رهبران حوزه مدیریت دارایی از تجربیات خود در سالهای بحران میگویند
درسهایی از ۱۰ سالگی بحران اقتصادی ۲۰۰۸
مری کلاهان اردو (مدیر ارشد اجرایی واحد مدیریت دارایی، بانک جی.پی مورگان)
درباره حقایقی که طی بحران اقتصادی رخ داده است، چیزهای زیادی نوشتهاند و طبیعتا، وقتی چیزی برای اولین بار اتفاق میافتد، از نظر همه بیسابقه است. شاید به همین علت است که در چنین شرایطی، واکنشها عجولانه و غیرمنطقی است. نوسانات غیرعادی بازار نیز به این تصمیمات و واکنشها دامن میزنند. سه درسی که باید در بحران بعدی در ذهن داشته باشید، از این قرارند:
نخست اینکه صبور باشید و تا آخر راه ایستادگی کنید. سرمایهگذاریهای متنوع و بلندمدت کمک میکنند سرپا بمانید.
دوم اینکه، در انتخاب اهرمهای مالی دقت کنید. به جای تسهیلات وام، به دنبال یک شریک وامدهی باشید.
و سوم، تحلیل به موقع و هوشمندانه تخصیص داراییها، تنها راهحلی است که امتحانش را پس داده است.
اجازه ندهید توفان بازارها، درخت کسبوکارتان را از جا بکند. بحران بعدی، به طرز غیرمنتظرهای به ما ضربه خواهد زد پس باید گوش به زنگ باشیم.
بیل مک ناب (مدیر ارشد اجرایی موسسه مشاوره سرمایهگذاری ونگارد)
بحران جهانی اقتصاد باعث شد بیش از هر زمانی به اهمیت ارتباطات شفاف و مستمر پی ببریم. گرچه مشتریان ما از قدیم مشتری ما بودند اما شدت و مدت طولانی بحران باعث شد حتی وفادارترین آنها اعتماد خود را نسبت به ما از دست بدهند. همزمان که نگرانیهای سرمایهگذاران اوج میگرفت، ما به این نتیجه رسیدیم که باید رویکرد خود را نسبت به ارتباطات تغییر دهیم. مشتریان دوست داشتند بیش از پیش در جریان رویدادهای موسسه باشند و اگر خبری شد، بلافاصله در جریان قرار بگیرند. به همین علت ما ویدئوهایی را بهصورت آنلاین منتشر میکردیم، ارتباطاتمان با مطبوعات را بیشتر کردیم، شبکه اجتماعی خودمان را راهاندازی کردیم و تک تک اعضا را موظف کردیم که به سوالات مشتریان پاسخ دهند.
ما همچنین به اهمیت پیشبینی نیازهای مشتریان پی بردیم. بنابراین هر نوسانی که اتفاق افتاد، بحران یونان، چین یا خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا، توانستیم مشاورههای لازم و به موقع را به مشتریان ارائه دهیم.
بحران اقتصادی، یک آزمایش فلسفی بود. ما همیشه طرفدار دیدگاههای بلندمدت گرایانه بوده و هستیم اما در دوران بحران که بازارها در نوسان بودند، با چالشهای کوتاهمدت روبهرو شده بودیم.
ریسک بزرگی بود اما همزمان که بسیاری از شرکتها از دور خارج میشدند، ما به سرمایهگذاری روی افراد و خدماتمان ادامه میدادیم، کسب وکارمان را به آن سوی آبها گسترش دادیم و حتی مقدمات خدمات جدید را فراهم کردیم. این سرمایهگذاری نتیجه داد و ما به ضرورت ایستادگی در بحرانها ایمان آوردیم.
استیو آیزمن (مدیر صندوق سرمایهگذاری، نیوبرگر برمن)
بین ژانویه و آگوست ۲۰۰۷، بازار وام مسکن از درون منفجر شد. برای عده معدودی از ما که شرایط را زیر نظر داشتیم کاملا روشن بود که شرایط اعطای وام، کاملا معنای خود را از دست داده. تقریبا همه میتوانستند وام بگیرند. اگر میتوانستی نفس بکشی، میتوانستی وام بگیری (نقل قولی از دولتمردان وقت آمریکا). به همین سادگی. تا آغاز سال ۲۰۰۸، احساس کردم که سیستم هر لحظه ممکن است سقوط کند. دنیا به آخر رسیده بود.
قبل از وقوع بحران، موضع قانونگذاران این بود: «ما خیالمان راحت است که میدانید دارید چه کار میکنید، پس به کارتان ادامه دهید.» که این دیدگاه «آلن گرینسپن»، رئیس سابق بانک مرکزی آمریکا (فدرال رزرو) بود.
اما آنها حالا چنین دیدگاهی ندارند. حالا این طور فکر میکنند: «ما به اینکه میدانید دارید چه کاری انجام میدهید اعتماد نداریم و میخواهیم مثل یک عقاب، همه کارهایتان را زیر نظر داشته باشیم.» حالا سیستم به شدت تحت نظارت است که به نظرم، درستش همین است. با تصویب قانون اصلاح وال استریت (داد-فرانک)، دولت فدرال قدرت بیشتری گرفت و بیشتر بر سیستمها نظارت میکرد. از آن زمان شاهد ریسکزدایی گسترده و توسعه بانکها بودهایم. دنیا پس از بحران، دیگر مثل قبل نیست. سیستمها حالا امن ترند. مثلا، نسبت اهرمی (leverage ratio یا نسبت بدهی به دارایی) بانک سیتی گروپ به میزان قابل توجهی کاهش یافته است.
کیت اسکیاچ (یکی از مدیران ارشد، خدمات مالی استاندارد لایف اسکاتلند)
تاثیر بحران جهانی اقتصاد، مثل یک زلزله بزرگ، فراگیر و عمیق بود و چشماندازمان را برای همیشه تغییر داد. اما پس لرزهها هنوز هم صنعت مدیریت دارایی را تکان میدهند. تمامی قوانین (از جمله قانون MiFID) و راهکارهای مراجع نظارتی (از جمله FCA) نشان میدهد که برای اعتمادسازی، کارهای زیادی باید انجام شود. بازسازی اعتماد، هدف اصلی این صنعت در دهه آینده خواهد بود.
هنوز از پس گذشت ۱۰ سال، اثرات بحران در بازگشت سرمایه احساس میشود. نرخ بهره هنوز پایین است و رشد، به آرامی رخ میدهد و مردم یاد گرفتهاند خودشان را با تغییرات غیرمنتظره تورم وفق دهند. تعیین استراتژیها و خدمات جدید سرمایهگذاری، چالش اصلی مدیران سرمایهگذاری و کلید بازسازی اعتماد است.
مارتین فلنگ (مدیر ارشد اجرایی شرکت مدیریت دارایی اینوسکو )
بهعنوان امانتدار مردم، ما همیشه صلاح و منفعت مشتری را در اولویت داریم. از طرف دیگر، میدانیم که چرخههای طبیعی بازار میتوانند برای مشتریان و کسب وکارها چالش ایجاد کنند. بحران ۲۰۰۸ نشان داد که در دورانهای سخت، مردم از ما سه انتظار دارند:
مشتریان میخواهند با کسب وکاری تجارت کنند که نیازهایشان را بشناسد و در اولویت قرار دهد. آنها ثبات سازمانی میخواهند و در آخر، شرکتی را میخواهند که از نظر مالی قدرتمند باشد و به آنها اطمینان خاطر دهد که جای داراییهایشان امن است.
ما با آزادسازی منابع مختلف و سرمایهگذاریهای مجدد، جایگاه مالی خود را تقویت کردیم و تمرکزمان را بر نقطهای که باید، معطوف کردیم: کمک به مشتریان در تشخیص روند بازار در دوران نوسانات.
این بحران باعث شد به اهمیت بلندمدتگرایی پی ببریم که این هم به نفع ما و هم به نفع مشتریان بود.
آن ریچاردز ( مدیر ارشد اجرایی شرکت مدیریت دارایی اماندجی انگلیس)
سقوط نورترن راک (یکی از بانکهای انگلیس)، اولینباری نبود که وامدهیهای بلندمدت و وامگیریهای کوتاهمدت به سقوط یک موسسه مالی منجر میشد. همه درسهایی که از بحران سال ۲۰۰8 گرفتیم، همان درسهای قدیمی بودهاند. دیر یا زود، نارساییهای دیگری اتفاق خواهد افتاد و به نوسانات بزرگی منجر خواهد شد که هرگز تجربه نکردهایم. فقط نمیدانیم کی اتفاق خواهد افتاد. در بحرانهای اقتصادی، کسانی بیش از همه ضرر میبینند که میترسند یا مجبور میشوند سرمایه خود را به پایینترین قیمت بفروشند. پس، درس امروز برای بسیاری از مدیران سرمایهگذاری بلندمدت این است که گرچه نمیتوانیم سرمایهگذارانمان را کاملا از اثرات بحران اقتصادی مصون کنیم، بهتر است فرازونشیبهای احتمالی سرمایهگذاریهای بلندمدت را با آنها در میان بگذاریم. بدین ترتیب، سرمایهگذاران از نظر روانی و مالی آمادگی بیشتری خواهند داشت.
متیو دانکن (مدیر ارشد اجرایی شرکت خدمات مالی ناتیکزیس)
با نگاهی به 10 سالی که از بحران مالی گذشته، به نظرم دو اثر عمده این بحران بر حوزه مدیریت سرمایه از این قرارند: کاهش شدید نرخ بهره در مقیاس جهانی و واکنشهای نظارتی. در مورد اول، ضربالمثلی هست که میگوید: «هرچه میهمانی بزرگتر باشد، دردسرهایش بیشتر است.»
دوران قبل از بحران هم مثل یک میهمانی بزرگ و گسترده بود، پر از افراط و زیادهروی. احتمالا همه ما پیامدهای این میهمانی را دستکم گرفته بودیم، از جمله یک دوره طولانی سرکوب مالی برای احیای اقتصاد جهانی.
تاثیرات این بحران بر مدیریت دارایی، عمیق بوده و حالا به بزرگترین چالشهای این صنعت تبدیل شدهاند. در مورد واکنشهای نظارتی، ما نگران این هستیم که از آن سوی بام بیفتیم و متحمل پیامدهای ناخواسته شویم.
یکی از این پیامدها، کاهش رقابت و نوآوری در صنعت مدیریت دارایی است که خود ناشی از تجمیع بازارهاست (توافق بر سر یک محدوده قیمت مشخص).
سندی رتری (مدیر ارشد سرمایهگذاری شرکت خدمات مالی من گروپ)
از بحران سال ۲۰۰۸ درسهای زیادی گرفتیم. سه مورد از بقیه مهمترند: اول اینکه، سبد داراییها در یک نگاه ممکن است ساده به نظر برسد اما اینطور نیست. ریسک طرف معامله در دوران استرس بازار، به شکلهای زیرکانه و غیرقابل پیشبینی ظاهر میشود.
دوم اینکه، سرمایهگذاران همیشه باید مراقب استراتژیها و سرمایهگذاریهای پرازدحام باشند. وامهای سندیکایی، وامهای مسکن و استراتژیهای کمّی از برجستهترین و رایجترین استراتژیهای دوره بحران بودند.
و نهایتا اینکه، کسب دارایی از طریق استقراض (leverage)، ابزار مفیدی در حوزه مدیریت دارایی است البته اگر در استفاده از آن، اعتدال را رعایت کنیم. پس از آنکه نوسانات کاهش مییابد، بعضی از سرمایهگذاران ممکن است از این ابزار بیشتر استفاده کنند. اگر سبد سرمایهگذاریها متنوع و برگشتپذیر نباشد استقراض ممکن است دردسرساز شود.
برگشت پذیری (resilience) به معنای تطبیقپذیری با محیطهای مختلف و توانایی بازگشت به شرایط بهتر، پس از گذر از مشکلات است.
راب گلداستاین (مدیر ارشد عملیات شرکت مدیریت سرمایهگذاری بلک راک)
در گذشته، مدیریت ریسک معمولا مثل نوشدارو پس از مرگ سهراب بود. اما ۱۰سال پس از بحران، دیدگاهها نسبت به مدیریت ریسک از «گزینه» به یک «ضرورت» تبدیل شده است، حتی حالا که اقتصاد جهانی قدرتمند و بازارها دارای ثباتند.
درست مثل پزشکان که برای تشخیص، قضاوت حرفهای را با دادههای پزشکی ترکیب میکنند، سرمایهگذاران نیز میتوانند از حجم وسیع اطلاعات که حالا در دسترس است همراه با قضاوت انسانی استفاده کنند تا از مشکلات اقتصادی آینده جلوگیری کنند. گرچه مدیریت ریسک برای رفع تمام مشکلات مالی کافی نیست اما یک ابزار حیاتی برای ارزیابی اطلاعات و تصمیمگیری برای سرمایهگذاریهای مهم است.
همان طور که تکنولوژیهای مدیریت ریسک سال ۲۰۰۷ پاسخگوی نیاز سال ۲۰۱۷ نیستند، و تکنولوژیهای امروز، کفاف فردا را نمیدهند، ما نیز باید دائما تکتک دادهها را ارزیابی کنیم.
دنیا در حال تغییر است و باید فرهنگ «زیر سوال بردن مفروضاتمان» را نهادینه کنیم تا بتوانیم همراه با دنیا، تغییر کنیم.
ایو پریه (مدیر ارشد اجرایی شرکت مدیریت دارایی اموندی)
بحران ۲۰۰۸، بدهیهای زیادی در کشورهای اروپای غربی بهبار آورد، هم در بخش خصوصی و هم دولتی. علاوه بر بدهیها، عدم مدیریت نقدینگی و عدم توازن میان دارایی و بدهی هم در سیستمهای بانکداری و هم در صنعت مدیریت سرمایه وجود داشت. قوانین جدید، حالا این مشکلات را تا حدی رفع کرده اما هنوز نگرانیهایی وجود دارد.
بحران اقتصادی، حالا الگوهای سابق ما را زیر سوال برده است. بدهی دولتی، دیگر یک دارایی عاری از ریسک نیست و از این نظر، میان کشورهای در حال توسعه و کشورهای توسعه یافته هیچ تفاوتی وجود ندارد.حالا نقش مدیریت ریسک در حوزه مدیریت سرمایه، یک نقش حیاتی است و محدودیتهای قانونی، بهخصوص قوانین مربوط به نقدینگی و اعتبار نیز حائز اهمیت هستند. هدف ازمدیریت ریسک، ارزیابی این است که آیا ریسک یا بازگشت پیشبینی شده سرمایهها، با مبلغی که به مشتری وعده دادیم سازگار است یا خیر.
داراییهای جهانی تحت مدیریت از سال ۲۰۰۸ افزایش یافتهاند، گرچه این رشد در دو سال گذشته روند کندی داشته است، در حقیقت، کاهش و بازپرداخت بدهیها بهرغم اعمال سیاستهای تطبیقی که توسط بانکهای مرکزی صورت گرفته، به سختی انجام میشود. در این شرایط، به دلیل فشار رقابتی، دستمزد مدیریت رو به کاهش است.
آدریان گری (مدیر ارشد سرمایهگذاری شرکت جهانی سرمایهگذاری اینسایت)
10 سال پیش، نارساییهای نظارتی که باعث شد به هر کسی بیحساب و کتاب وام بدهند، بر همگان آشکار شد. حالا 10 سال گذشته و بازارها، به قیمت زمین خوردنها و شکستهای مکرر فهمیدند که باید از قوانین وام دهی بدون ریسک، حمایت شود. فاکتورهایی مثل جمعآوری اسناد و بررسی گردش پول وام گیرنده، حالا یک ضرورتند، برای کسانی که میخواهند یک بازار مسوول و باثبات داشته باشند. در طول تاریخ، بحرانهای مالی به ما آموختهاند که بدهی بیش از حد، عاقبت خوشی ندارد. ۱۰ سال پس از آخرین بحران، ما هنوز هم به اندازه کافی یاد نگرفتهایم. اقتصاد هنوز به حالت عادی برنگشته و اقتصادهای پیشرفته برای پیشرفت، به جای آنکه به بازدهی کسبوکارشان (مثل سود) اتکا کنند، هنوز تا حد زیادی به نقدینگی و وام وابستهاند و این وامها و نقدینگی به جای سیستم بانکداری خصوصی، غالبا توسط بانکهای مرکزی تامین میشود.
ارسال نظر