وقتی بازیگر جدیدی در عرصه سیاست داخلی کشورها نباشد، تنها راهحل رفت و برگشت نوبتی میان بازیگران موجود است، چنانکه رایدهندگان بلغاری به شکلی سیستماتیک در دهه ۹۰ در تمام انتخابات پارلمانی انجام دادند. وقتی در سال ۲۰۰۱ بازیگر جدیدی ظاهر شد - پادشاه قبلی سیمون ساکس کوبورگ گوتا - به شکلی قابل پیشبینی روی انتظارات فراوان تغییر سرمایهگذاری کرد. در سال ۲۰۰۵، سیمون به اردوگاه کسانی ملحق شد که باید عوض میشدند و تشنگی برای بازیگران جدید بار دیگر افزایش یافت، همچنین نباید از شخص «ولن سیدروف» هم غفلت…
ايسنا:
سعید لیلاز :در سیستم دولتی مسئله حقوق مدیران موضوعی است که باید به آن رسیدگی شود. به این ترتیب که ضمن اینکه دستمزد آنها به قدری تعیین شود که آنها از سیستم دولتی خارج نشوند، توضیح هم داده شود که دستمزد مدیران بر چه مبنایی تعیین شده و فرق مدیری که حقوق بالایی میگیرد با مدیری که حقوق کمتری میگیرد در چیست؟
بلغارستان در سال ۲۰۰۵ از فاجعه اقتصادی بهوجود آمده از حکومت سوسیالیستی ۱۹۹۷ بهبود یافت، اقتصاد نسبتا به حرکت درآمده، بحران هنوز در افق نمایان است. بلغارستان در آستانه عضویت در اتحادیه اروپا است. بهخاطر جذب شدن و حضور چند دههای رومانیاییها، به آنها فرصت ادغام داده شده و بحران آوارگان تا سال ۲۰۱۳ رخ نخواهد داد.
در این بخش حزب «آتاکا» بهعنوان یک حزب پوپولیستی بلغاری بررسی خواهد شد. روشنفکران چپ، هویت «آتاکا» یا «حمله» [Ataka] را به طیف راست افراطی منتسب کردهاند درحالیکه راستگراها آن را در سوی چپ افراطی با همان اسفناکی و قطعیت منتسب میسازند. در پیدایش پوپولیسم بلغاری نقطه عطف روی «آتاکا» خواهد بود: اولین و نمادینترین حزب ملی پوپولیست در بلغارستان.
ساخت سیاسی پوپولیسم معاصر در اسلوونی را میتوان به پایان دهه ۸۰ بازگرداند. وقتی این ساخت در چارچوب جنبش مسلط ناسیونالیستی- دموکراتیکی رخ داد، پوپولیسم از طریق درهای باز وارد جریان اصلی سیاست شد و به بخشی مستقر از دموکراسی و دولت- ملت مستقر تبدیل شد. با ملاحظه اینکه در دهه ۹۰ اسلوونی از سیاستهای آشکارا قوممحور و اقدامات طردگرایانهای که علیه گروههای اقلیت تبعیض اعمال میکرد فاصله نگرفته بود، میتوانیم ملاحظه کنیم که پوپولیسم در دل دولت و نهادهایش تعبیه شد.
نقطه شروع بسیج سازمانها و جنبشهایی که میتوانند با اشاره به پوپولیسم مذهبی- قومی تعریف شوند، این است که خواستههای سیاسی برای برابری که درحال شالودهشکنی نظم پدرسالارانه جامعه است در تطابق با قوانین، طبیعی و بهنجار تلقی نمیشوند. گروههای اقلیت، بهویژه زنان مجرد با مفاهیم گونهگون هنجاری «شهروند خوب» جور درنمیآیند و بهطور مستقیم با فرهنگ سنتی پدرسالارانه که بهشدت از سوی RCC و سازمانهای محافظهکار و احزاب سیاسی مربوطه تبلیغ میشود، سر ناسازگاری دارند. در چند سال گذشته، پوپولیسم مذهبی-…
خبر آنلاین:
مشاور فرمانده کل سپاه گفت: عدهای از هجمهکنندگان به سپاه وابستگی فکری و تشکیلاتی به غرب دارند. گروه دیگر تصور میکنند با هجمه علیه سپاه میتوانند ناکارآمدی خود را پنهان کنند و گروه سوم نیز پوپولیسم را بهترین روش برای رسیدن به قدرت میدانند.
ايسنا:
نخستوزیر سابق انگلیس از اروپا خواست تا نقش حیاتی خودش را به عنوان شریک ایالات متحده آمریکا به رسمیت بشناسد؛ آن هم در شرایطی که ارزشهای دموکراتیک غربی از سوی داخل و خارج هدف حمله قرار دارند.
یکی از گروههایی که از سوی پوپولیسم ناسیونالیستی قومی هدف گرفته شدند، مسلمانان هستند. جامعه مسلمانان ۴۰ سال است که بهدنبال ساخت مسجد در «لوبلیانا،» پایتخت اسلوونی است و تنها در سالهای اخیر است که این مساله میرود که حل شود. از آنجا که بیشتر مسلمانان در اسلوونی خود را به لحاظ وابستگی قومی «بوسنیایی» میپندارند، وضعیت اقلیت بودنشان به این معنا است که آنها نه تنها بهعنوان یک گروه مذهبی که بهعنوان یک گروه قومی مطرح هستند.
کوزمانیچ استدلال میکند که در وضعیت یوگسلاوی سابق- که اسلوونی یکی از دولتهای زاده شده از دل آن است- ما باید میان جنبشهای ملیگرا از «جنبشهای پوپولیستی وُلکی» تمایز نهیم. کوزمانیچ استدلال میکند که این جنبشها کموبیش تحتالشعاع جنبشهای پوپولیستی وُلکی بودند که با یک رهبری خاص ارتباط داشتند مانند «جانیسم» در اسلوونی، «تودمانیسم» در کرواسی و «میلوسوویچیسم» در صربستان به ویژه از دهه ۹۰ به اینسو. به گفته ریزمان، پوپولیسم دست راستی، آنگاه که طبقه / کاپیتالیسم و دشمن امپریالیست غربی با فروپاشی…
در بخشهای قبلی چند مساله مورد بررسی قرار گرفت؛ ابتدا تعریف تئوریک از پوپولیسم و راست افراطی داده شد. سپس پوپولیسم و راست افراطی در ایتالیا (کاساپوند، فورزا نووا و ...) و فرانسه (بهطور مشخص جبهه ملی) به تفصیل مورد بررسی قرار گرفتند. در فصل جدید به بررسی پوپولیسم دست راستی در دانمارک با تاکید بر سه مفهوم «مردم»، «ملت» و «رفاه» پرداخته میشود.
انتخاب:
عباس آخوندی، وزیر راه و شهرسازی در جلسه اخیر استیضاحش اظهاراتی را بر زبان راند که پیشتر مشابه آنها توسط برخی اصولگرایان مطرح شده و مورد انتقاد قرار گرفته بود.
مهر:
وزیر امور خارجه کشورمان در توییتر خود نوشت: آمریکا بیش از نیمی از صادرات تسلیحاتی خود را به منطقه ما سرازیر می کند؛ جالب اینجاست که حقایق بزرگترین دشمن عوامفریبی و پوپولیسم است.
میثم هاشم خانی
تحلیلگر اقتصادی و مدیر موسسه پژوهشی «حامیان فردا»
بهعنوان فردی که در دو انتخابات اخیر به دولت تدبیر و امید رای داده و اطرافیانم را نیز با جان و دل به رای دادن به این دولت تشویق کردهام، بیم دارم که نام آقای روحانی نیز همچون نام احمدینژاد، بهعنوان رئیسجمهوری پوپولیست در تاریخ ایران ثبت شود. بهعنوان شهروندی که از یک سو نسبت به توسعه پایدار کشورم دغدغه دارم و از سوی دیگر آقای روحانی را دارای دانش و تجربه وسیعی در عرصه سیاستگذاری میدانم، میخواهم از حلول ویروس «پوپولیسم اقتصادی» در سیاستگذاریهای اقتصادی دولت، ابراز نگرانی کنم.
دنیای اقتصاد:
عبدالرضا رحمانیفضلی، وزیر کشور در گفتوگو با روزنامه ایران گفت: اعتراضهای دیماه در ۱۰۰ شهر بود، معلوم نبود لیدرها چه کسانی هستند؛ موضوع اعتراض، سیاسی صرف نبود و در ۴۰ شهر به خشونت تبدیل شد. خیلی با سال ۸۸ فرق میکرد و از یک جنس نبود. در مواجهه با این اعتراضها نخستین تصمیم ما این بود که مردم به آن نپیوندند. او در بخش دیگری از سخنانش گفت: ما در تحقیقات خود به هیچوجه به این نتیجه نرسیدیم که یک گروه یا معاندین و ضد انقلابها اعتراضها را از بیرون سازماندهی کرده باشند. همچنین سیدحسن خمینی…
از زمان برگزاری همهپرسی «ابتدا اتریش» از سوی «حزب آزادی اتریش» (FPÖ) در سال ۱۹۹۳، مهاجرت به موضوعی کلیدی در پوپولیسم دستراستی اتریش تبدیل شده است. از آن زمان، مهاجرت به منزله کاتالیزوری برای تبدیل حزب به حزبی پوپولیست عمل کرده است.
به تعبیر کولت گیومن، نژادپرستی رفتاری هر روزه است که گویی در ساختارهای دولتی و نهادی تعبیه شده است. افزون بر این، نژادپرستی از طریق الگوها و اقدامات غیرقابل مناقشه و پذیرفته شده مبنایی استوار برای پوپولیستهای راست افراطی برای ایجاد «هدف مشترک» و یک گفتمان هژمونیک بر اساس نابرابری (طبیعی) و در نتیجه، طرد فراهم میسازد.
امروزه پوپولیسم دست راستی را باید ابتدا در چشمانداز سیاسی این کشور پس از جنگجهانی دوم و سپس در قالب تحولات اجتماعی نولیبرال و سیاسی که از نیمه دهه ۹۰ رخ داده، مشاهده کرد. افزون بر این، متنی دیدن پوپولیسم دستراستی در اتریش در نهایت با ظهور «حزب آزادی اتریش» پیوند دارد که از اواخر دهه ۸۰ بر گفتمان پوپولیستی دستراستی مسلط بوده است.
ايسنا:
هزاران تن از معترضان اسپانیایی با راهپیمایی در بارسلون خواستار جدایی استان افسانهای "تبرنیه" از کاتالونیا و ماندن آن به عنوان بخشی از اسپانیا شدند! این معترضان حامی اتحاد با بیاهمیت جلوه دادن جنبش استقلالطلب کاتالونیا هدف انتقاد قرار گرفتند.
بحث در مورد گفتمانهای دست راستی در اتریش به ناگزیر باید با اشاره به «حزب آزادی اتریش» شروع شود. این حزب نهتنها بازیگر اصلی دست راستی در صحنه سیاسی اتریش و رقیب دو حزب مهم و مستقر دیگر [یعنی احزاب «سوسیال دموکرات» و حزب مسیحی- محافظهکار «حزب مردم اتریش» است، بلکه یکی از پیشگامان پوپولیسم دست راستی در اروپا است.
در هر حال، فرانسه، بهعنوان زادگاه راستافراطی، در آغاز قرن بیستم جایگاه خاصی در تاریخ و گرایشهای نوظهور در جنبشهای راست افراطی داشت که به شکلگیری فاشیسم و نازیسم در کشورهای پیرامونی منجر شد. این کشور همچنین دارای تاریخ طولانی از نژادپرستی و تبعیض است که به خصلت خاص یک قرن مهاجرت ارتباط دارد. این کشور به تازگی شاهد توسعه جنبشهای راست افراطی ملی بوده که آشکارا از ایدههای نژادپرستانه حمایت میکرد.
انتخاب:
آیا احمدی نژاد از برخوردهای سخت با خودش ناراحت خواهد شد؟ بی تردید پاسخ منفی است. چراکه با توهمات امروز خود، در این صورت خود را قهرمان مردم جا خواهد زد و نماینده مطالباتشان. اما عبور از کنار او با بی اعتنایی احتمالا احمدی نژاد را به بن بست خواهد رساند. زیرا اقدامات او پشتوانه ای که بتواند به آن تکیه کند ندارد.
دنیای اقتصاد:
در کنار دلایل مختلفی که قیمت طلای سیاه را به بالای ۶۵ دلار بر بشکه رسانده است؛ نمیتوان از کاهش چشمگیر تولید نفت ونزوئلا چشمپوشی کرد. تولید نفت این کشور عضو اوپک در کل سال ۲۰۱۷ با افتی ۱۳ درصدی همراه بوده که بیشترین میزان آن در ماههای آخر سال گذشته رخ داده است.
دنیای اقتصاد:
یاشچا مونک، استاد دانشگاه هاروارد که نویسنده کتاب «مردم در برابر دموکراسی» است، در مصاحبهای در سال ۲۰۱۶ از خیزش پوپولیسم گفت و به نظر میرسد که پیشگوییهای او قرین به واقعیت شده است. او گفت: در چند سال اخیر چپ و راست میانه در اروپا به یک دلیل مشترک تمایل به همکاری پیدا کردهاند و آن نیز خطر رشد راستهای افراطی و پوپولیسم در این کشورها است. اما مونگ اعتقاد دارد که چنین ائتلافهایی منجر به بیثباتی بیشتر میشود.
استفاده از عبارت «پوپولیسم» برای توصیف برخی نیروهای سیاسی که منتقد احزاب اصلی یا مدیریت بحران اتحادیه اروپا هستند شفافکننده پویایی سیاسی در اروپا (و در ایتالیا) نیست. حضور تاریخی نوفاشیسم در ایتالیا مانع از گنجانده شدن سادهانگارانه تمام نیروهای سیاسی «ضدسیستم» در دستهبندی پوپولیسم شده است. افزون بر این، استفاده سادهانگارانه از عبارت «پوپولیست» با این حقیقت به چالش کشیده شده که جنبش راست میانه «فورزا»ی ایتالیا (حزب برلوسکونی) و «اتحادیه شمال» اغلب از سوی رسانههای اصلی اروپایی «پوپولیست»…
این استدلال- مهاجران امتیازدارتر از ایتالیاییها هستند- توجیهکننده شعار فورزا نووا یعنی «ابتدا ایتالیاییها» است. با این حال، ایده شکاف میان «ما/ ایتالیاییها» و «دیگران/ مهاجران» به شعارهای فاشیستی، تظاهرات علیه مراکز پذیرش مهاجران و حتی حمله به آنها تبدیل شده است. با این حال، باید تاکید شود که مهمترین قربانی حملات خشن از سوی شبهنظامیان فورزا نووا و کاساپوند مهاجران نیستند بلکه فعالان چپگرا هستند.
در میان لیبرالها، میانهروها و سیاستمداران جامعالاطراف در سراسر دنیا، امانوئل مکرون، تحسینشدهترین فرد است. وی توانست در انتخابات ریاستجمهوری فرانسه پیروز شود، اصلاحاتی را برقرار کند و با وجود اینکه نظرات مثبتی درخصوص بازار آزاد، اتحادیه اروپا، جهانی شدن و تجارت مطرح میکند، همچنان نسبتا محبوب مانده است. بقای محبوبیت او در زمانهای رخ داده که جریان پوپولیسم کماکان خروشان است. راز او چیست؟ یک حوزه کلیدی که میتوان به آن پرداخت، بحث مهاجرت است.
ایده یک هویت ملی «پایدار» نه تنها صرفا متضمن امتناع از ایده یک اروپای مشترک است بلکه متضمن ساخت یک اروپا با چند سرزمین هم هست. ایده اروپا البته با هویت مشترک اروپایی و حافظه و خاطرات مشترک مرتبط است. در بررسی جدید نویسنده، در فصل جدید مورد «ایتالیا» بهطور خاص مورد بررسی قرار میگیرد. تاریخ سیاسی ایتالیا در ۱۰۰ سال گذشته فرصت بینظیری برای تحلیل ارتباط میان فاشیسم و پوپولیسم بهدست میدهد. فاشیسم یک ابداع یا یک محصول ایتالیایی است. فاشیسم که در ایتالیا بهوجود آمد در بافت ملی سایر کشورهای…
تجزیه و تحلیل سیستماتیک احزاب و جنبشهای پوپولیستی که نهتنها پروژه اروپایی و سیاستهای اروپایی را به چالش میکشند بلکه سخت میکوشند تا در سطح اروپایی هم نماینده داشته باشند، هم در اروپا و هم در عرصه بینالمللی اندک است. پوپولیسم اروپایی مخالفت با اهداف اروپا را منبع الهام خود میبیند. پوپولیسم ملی، پیوستگی و وابستگی به یک پروژه پساملیگرایانه مانند اتحادیه اروپا و پروژه اروپایی «وحدت در کثرت» را به چالش میکشد.