این روزها کمتر کسی است که از شرایط نامطلوب اقتصادی گلهمند نباشد. کافی است یک روز در شهر به گردش درآییم. مواجهه با هر صاحب کسبوکاری همراه با ابراز ناراحتی از شرایط رکودی پیشآمده بهویژه پس از حمله اسرائیل به ایران است. با هر دوست، آشنا، متخصص، استاد دانشگاه، کارمند، کارگری که صحبت میکنی، بحث…
کمتر کسی میتوانست با توجه به حضور وزیر امور خارجه هند در مراسم تحلیف دوم ترامپ در سالن کنگره آمریکا، پیشبینی کند که در عرض چند ماه روابط هند و ایالاتمتحده دچار ابهام و تیرگی شود.
در ابتدا باید به این بپردازیم که روابط روسیه و هند تاریخی و عمیق هستند؛ از دوران اتحاد جماهیر شوروی تا امروز، روسیه یک تامینکننده بزرگ سلاح، انرژی و تجهیزات نظامی برای هند بوده است.
خاویر میلی، رئیسجمهور آرژانتین، برنده اصلی انتخابات میاندورهای ۲۶ اکتبر این کشور بود.او که با شعار اصلاحات اساسی به قدرت رسیده بود، از مشکل تعداد کم حامیان خود در پارلمان رنج میبرد.
رئیسجمهور ترامپ زمانی که خاویر میلی رئیسجمهور آرژانتین را در دفتر بیضی کاخ سفید، در این ماه میزبانی کرد، بهشدت از او تمجید کرد. ترامپ با شور و اشتیاق گفت: «من از این مرد حمایت میکنم چون فلسفهاش درست است». میلی حدود ۵۲۰۰مایل پرواز کرده بود تا در برابر رسانهها این حمایت را به دست آورد، چرا که آرژانتین بار دیگر با بحرانی ارزی روبهروست.
اقدام نامتعارف اسکات بسنت، وزیر خزانهداری آمریکا، در استفاده از پول مالیاتدهندگان برای حمایت از پول ملی آرژانتین، نقشی محوری در امیدهای خاویر میلی، رئیسجمهور این کشور، در انتخابات پارلمانی ۲۶ اکتبر داشت. وزارت خزانهداری صدهامیلیون دلار صرف خرید مستقیم پزوی آرژانتین در بوینس آیرس کرده، یک خط اعتباری سوآپ ارزی ۲۰میلیارددلاری فراهم نموده و در تلاش است تا ۲۰میلیارد دلار وام خصوصی نیز برای این کشور ترتیب دهد.
بار دیگر در آرژانتین انتخابات برگزار شد و نتایج کاملا روشن بود: میلی پیروز شد، و آنهم با اختلاف زیاد. در این مدت اتفاقات زیادی رخ داده است: چرا دقیقا ترامپ ۴۰میلیارد دلار به آرژانتین کمک میکند؟ چرا میلی یک کنسرت عجیب برگزار کرد؟ چرا سه نامزد مختلف به قاچاق مواد مخدر متهم شدند؟ و در نهایت، چرا میلی برنده شد؟
وقتی در کشوری مانند آمریکا سهامی را میفروشید، ممکن است متوجه شده باشید که یک هزینه معامله کوچک را پرداخت کردید. اگرچه برخی از کارگزار-معاملهگرها این هزینه را به عنوان «هزینه SEC» توصیف کردهاند، اما SEC در واقع این هزینه را بر سرمایهگذاران انفرادی تحمیل نمیکند. کمیسیون بورس و اوراق بهادار آمریکا هیچ یک از هزینههایی را که سرمایهگذاران باید به کارگزاران خود بپردازند، تحمیل یا تعیین نمیکند. در عوض، طبق بخش ۳۱ قانون بورس اوراق بهادار ۱۹۳۴، سازمانهای خودتنظیم (SRO) مانند سازمان تنظیم مقررات صنعت مالی (FINRA) و تمام بورسهای اوراق بهادار ملی، باید بر اساس حجم اوراق بهاداری که در بازارهای آنها فروخته میشود، هزینههای معامله را به SEC بپردازند.
بررسی تفاوت ساختاری میان سازمان بورس و اوراق بهادار ایران و آمریکا در زمینه نحوه دریافت کارمزد، نیازمند نگاه به آن دو زاویه است؛ نخست از منظر نهاد ناظر و دوم از منظر ساختار صنعت. از نگاه نهاد ناظر، همانطور که اقتصاد ایران در فضای کاملا رقابتی و آزاد فعالیت نمیکند،
مساله ناترازی در نظام بانکی بهقدری بغرنج است که در همه نحلهها و ورطههای اقتصادی اثر سو میگذارد. یکی از پدیدههای بسیار مهم اقتصادی در سالهای اخیر کشور، ناترازی بانکهاست.
در سالهای اخیر، نظام بانکی ایران با تشدید ناترازی و افت محسوس ذخایر نقدینگی مواجه شده است؛ وضعیتی که نرخ بهره بینبانکی نزدیک به ۲۴درصد بهروشنی آن را بازتاب میدهد.
براساس ادبیات مالی، ادغام و تملیک به فرآیند تلفیق شرکتها و داراییهای ایشان از طریق انواع مختلفی از معاملات مالی گفته میشود. امروزه این دو مفهوم، متاسفانه بعضا به جای هم مورد استفاده قرار میگیرند. ادغام (Merger) از نظر حقوقی، به یکی شدن دو شرکت تحت عنوان یک نهاد تازه با ساختار مالکیتی جدید گفته میشود. مدیریت این شرکت جدید معمولا با مشارکت اعضای هر دو شرکت انجام میشود.
حفظ و ارتقای ثبات مالی یکی از اهداف اصلی بانکهای مرکزی در دنیا برای حفظ ثبات اقتصاد کلان است. یکی از راههای دستیابی به این هدف از طریق اجرای نظارتهای دقیق بر بانکهاست، به گونهای که این نهادها تا حدود زیادی مدیریت ریسک خود را رعایت کرده و از این طریق باعث بیثباتی در نظام پولی نشوند؛ ضمن اینکه اجرای این موارد به اجرای هرچه بهتر سیاستهای پولی از کانال نرخ بهره نیز کمک میکند. اتفاقی که در مورد بانک آینده رخ داده به وضوح نشان میدهد که نظارت بانکی ناقص تا چه حد میتواند ثبات اقتصاد کلان را از طریق افزایش پایه پولی و نیز بیثباتی نرخ بهره، به خطر بیندازد.
سیاستهای کنترل نقدینگی یا محدودیتهای تراکنشهای بانکی، دسترسی استارتآپها به منابع مالی را محدود کرده است. در مقاطعی که محدودیتها افزایش یافته و سیاستها به سمت کنترل شدید بازار حرکت میکنند، فعالان حوزه اقتصاد دیجیتال متحمل بیشترین آسیب شده و در چنین وضعیتی، نظارتها بهطور طبیعی بر کسبوکارهای آنلاین تشدید میشود.
احتمالا برای شما هم پیش آمده که وقتی میخواهید نرخ ارز را جویا شوید با چند نرخ متفاوت روبهرو شوید؛ از نرخهای رسمی گرفته تا اعدادی که در گروههای تلگرامی، کوچه و خیابان میشنوید. جالب اینجاست که در نهایت همین «نرخ غیررسمی» عملا مبنای بازار است.
اقتصاد ایران در طی سالهای اخیر با پدیده رکود تورمی مواجه بوده است. در چنین شرایطی رشد اقتصادی منفی و نزدیک به صفر با تورمهای دورقمی همراه میشود. حال نسخ متعارف کینزی و کلاسیک ممکن است در ارائه راهحل مناسب کار کارآیی لازم را نداشته باشند.
پس از فروکش کردن التهابات ناشی از معرفی هوش مصنوعی و مشخص شدن قابلیتهای آن، اکنون بازار بررسی آن گرم شده است. در گام نخست، بزرگترین سوال این است که هوش مصنوعی دقیقا چه حوزههایی از زندگی ما را متاثر میسازد و ابعاد این تاثیر چقدر است.
کارشناسان شاید انتظار نداشته باشند که ترکیدن حباب بازار سهام به بحرانی مالی بینجامد؛ اما اگر در اشتباه باشند چه؟ با انباشت بدهی در بخشهای گوناگون نظام مالی و همبستگی شدید در حرکت قیمت داراییها، نظام مالی کنونی ایالات متحده بیش از هر زمان دیگر به جعبهای از باروت شباهت دارد که تنها منتظر جرقهای برای انفجار است.
با وجود تمام شور و شوق پیرامون هوش مصنوعی که بیتردید تواناییهای چشمگیری از خود نشان داده است، پیام نهفته در بازار اوراق قرضه نشان میدهد که سرمایهگذاران هنوز قانع نشدهاند این فناوری بتواند رشد پایدار و فراگیر ایجاد کند، چه رسد به پیامدهای مثبت یا منفی افراطیتر. پرسش این است که چه چیزی سبب این شکاف در برداشتها شده است؟
تحلیل کمیِ چگونگی تاثیر هوش مصنوعی بر زندگی حرفهای ما، سلامت ساختارهای سازمانی و حتی تواناییهای شناختی انسان، ضرورتی بنیادین برای بهرهگیری درست از قدرت فناوریهای نوین است.
حضور هوش مصنوعی و نقش این ابزار هوشمند در تمام حوزهها کاملا محسوس و مشهود است؛ سرمایهگذاران همگی به دنبال یک دستیار هوشمند هستند که بهموقع آنها را از فرصتها و خطرهای بازارهای گوناگون آگاه کند. دانشمندان به دنبال تربیت دستیار هوش مصنوعی هستند که تمام علائم پزشکی بیماران را بررسی کند و بتواند پزشکان را در تشخیص بهموقع علائم پرریسک بیمار یاری دهد.
وقتی «یانکریستین دریسن»، مدیرعامل باشگاه بایرن مونیخ از ضرورت حفظ رقابتپذیری در سطح بینالمللی سخن گفت، شاید در نگاه نخست، حرفش صرفا درباره فوتبال بهنظر میرسید.
جهان پیش روی ما با سطحی از پیچیدگی روبهرو شده که در چند دهه گذشته بیسابقه بوده است. عامل اصلی این دگرگونیها، شتاب فزاینده پیشرفتهای فناورانه، بهویژه در عرصه هوش مصنوعی است.
اقتصاد آمریکا در دور دوم ریاستجمهوری دونالد ترامپ، تصویری متناقض و گیجکننده از خود به نمایش میگذارد؛ روایتی دوپاره که در آن، رونق خیرهکننده یک بخش، سایه رکود در بخشهای دیگر را پنهان میکند. در یک سو، به لطف تزریق صدها میلیارد دلار سرمایه به حوزه هوش مصنوعی (AI)، بازار سهام به اوجهای بیسابقهای نزدیک به حباب داتکام رسیده و شاخص S&P ۵۰۰ رشد چشمگیری داشته است.
آجر به آجر، دونالد ترامپ در حال ساختن دیواری به دور بزرگترین اقتصاد جهان است. همزمان با بالا رفتن موانع تعرفهای آمریکا علیه بقیه دنیا، پل متحرک (برای ورود به کشور) نیز بالا کشیده شده و ورود مهاجران به کشور را دشوارتر کرده است.
تجربه فعلی تعطیلی دولت فدرال، از منظر طولانی بودن دومین تعطیلی طولانی در تاریخ است و هیچ چشماندازی برای پایان آن وجود ندارد. برخی از قانونگذاران پیشبینی میکنند که این تعطیلی ممکن است با عبور از رکورد ۳۵روزه دوره اول ریاستجمهوری دونالد ترامپ، به یکی از طولانیترین تعطیلیهای تاریخ تبدیل شود.
سه هفته پیش دولت فدرال تعطیل شد، زیرا طرحهای هر دو حزب جمهوریخواه و دموکرات برای تامین مالی اعتبارات جاری، نتوانستند آرای کافی برای تصویب در سنا را به دست آورند. به نظر نمیرسید دونالد ترامپ اساسا نگران این وضعیت باشد چرا که آن را «فرصتی بیسابقه» برای قطع بودجه ایالتهای آبی (ایالتهای طرفدار حزب دموکرات) و اخراج کارمندان فدرال خواند.