه است. این شاید آخرین نشانه از ورود اروپا به فاز جدید از تهدیدات سیاسی باشد. تشکیل ائتلاف بین راستها و چپهای میانه برای مدتهای طولانی بنیان ثباتسازی در دموکراسیهای اروپایی بوده است. اما حالا این ائتلافها تبدیل به وسیلهای علیه خود شدهاند و ثبات سیاسی را با خطر روبهرو کردهاند و تسریع بیشتر سقوط سیاسی در کشورهای اروپایی بیشتر بهدلیل فروپاشی حامیان چپهای سیاسی است.
در هلند، حزب دست راستی آزادی تیترها را به سوی خود جلب کرد، درحالیکه تلفات اصلی را احزاب اصلی این کشور متحمل شدند. حزب کار هلند که شریک اصلی دولت ائتلافی بود تقریبا از صحنه سیاسی هلند پاک شد و از ۳۸ کرسی، ۲۹کرسی را از دست داد. شریک ائتلافیاش یعنی حزب میانه نیز ۸ کرسی خود را در این انتخابات از دست داد. در فرانسه نیز هیچکدام از احزاب اصلی نتوانستند موفقیتی به دست آورند. در انتخابات پارلمانی نیز که چند ماه پس از انتخابات ریاستجمهوری برگزار شد اوضاع برای احزاب اصلی این کشور بدتر هم بود. حزب سوسیالیستها که بزرگترین حزب چپها در این کشور به حساب میآیند تنها ۳۰ کرسی بهدست آوردند و برنده اصلی نیز حزب نوپای امانوئل مکرون، رئیسجمهوری این کشور بود که اکثریت را به دست گرفت. پیهرو ایگنازی، استاد علوم سیاسی در دانشگاه بولونیای ایتالیا بر این باور است که احزاب میانهرو روزبهروز بیشتر به یکدیگر نزدیک میشوند و رایدهندگان نیز آنها را بیشتر از اینکه حامی منافع خود ببینند، مدافع اهداف حزبی خودشان مشاهده میکنند.
ارسال نظر