RCC نقش مهمی در بحث‌های عمومی در مورد قانون خانواده ایفا کرد. «خدا» و «انجیل» جانشین نتایج تحقیقات علمی شد. مخرج مشترک بحث‌های سیاسی در ۲۵ سال گذشته در اسلوونی حول سقط جنین، لقاح مصنوعی، روسپی‌گری و برابری ازدواج شهروندان برابر است؛ مفهومی که به این می‌پردازد که چگونه یک جامعه سیاسی، از طریق (عدم) شناسایی حقوق شهروندی بر گزینه‌های مرتبط به بدن، احساسات، هویت‌ها، روابط، جنسیت‌ها و غیره بر خودبیانگری جنسی [sexual self-expression] اعمال نفوذ کرده و آن را کنترل می‌کند. گفتمان پوپولیستی عموما مبتنی است بر انواع ساده، رک و راست و بدیهی از ادعاها که ظاهرا معقول و منطقی به‌نظر می‌رسد. با این حال، این دقیقا همین سادگی است که مسائل و پرسش‌هایی که ظاهرا – و در سطح- قابل رویت نیستند را پنهان می‌سازد. در متن برابری جنسیتی و برابری ازدواج، پتانسیل پوپولیسم در ادراک ذات‌گرایانه هنجاری گوناگون جنسیت‌ها به منزله مقولات ساده بیولوژیک قرار می‌گیرد. در نتیجه چنین ادراک می‌شود که هویت زن و مرد به لحاظ بیولوژیک تعیین می‌شود. افزون بر این، بیولوژی به‌عنوان توجیهی برای نقش‌های جنسیتی نابرابر مورد استفاده قرار می‌گیرد. از سوی دیگر تحلیل‌های فمینیستی پساساختاری جنسیتی «بی‌معنی»، «سلاحی خطرناک» و «مهندسی اجتماعی» درک می‌شوند که در مدارس علیه «کودکانمان» و سیستم طبیعی دوگانه جنسیت‌های مذکر- مونث مورد استفاده قرار می‌گیرد. یکی از مصاحبه‌شوندگان‌مان، نماینده RCC، چنین ادعا می‌کرد: «ما معتقدیم که جنس‌های مذکر و مونث به لحاظ بیولوژیک تعیین می‌شوند و معتقد به این ایده هستیم که جنس‌های زن و مرد یکی هستند و اینکه حتی گاهی – در سطح جنسیتی- تبادل نقش‌ها و غیره محتمل است... و [اینکه] بر مبنای تمام اینها [محتمل است] تا حقایق اجتماعی جدیدی مانند تعریف خانواده یا ازدواج... برقرارسازیم و اینها چیزهایی هستند که موافقتی با آن نداریم.» (حامی CIFRC).