«مرگ امید» در سرزمین ملکه

با توجه به آشفتگی وست‌مینستر درباره برگزیت؛ هرج‌ومرج، کمبود موادغذایی و رکود اقتصادی پیش‌بینی می‌شود. نشانه‌های این هرج‌ومرج و رکود البته از مدتی پیش در برخی از شهرهای بزرگ و کوچک بریتانیا دیده شده است. برای اولین‌بار در تاریخ مدرن، دستاوردهای انگلیس در امید به زندگی متوقف شده است. از سال ۲۰۱۵ تا ۲۰۱۷، امید به زندگی در مردان به ۲/ ۷۹ و در زنان به ۹/ ۸۲ سال رسیده است. هر چند این ارقام از ایالات‌متحده بهتر است اما در برابر سایر کشورهای اروپای غربی افت محسوسی داشته است.

در سال ۱۸۴۱، امید به زندگی در میان مردان بریتانیایی ۴۰ و در زنان به ۴۲ سال می‌رسید و این ارقام پس از پیشرفت‌های به‌دست آمده در امر زایمان، پرستاری کودک، مراقبت‌های بهداشتی و دارویی افزایش یافت. اینها به‌عنوان شاخص‌های پیشرفت در امید به زندگی به‌حساب می‌آیند. در عصر حاضر، این ارقام روند رو به رشدی داشت و در هر دهه سه سال به امید به زندگی بریتانیایی‌ها افزوده شد. اما دیگر خبری از رشد این ارقام نیست.

 مصرف الکل و مواد مخدر، رژیم غذایی ضعیف، چاقی، سیگار کشیدن و ورزش نکردن باعث بروز بیماری‌های خطرناکی مانند سرطان، بیماری‌های قلبی و دیابت شده است. کارشناسان می‌گویند افراد مسن زود می‌میرند و روزبه‌روز شرایط‌شان با انزوا و افسردگی بدتر می‌شود. پروفسور دورلینگ می‌گوید که کاهش خدمات تامین اجتماعی ممکن است در امید به زندگی افراد سالمند تاثیرگذار باشد و خطر انزوا و افسردگی‌شان را تشدید کند. او تصریح می‌کند هنگامی که دید و بازدید‌ها کاهش می‌یابد، افراد مسن اولین دسته‌ای هستند که امید خود را از دست می‌دهند. در این مساله قیمت اتوبوس تاثیرگذار است. دورلینگ می‌افزاید: «وقتی دستمزدها کاهش پیدا می‌کند، قیمت سوخت یا بلیت قطار بالا می‌رود، دیدار با افراد مسن جامعه سخت‌تر می‌شود و این بر زندگی آنها تاثیر مستقیمی دارد.»

 این درحالی است که مشکلات امروز جامعه بریتانیا تنها بر زندگی سالمندان تاثیر منفی نداشته است. اقتصاد ریاضتی بر زندگی جوانان نیز تاثیرگذار بوده است. مرکز ورزشی و جوانان «belle Vue» که از امکانات چشمگیری برخوردار است، پس از اینکه یک‌سوم بودجه خود را از دست داد، مجبور شد نیمی از کارکنان تمام‌وقت و پاره‌وقتش را تعدیل کند و بخش خدمات‌دهی به کودکانی که مشکلات رفتاری دارند را تعطیل کرده است. همچنین طرح ساماندهی ورزش برای ۱۹ مدرسه محلی از سوی این مرکز متوقف شده است. آلن کلارک که از ۵ سالگی در این مرکز حضور پیدا می‌کرد و هم‌اینک خود رئیس مرکز و از اعضای هیات‌مدیره است، به نیویورک‌تایمز می‌گوید: «چیزهایی وجود دارند که جوانان را از مسائل ضداجتماعی دور نگه می‌دارد. اما با اقتصاد ریاضتی بافت اجتماعی ملت در حال نابودی است.»در میان شهرهای بریتانیا،‌ هارتپول جزو شاخص‌ترین شهرهایی است که امید به زندگی در آن کاهش یافته و مردمش با مشکلات سلامت و بهداشت دست و پنجه نرم می‌کنند.

بنا به گفته مرکز اقتصاد ریاضتی بریتانیا در‌ هارتپول امید به زندگی بیش از هر نقطه دیگری در انگلستان افت کرده است. امید به زندگی مردان این منطقه نسبت به متوسط آن، ۷/ ۱۱ و در زنان ۲/ ۱۰ سال کمتر است. به همین منظور برخی از مراکز در‌ هارتپول به مردم کمک می‌کنند که وعده غذایی بهتری داشته باشند. درست مانند شلین براون ۳۸ ساله که بیکار است و پولی هم در بانک ندارد، از این‌رو از بانک غذایی کلیسای آیدن کمک دریافت می‌کند. رژیم غذایی او همان چیزی است که به وی داده می‌شود: پاستا، نان و برخی از محصولات کنسرو شده که داخل پلاستیک به وی تحویل داده می‌شود، بدون سبزیجات و میوه‌های تازه.

خانم براون با موهای قرمز و نازک می‌گوید که درحال مبارزه با اعتیادش است. او به مصرف هرویین اعتیاد داشت. وی می‌گوید که ته کیسه‌اش چیزی نمانده است. او هم‌اینک از اضطراب، افسردگی و حملات آسم رنج می‌برد و اخیرا نیز در بیمارستان بستری بوده است. بیش از نیمی از مردم‌ هارتپول کمتر از آن چیزی که توصیه شده است غذا، میوه و سبزیجات می‌خورند. مصرف میوه در میان مردم انگلستان بسیار کاهش یافته است. درحال‌حاضر مردم انگلستان صاحب یک سبک زندگی جدید شده‌اند که از این قرار است: فست‌فود که محبوب‌ترین آن «پارمو» است که شامل مرغ سرخ کرده، سس بچمیلو و پنیر پارمزان است که ۲ هزار کالری دارد.غذاهای سالم که کالری کمتری دارند در بریتانیا جزو غذاهای گران‌قیمت هستند. پروفسور ماروت می‌گوید: زمانه که سخت می‌گیرد، نوشیدنی‌های ارزان و موادمخدر راه فراری از این وضعیت به‌حساب می‌آیند. او این حالت را «مرگ امید» می‌خواند.

 در مرکز کمک و مشاوره در مرکز کلیسای باپتیست در جاده آکسفورد، ایان جنینگز ۴۷ ساله حضور دارد که خود مواد مصرف نمی‌کند، با این حال از اثرات منفی آن ‌دور نبوده است. او می‌گوید در همسایگی آنها افرادی زندگی می‌کنند که قمه یکی از وسایل ضروری و اساسی زندگی‌شان است. جنینگز می‌گوید: «مردم می‌توانند بهتر زندگی کنند اما برای زندگی بهتر نیاز به پول دارند؛ در این اطراف پولی وجود ندارد و مردم این منطقه چیزی ندارند که به آن دل‌خوش کنند؛ چیزی که آنها را به آینده امیدوار کند. آنها پولی ندارند تا برای نوشیدن به مرکز شهر بروند، برای همین در خانه می‌مانند و مواد مصرف می‌کنند یا مشروب‌های ارزان می‌نوشند.» جنینگز به یاد می‌آورد زمانی که خردسال بود از باغ پدرش میوه و سبزیجات تازه می‌چیدند و می‌خوردند. او می‌گوید: «تلاش می‌کنم که سالم‌تر باشم. خوب می‌دانم که اضافه وزن دارم. اما کارهایی که مردم می‌کنند از بی‌پولی است.»

 با این وجود هنوز روحیه اجتماعی در‌ هارتپول قوی و قدرتمند است. هیلز می‌گوید وقتی پدرش فوت کرد مردم محلی برای مراسم ختم پدرش بیش از ۲ هزار پوند اعانه جمع کردند. خود هیلز از هیکل مناسبی برخوردار است. او عضو باشگاه است و کارگری نیز می‌کند. می‌گوید که درحال ترک سیگار نیز است. با این حال یکی از عمه‌هایش نیز در ۴۰ سالگی فوت کرده است و هیلز می‌گوید که بهتر است از اینجا نقل مکان کند. او تصریح می‌کند: باید از اینجا بروم، زیرا دوست دارم بیشتر از ۵۰ سال زندگی کنم.