«دنیایاقتصاد» بررسی کرد
ریشه حساسیت عمومی به قیمت خودرو
در مقاطع مختلف بهخصوص مقطع فعلی که رشد تورم بر اقتصاد کشور سایه افکنده، اگرچه افزایش قیمت دامان تمامی کالاها را گرفته، با این حال، باز هم خودرو به سیبل اعتراض و انتقاد عمومی تبدیل شده است. این روزها شهروندان، تورم را در تمامی کالاها، از دستمال کاغذیهای جیبی و تیشرتهای دستفروشان گرفته تا لبنیات و برنج و ربگوجه با تمام وجود لمس میکنند و به نوعی نیز با این قیمتها کنار آمدهاند. این در حالی است که حتی حرف افزایش قیمت کارخانهای خودروها نیز برای شهروندان قابلهضم نیست و آنها نمیخواهند زیر بار قیمتهای جدید بروند. از نظر شهروندان ایرانی، خودروهای داخلی نه تنها شایسته افزایش قیمت نیستند، بلکه قیمت آنها باید پایین نیز بیاید. از همین رو با وجود تورم مشهود و ملموس یک سال گذشته کشور، ایرانیها حرف خودروسازان را مبنی بر اینکه خودرو نیز مانند سایر کالاها با افزایش هزینه تولید مواجه شده و طبعا امکان عرضه با قیمتهای قبل نیست، نمیپذیرند. حال پرسش اینجاست که حساسیت عمومی روی قیمت خودرو ریشه در چه دارد؟ چرا ایرانیها با قیمت بیشتر کالاها حتی دارو و موادغذایی که جزو نیازهای ضروری شان است، کنار میآیند، اما زیر بار افزایش قیمت خودرو نمیروند؟
نتیجه دولتی بودن خودروسازی
در پاسخ به این پرسش، دلایل مختلفی مطرح میشود که بیشتر آنها به نوعی با خاص بودن صنعت خودرو در ایران و همچنین محبوب نبودن خودروسازان نزد مشتریان و بیاعتمادی افکار عمومی به آنها در ارتباط است. در این بین، خاص بودن خودروسازی خود ریشه در توجه ویژه دولت به این صنعت و حمایتهای مختلف از آن طی ادوار مختلف دارد. اگرچه خودروسازان بزرگ کشور روی کاغذ، خصوصی به شمار میروند، با این حال دخالتهای کوچک و بزرگ دولت در این صنعت و برخی سیاسیکاریها، صنعت خودرو را به نوعی به نماد دولتی بودن تبدیل کرده است. شاید گزاف نباشد اگر بگوییم نزد ایرانیها، صنعت خودرو به نماد گرانفروشی، ناکارآمدی، سوءمدیریت و ریخت و پاشهای مالی بدل شده و از همین رو همواره یکی از سیبلهای اصلی اعتراض و انتقاد عمومی به دولتها بوده و است.
در حال حاضر چندین خودروساز در ایران فعالیت میکنند و بسیاری از آنها به بخش خصوصی تعلق دارند و خصوصیها هرگز فشار سنگینی را که دو خودروساز بزرگ داخلی تحمل میکنند، تجربه نکردهاند. خودروسازان خصوصی همواره طی این سالها به قیمت محصولات خود افزودهاند و معمولا نیز فشار و انتقاد خاصی متوجه آنها نبوده، با این حال خودروسازان بزرگ و نیمه دولتی حتی با وجود سیاست تثبیت قیمت، هر گاه بنا بر دستورالعمل قیمتها را افزایش دهند باز هم هجمههایی بزرگ علیهشان ایجاد میشود. بنابراین اگر ایران خودرو و سایپا نیز دولتی نبودند و به بخش خصوصی تعلق داشتند، شاید بابت افزایش قیمت محصولات خود هیچگاه تحت فشار جدی و سنگینی قرار نمیگرفتند.
به نوعی «دولتی بودن» را میتوان یکی از دلایل اصلی بیمحبتی ایرانیها نسبت به خودروسازان داخلی دانست، چه آنکه آنها این وصل بودن به دولت را برنمیتابند و این ذهنیت را دارند که خودروسازان و دولت در نهایت طرف یکدیگر را نگه خواهند داشت نه مشتریان را. از طرفی، ایرانیها بابت حمایتهایی که دولتهای مختلف همواره نسبت به خودروسازان روا داشتهاند، شاکیاند و حتی دلیل توسعه نیافتگی و پیشرفت نکردن صنعت خودرو را همین حمایتها میدانند.
از نظر شهروندان ایرانی، خودروسازان مانند فرزندان نازپروردهای هستند که اگرچه در پر قو بزرگ شده و همواره سایه پدر و مادر بر سرشان بوده؛ اما هنوز روی پای خود نایستادهاند. شهروندان ایرانی از انحصاری که بهدلیل حمایتهای دولتی در بازار خودرو کشور بهوجودآمده، ناراحت هستند و بخش مهمی از اینکه نمیتوانند با افزایش قیمت خودروهای داخلی کنار بیایند، به همین موضوع مربوط میشود. از نظر آنها، اگر دولت کاری به کار خودروسازان نداشته و حمایت شان نکند و تنها شرایط را برای حذف انحصار و ایجاد رقابت در بازار داخل فراهم بیاورد، آنگاه میتوان قیمتها را کنترل کرد؛ بنابراین از دید افکار عمومی، تا وقتی دولت حواسش به خودروسازان هست و هوای آنها را دارد، افزایش قیمت پذیرفتنی نیست و نخواهد بود.
در این مورد، حسن کریمیسنجری کارشناس خودرو معتقد است که توجه ویژه دولت به خودروسازی، یکی از ریشههای اصلی کنار نیامدن ایرانیها با مسائلی مانند افزایش قیمت خودروهای داخلی است. وی با بیان اینکه دولت در برهههایی از صنعت خودرو حمایت کرده، میگوید: افکار عمومی فقط حمایتهای دولتی را میبیند، اما این را نمیداند که دخالتهای مخرب دولت چه بر سر صنعت خودرو آورده است. کریمی میافزاید:خودرو در حال حاضر به نمادی برای اعتراض و انتقاد به دولت تبدیل شده و افکار عمومی مدیریت سیاسی را در خودروسازی لمس کردهاند و این صنعت را از بالا تا پایین، دولتی میدانند. این کارشناس تاکید میکند:در خودروسازی ایران بهواسطه دولتی بودن، شعارهایی مبنی بر خودکفایی و ملی سازی و توسعه فعالیت در خارج از کشور داده شده، اما دولت به بدترین شکل ممکن آنها را اجرا کرده است، تا موجی از نارضایتی و حتی تمسخر عمومی، دامان این صنعت را بگیرد؛ بنابراین وابستگی خودروسازی به دولت یکی از دلایل موضع منفی افکار عمومی نسبت به این صنعت و مساله مهمی مانند افزایش قیمت خودروهای داخلی است.
اما امیرحسین کاکایی، دیگر کارشناس خودرو و استاد دانشگاه نیز معتقد است ایرانیها خودروسازی را نماد قدرت صنعتی کشور میدانند و از همین رو صنعت خودرو به نوعی تبدیل به محل زورآزمایی دولت و شهروندان شده است. وی میگوید: وقتی در خودروسازی به اصطلاح خرابکاری صنعتی رخ میدهد یا قیمت بالا میرود، این موضوع خود را در قالب نمود دولتی نشان میدهد و سبب اعتراض و انتقاد میشود. کاکایی با بیان اینکه اگر خودروسازان دولتی نبودند، تا این حد در بحث افزایش قیمت ، اعتراض و حساسیت ایجاد نمیشد، تاکید میکند: کلی صنعت در این کشور هست که به نوبه خود ناکارآمدیهایی دارند، اما هیچ گاه فشار سنگینی مانند آنچه روی خودروسازان بزرگ است، به آنها وارد نمیآید، چون خصوصی هستند؛ حتی خودروسازان بخش خصوصی نیز به اندازه غولهای صنعت خودرو (ایران خودرو و سایپا) بابت مسائلی مانند افزایش قیمت، تحت فشار نیستند.
این استاد دانشگاه به بدهبستانهای سیاسی در خودروسازان دولتی نیز اشاره کرده و میگوید:نگاه دولتمردان به صنعت خودرو سیاسی است و افکار عمومی وقتی بدهبستانهای سیاسی (مانند تغییر و تحولات مدیریتی) را در خودروسازان بزرگ مشاهده میکنند، نمیتوانند خود را بابت ناکارآمدیهای منجر به مسائلی مانند افزایش قیمت، قانع کنند.
بیاعتمادی به غولها
خودروسازان ایرانی با وجود سالها فعالیت و برخورداری از حمایتهای دولتی (در برخی مقاطع زمانی) هنوز نتوانستهاند آن طور که شایسته است، رضایت مردم را در حوزههای مختلفی از جمله کیفیت و قیمت، جلب کنند و نهتنها کنار مشتریانشان نبودهاند؛ بلکه گاه مقابل شان نیز ایستاده و بیاعتنا به خواست آنها، میل و سلیقه خود را اعمال کردهاند. تولید خودروهایی کم کیفیت و دارای قیمت بالا (نامتناسب با سطح کیفی موجود)، ارائه ندادن خدمات پس از فروش مناسب و کمتوجهی به سلیقه مشتریان ازجمله مهمترین دلایلی هستند که سبب شده افکار عمومی نسبت به خودروسازان بزرگ، احساس بغض، بیاعتمادی و نااطمینانی پیدا کند. از نظر ایرانیها، حاصل ۵۰ سال فعالیت خودروسازان، تولید و عرضه محصولاتی قدیمی و پرمصرف است که اتفاقا با قیمتهایی بالا و نامتناسب با سطح کیفی آنها، عرضه میشوند؛ بنابراین بیاعتمادی شهروندان به خودروسازان بزرگ و وابسته به دولت، یکی از دلایل اصلی قانع نشدن آنها در ماجرای افزایش قیمت است.
ایرانیها وقتی به خودروهای خارجی با آن سطح کیفی بالا و قیمت مناسب نگاه میکنند و در مقام مقایسه با محصولات داخلی برمی آیند، سطح نارضایتیشان از افزایش قیمت خودروهای داخلی، بیشتر و بیشتر میشود. در واقع، نبود تناسب میان قیمت و کیفیت خودروهای داخلی (از دید مشتریان) اجازه نمیدهد افکار عمومی بابت افزایش قیمت قانع شود و هر گونه افزایشی، ظلم مضاعف تلقی خواهد شد.
به اعتقاد کریمیسنجری، ایرانیها خودروسازان بزرگ کشور را نماد توسعه نیافتگی میدانند؛ زیرا این صنعت طی دو دهه گذشته عملا پیشرفت قابلتوجهی نداشته است. وی میگوید: افکار عمومی به سوءمدیریتها در صنعت خودرو واقف بوده و بنابراین نمیتوانند به خودروسازان اعتماد کرده و دلایل آنها را برای افزایش قیمت محصولات شان بپذیرند. این کارشناس میافزاید: ایرانیها همواره کیفیت و قیمت خودروهای داخلی را با مدلهای خارجی مقایسه میکنند و به این نتیجه میرسند که در کشور، خودروها دارای قیمت بالا و کیفیت پایین هستند، درست عکس محصولات خارجی؛ بنابراین برنمیتابند که قیمت خودروها با این اوضاع کیفی، بالاتر هم برود. وی همچنین به نفوذ اجتماعی بالای خودرو در ایران نیز اشاره کرده و میافزاید: شهروندان ایرانی شاید حتی برخی مواد غذایی را بهدلیل افزایش قیمت نخرند، اما خودرو را با توجه به ضریب نفوذ اجتماعی بالا، سخت میتوانند از سبد نیاز خود حذف کنند.
در این مورد، کاکایی نیز به تفاوت هزینههای خرید و بهرهبرداری از خودرو در ایران و خارج اشاره کرده و میگوید:در ایران، خرید خودرو گران از آب در میآید، اما هزینه بهرهبرداری از آن ارزان است؛ این در حالی است که خارجیها خودرو را ارزان تر میخرند، اما هزینه زیادی بابت بهرهبرداری از آن میپردازند. این کارشناس ادامه میدهد: منظور از هزینه بهرهبرداری، مبالغی است که بابت بیمه، عوارض، مالیات و سوخت پرداخت میشود که در خارج گران است و در ایران ارزان.
این استاد دانشگاه تاکید میکند: مشتریان ایرانیها تنها به هزینه خرید خودرو نگاه میکنند و چون معتقد به گران بودن خودروهای داخلی هستند، دیگر برایشان قابلپذیرش نیست که قیمت بالاتر از اینها برود، حال آنکه بابت سوخت هزینه پایینی میپردازند و قدیمی شدن خودروهایشان نیز عوارضی را متوجه آنها نمیکند. کاکایی ادامه میدهد: در خارج اما اگرچه هزینه خرید خودرو پایین است و حتی بهصورت قسطی انجام میشود، با این حال هزینههای مربوط به بهرهبرداری از خودرو بهخصوص قیمت سوخت و عوارض مربوطه، بالاست.با توجه به اظهارات کارشناسان، بهنظر میرسد تا وقتی از یکسو بیاعتمادی مشتریان به خودروسازها برطرف نشود و ازسوی دیگر دولت نیز دست از صنعت خودرو برندارد، شهروندان ایرانی با ماجرای افزایش قیمت خودرو کنار نخواهند آمد.
این بیاعتمادی و نااطمینانی بهخصوص در مقطع فعلی که دولت مجوز قیمتگذاری خودرو در حاشیه بازار را داده، بیش از گذشته به چشم میآید، چه آنکه قرار است حداقل ۱۰ میلیون تومان به قیمت کارخانهای خودروهای داخلی اضافه شود. طبعا برای مشتریانی که افزایش قیمتهای ریز و کوچک را نیز برنمیتابند، تحمل شبه آزادسازی قیمت خودرو بسیار سنگین است و دولت و خودروسازان نیز به این موضوع واقف هستند. اتفاقا به همین دلیل است که آنها در ابلاغ قیمتهای جدید (در حاشیه بازار) دست به عصا حرکت میکنند. دولت و خودروسازان خوب میدانند که خودرو، شیر، دستمال کاغذی، نخود و لوبیا نیست که شهروندان با آن کنار بیایند، کما اینکه ابلاغ قیمت جدید خودروها بر مبنای حاشیه بازار، جو علیه خودروسازی کشور را بسیار منفی تر از آنچه هست خواهد کرد.
ارسال نظر