بخش چهل و ششم
آفتابپرستهای چشم آبی
اگرچه به نظر میرسد که «حزب آزادی اتریش» فضای سیاسی دست راستی در اتریش را در اشغال خود دارد اما در سالهای اخیر گروهها و سازمانهای کوچکتری هم عمومیتر شدهاند. اگرچه «حزب آزادی اتریش» و «ابتکارات شهروندان» با هم متفاوتند – اولی حزب است و دومی بیشتر یک سازمان جامعه مدنی است- اما اشتراک زیادی با هم دارند و ظاهرا مکمل یکدیگر هستند. این دو با هم یک گفتمان مسلط تفاوت و نابرابری را بهویژه در مورد مسائل مهاجرت، مسلمانان و اسلام ساخته و ترویج میکنند. «حزب آزادی اتریش» و «ابتکارات شهروندان» نهتنها تصاویر مشابهی از مهاجرت و «دیگری» مسلمان را میسازند، بلکه در سطوح محلی و اجتماعی هم همکاری میکنند.
افزون بر این، این تلاش برای رضایت و موافقت براساس درک مشترک، تصاویری از یک صورت فلکی دوتایی میان «ما» و «آنها» را به تصویر میکشد که تا حدی به گفتمان موجود «تفاوت» در اتریش اشاره دارد. زنجیره ستیزهجویانه برابری [equivalence] میان «آنها» و «ما» نه تنها مهاجران، مسلمانان، فمینیستها و نخبگان را به «دیگران» تبدیل کرد بلکه این روایتها را در چشمانداز تفاوت و نابرابری، تعلق و عدم تعلق شکل میدهد. دوم، میخواهیم درک بهتری از استراتژیهای تقابلی [counter-strategy] گروههای ضدتبعیض و ضدنژادپرستی جامعه مدنی داشته باشیم و موفقیت یا شکست آنها را ارزیابی کنیم. اگرچه راست سیاسی در اتریش موفقیت انتخاباتی بهدست آورده و توانسته بر مباحث عمومی در حوزه مهاجرت تاثیر بگذارد، چند سازمان و ابتکار وجود دارد که میکوشند با تبعیض، نفرتپراکنی و نژادپرستی مبارزه کنند. برخی از فعالیتهای عمومیشان مانند «فستیوال شادی» [Festival of Joy] از محبوبیت گستردهای برخوردار است. با این وجود، این گروههای ضدنژادپرستی ظاهرا نمیتوانند موج موفقیت گروههای دست راستی را متوقف کرده یا یک مصالحه ضدهژمونیک علیه اقدامات نابرابری و محرومیت ایجاد کنند. ما ادعا میکنیم که هژمونی دست راستی در مورد نژادپرستی طردآمیز [exclusionary racism] توضیح میدهد که برای گروههای ضدتبعیض چقدر دشوار است که استراتژی تقابلی برای گفتمان دست راستی تفاوت و نابرابری ایجاد کنند.
این فصل از یکسو بر «حزب آزادی اتریش» و ابتکار شهروندان وین علیه مساجد و مراکز فرهنگی اسلامی و از سوی دیگر بر ۷سازمان مردم نهاد که با تبعیض و نژادپرستی مبارزه میکنند متمرکز است. این فصل مصاحبههایی با ۴ عضو «حزب آزادی اتریش» و سه عضو «ابتکار شهروندان» انجام داده که در سال ۲۰۱۳ صورت گرفتند. در فضای پیش از انتخابات ۲۰۱۳، نیروهای رده بالای «حزب آزادی اتریش» برای مصاحبه در دسترس نبودند. بنابراین، مصاحبه شوندگان ما از «حزب آزادی اتریش» از ردههای پایین در سطوح فدرال، شهری و حومه شهری/ ناحیه ای بودند. این نمونهگیری و مصاحبه شامل این موارد بود: یک عضو زن در شورای فدرال «حزب آزادی اتریش»، دو عضو مرد در شوراهای شهر، یک عضو مرد از شورای ناحیهای و سخنگویان سه ابتکار وینی علیه مساجد. ما همچنین در یکی از «فهرستهای منظم» ابتکار شهروندان حضور یافتیم و تحقیقات قومنگارانه انجام دادیم. طی مدت مشارکت و مشاهدهمان، بدون هیچ مصاحبه فقط بهدستور کار این نشستها با سوالات گوش دادیم و در نظر داشتیم که صرف حضور ما بهعنوان محقق نوعی مداخله است. ما طی و پس از مشاهداتمان یادداشتهای میدانی برداشتیم. هدف مشاهده ما درک دستور کار نشست و شناسایی نقشهای مشارکتکنندگان در سازمان و تعاملات متقابل آنها بود. برای تفسیر این مطالب، ما دست به تحلیل محتوا زدیم و این مساله را مورد شناسایی قرار دادیم که چگونه – با کاربست کدام تصاویر، استعارهها و نمادها- گروههای پوپولیست دست راستی از برداشتهای نژادپرستانه و تبعیض جنسیتی در گفتمان تفاوت و نابرابری استفاده کرده، آن را تولید و بازتولید میکنند. افزون بر این، ما با ۷ نماینده سازمانهای مستقر در وین که در کارهای ضدنژادپرستی، ضدفاشیسم و ضدتبعیض مشارکت داشتند مصاحبه کردیم. سازمانهایی که با آنها مصاحبه کردیم به دو گروه تقسیم میشدند: گروه اول در مشاورههای قانونی، روانشناختی و اجتماعی مشارکت دارند و گروه دوم بر کارهای حمایتی با کمپین علیه نژادپرستی، گفتمان پوپولیستی دست راستی و اقدامات طردآمیز و «دیگرساز» متمرکز است. متاسفانه ما نتوانستیم «خودسازمانیابی»های [self-organisation] مهاجران یا پناهجویان را برای مصاحبه بهکار گیریم. این فصل به این شرح استدلال میکند: ما بحث خود را با زمینهسازی وضعیت سیاسی احزاب پوپولیست دست راستی و سازمانهایی مانند سازمانهای مردم نهاد که با نژادپرستی و افراطگرایی مبارزه میکنند، شروع میکنیم.
درک ظهور پوپولیسم دست راستی و تقلای نیروهای ضدنژادپرست و ضدتبعیض مستلزم زمینهسازی از نظر تحول سیاستهای حزبی از جنگ جهانی دوم به این سو و نولیبرالیزاسیون جامعه و سیاست اتریش از اواسط دهه ۹۰ به بعد است. سپس برداشتهایمان از هژمونی فرهنگی و نژادپرستی ساختاری، مثلا در مورد نژادپرستی بهعنوان ارزشی مشترک و اقدامات اجتماعی اجماعساز را شرح میدهیم. بنابر استدلال ما، نژادپرستی در حاشیه قرار نگرفته بلکه در متن و بطن جوامع مدرن غربی است. همچنین ما نژادپرستی را بهعنوان «فرآیندی در جریان» [ongoing process] و کشمکش بر سر معنا مفهومبندی میکنیم؛ ساختارها و فعالیتهای نژادپرستانه با برداشتهای [narrations] نژادپرستانه مثل برداشتهای نابرابری (طبیعی) منطبق است. نژادپرستی برای موفقیت باید به «نگرشی مشترک» تبدیل شود. بنابراین، تحلیل ما بر ارزیابی استعارهها، نمادها و روایتهای گروههای پوپولیست دست راستی و روش آنها در ایجاد زنجیره نژادپرستانه برابری با بسیج و تحرک خصومتورزانه در حوزههای مهاجرت، اسلام، روابط جنسیتی و جهتگیریهای جنسی متمرکز است. بنابراین، ما مولفههای احتمالی در موفقیت جناح راست اتریش را با تحلیل گفتمانهای تفاوت و نابرابری مطرح شده از سوی FPÖ و «ابتکار شهروندان» بررسی میکنیم.
ارسال نظر