ضرب شست امین‌الضرب امین‌الضرب پسر برای اولین بار برق را به ایران وارد کرد.

غریب اینکه، این چرخه ناکامل در دوره دیگر یعنی دوره نیمه اول دهه ۲۰، دهه ۴۰ و نیمه اول دهه ۸۰ نیز به نوعی خودنمایی کرد و به نتیجه‌ای دیگر منجر شد که البته موضوع سخن ما نیست. نوشتار حاضر معطوف به ورود برق به ایران است، لیکن بدان سبب که برق از جمله نمادهای ورود به جهان جدید و به یک معنا در شمار مولدهای توسعه بود توجه خوانندگان را به خطایی تاریخی در انکار نقش دوره ناصری به مثابه مدخل توسعه ایرانی جلب می‌کند. برق بدان سبب واجد اهمیت است که در مقام مقایسه وقتی به سفرنامه شاهان قاجار و دیگر سفرنامه‌های ایرانیان به مثابه راویان جهان نو که ما را از وضعیت جهان مطلع کردند، مراجعه کنیم، می‌بینیم آنان نگاهی متحیرانه نسبت به مبلمان شهری شهرهایی مانند مسکو، سن‌پترزبورگ و وین و لندن و پاریس داشتند و در مقایسه با کوچه‌ها و خیابان‌های ما، از روشنایی و زندگی شبانه شهرهای اروپایی نشانه‌های فراوان تصویر کردند. به همین دلیل است که با الگو قرار دادن این شهرها و تاسیسات آن، در کنار دیگر اقدامات دوره ناصری مانند تلگراف، می‌بینیم تاسیس خیابان چراغ‌گاز (چراغ‌برق بعدی) را باید به مثابه نشانه‌ای جدی برای واردکردن دستاوردهای جهان جدید فهم کرد. در قیاس با تلگراف که به سرعت سیاسی شد و البته چند دهه پیش از آن به پهنه کشور گام نهاده بود نتوانست رقابت کند و از اهمیت سیاسی برخوردار شود. به هر روی برق سیاستمردان سرمایه‌دار و سرمایه‌گذار دوران قاجار را یا به خود جلب نکرد یا آن یکی دو نفری نیز که بدان پرداختند، در میانه راه بدان پشت کردند.از دیگر سو بیگانگان نیز گرایشی را که برای بهره‌گیری و مدیریت (امنیتی-اطلاعاتی) خطوط تلگراف سرتاسری در کشور از خود نشان می‌دادند، تلگرافخانه‌ها به صورت پایگاهی برای بـست‌نشینی درآمده بـود و شایان یادآوری است که ایـن پایـگاه‌ها در مـاجرای مشروطیت و دیگر هیجان‌های سیاسی و اجتماعی ایران نقش بسیار برجسته‌ای بازی کردند.

برق آوردگاه فرانسوی ها و انگلیسی ها

ناصرالدین‌شاه در سفرنامه‌های خـود بـا عـبارت ساده و گویا به پدیده روشنایی بـا بـرق و تجهیزات برق اشاره‌های جالبی دارد. وی علاقه‌مند بود برای روشن کردن کاخ گلستان دستگاه تولیدکننده برقی را که هشت لامـپ روشنایی را تغذیه می‌کرد به ایران بیاورد. ناصرالدین‌شاه که این کار را مهم می‌دید و شاید بیش از بقیه نیز به دنبال فردی معتمد بود، اجرای آن را به حاج‌محمدحسن امین دارالضرب سپرد.

نخستین امتیازنامه برای ایـجاد شبکه‌های بـرق در تـهران به مـشیرالدوله (مشیرالسلطنه بعدی) واگذار شد. این امتیازنامه در چارچوب مجموعه‌ای از امتیازها مانند تـنباکو، گـاز، برق و شراب‌سازی بود که بـه سـرانجام نـرسید. مشیرالدوله (مشیرالسلطنه ‌بعدی) یک‌بار دیگر درخـواست کرد امـتیاز برق و تلفن را به او بدهند که بازهم ناکام ماند.

در هـمین دوره یک  فرانسوی به نام «بواتال» در ایران ساکن شده بود و همواره به دنبال دریافت امتیازنامه‌های جورواجور مـی‌رفت کسب امتیاز راه‌آهن، بـرق و تـراموا و... را دنبال می‌کرد. لرد کرزن (lord carson ) در کتاب «ایران و قضیه ایران» درباره  توانایی این فرانسوی  برای کسب امتیاز سخن گفته و اشاره می کند که او برای تاسیسات گاز و برق و راه‌سازی امتیازاتی در تـهران به دست آورده بود. کرزن به  کسب امـتیازاتی جهت ایجاد چند رشته خط آهن اشاره می‌کند. البته گویای رقابت انگلیسی- فرانسوی نیز هست. محبوبی اردکانی بر پایه خاطرات اعتمادالسلطنه بـه مـولد برقی اشاره می‌کند که در باب همایون نصب و بهره‌برداری شده بود و چند لامپ روشنایی آن خیابان باب همایون را روشن می‌کرد. این همان کارخانه‌ای است که به گفته دکتر محبوبی یک‌سال پیش از تاسیس کارخانه چراغ‌گاز، توسط میرزاعلی‌خان امین‌الدوله کـه آن موقع امین‌الملک لقب داشت در مجمع‌الصنایع جنب خیابان باب همایون تاسیس شد و ناصرالدین‌شاه روز جمعه ۱۷ رمضان ۱۲۹۶(برابر با ۱۳ شهریور ۱۲۵۸‌) بـه شـهر آمد و مقارن غروب با روشن کردن چراغی آن کارخانه را افتتاح کرد.

متخصص این کارخانه نیز همان بواتال بود. در آغاز دو سه چراغ بیشتر از این کارخانه در عمارت سلطنتی و در مقابل سر‌در الماسیه و در میدان توپخانه وجود نداشت و این کارخانه نخستین کارخانه بـرق در ایـران است. بواتال در فرآیند راه‌اندازی کارخانه برق مشکلاتی نیز ایجاد کرد که مورخان درباره آن نظرات متفاوتی دارند. به‌رغم این موارد، سرانجام ناصرالدین‌شاه در سفر دوم خود به اروپا مشتاق شد یک مولد برق، به احتمال سه‌کیلوواتی را خـریداری و برای روشنایی کاخ گلستان و به احتمال تکیه دولت به ایران وارد کند. حـاج‌محمدحسن امین دارالضرب کارگزاری خرید و حمل این مولد و دیگر تجهیزات را بـه ایـران بر عهده داشت. این موضوع آنقدر اهمیت داشت که امـین‌السـلطان (اتابک) درباره تجهیزات خریداری‌شده توسط امین‌الضرب به وزیر امور خارجه نوشت: «جناب وزیر امور خارجه بعضی اسباب به جهت چراغ الکتریسیته کسر بـود بـه توسط حاجی‌محمدحسن امـین دارالضـرب خواسته‌ایم آمـده‌اند در تـفلیس نـگاه داشته‌اند این اسباب دولتی است مـثل خـواسته می‌شود از سفارات خواهش کنید و اذن عبور آنها را گرفته بدهید که برای پیش از مـحرم بـرسانند.» اهمیت این موضوع در هامش همین نامه دیده می‌شود که ناصرالدین‌شاه بـا خـط خود نوشت: «این اسـباب دولتـی است رسم نیست منع نمایند البته قرارش را بده بیاورند.» نامه یادشده نشان می‌دهد، حاج‌محمدحسن امین‌الضرب به عنوان کارگزار ناصرالدین‌شاه در فرآیند ورود مولد کوچک برق خریداری‌شده نـقش اصـلی داشته است.

 بی‌تردید امین‌الضرب در سفرهای برون‌مرزی با این تجهیزات به خوبی آشنا شده بود و البته اقدامات پسـرش بـرای راه‌اندازی یک کارخانه برق در تهران در سال‌های آخر زندگی مظفر الدین‌شاه نزدیک به ۲۰ سال گویای توجه خانوادگی به این موضوع است. در هرصورت ماشین خریداری‌شده توسط امین‌الضرب پدر، هشت چراغ را روشن می‌کرد. ناگفته نماند که پیش از ورود دستگاه مولد برق خریداری‌شده توسط ناصرالدین‌شاه، که به کارگزاری محمدحسن امین‌الضرب از مرز گذرانده شده و بـه تهران رسید،‌ تجهیزات و روشنایی با برق برای برخی از درباریان و نزدیکان بدان‌ها امری ناشناخته نبود. عجیب آنکه به‌رغم وجود گزارش‌های بالا، ورود برق به ایران با قصه‌پردازی و افسانه‌سرایی نیز همراه شد.

 ازجمله افسانه‌ها اینکه درباره امین‌الضرب پسر و سفرش به قفقاز در معیت شاه قاجار [مظفر الدین شاه] که به خرید یک دستگاه مولد برق منجر شد، بر سـر زبـان‌ها افتاده بود. جعفر شهری در این باره آورده که «...حاجی امین‌الضرب که اصفهانی زیرک و تاجر سرمایه‌داری بـود و جـزو مـلتزمان رکاب با مظفرالدین‌شاه به روسیه رفـت، روزی در خـیابان قدم می‌زد، چشمش به کارخانه [برق] افتاد که مشغول کار است، او که تا آن زمان چنین چـیزی نـدیده بـود محو تماشا شد چون مدت اقامتش در جلو کارخانه به طـول انجامید دربان برای رد کردنش جلو آمد و گفت مگر خیال خریدنش را دارید که این‌طور نگاه می‌کنید. حاج امین‌الضـرب جـواب داد: بـله. اما به شرطی که ارزان بدهند و درست حساب بکنند. در همین مـیان هـم صاحب کارخانه رسید و از جریان باخبر شد و چون وضع جلنبری او را در آن قبای وصله‌دار و عمامه شیر شکری ژولیده و نـابسامان «کـه عـادت همیشگی‌اش بود» ملاحظه کرد وادار شد که او را دست بیندازد و بگوید قیمتش ۵۰۰ تـومان اسـت. حـاج امین‌الضرب هم که می‌خواست کارخانه را بخرد پول را حواله یکی از تجار معتبر آنجا کـرد.

شـوخی‌شـوخی کار به جدی رسید و او کارخانه را تصاحب کرد.» این داسـتان آنـقدر جا افتاده بود که به جز نوشته‌های آقای جعفر شهری در چند جای دیگر به تـکرار آمده است. در این داستان امین‌الضرب پدر و پسر تفکیک نشده‌اند، ولی کسی کـه احـتمالاً می‌توانست همراه با مظفرالدین‌شاه بـه سـفر فرنگ رفته باشد باید امین‌الضرب پسر باشد. البته می‌دانیم که مظفرالدین‌شـاه بـه تحریک حـکیم‌المـلک، عـلاقه بسیاری به تجهیزات مدرن اروپایی پیـدا کرده بود. به احتمال زیاد او یکی از مشوق‌های مظفرالدین‌شاه برای خرید افـزار و تـجهیزات مدرن اروپایی مانند مولدهای برق، دسـتگاه ضبط صدا، عکاسی و فـیلمبرداری، کـالسکه آتشین (خودرو) و... و بسیاری چیزهای دیـگر بوده است. خود وی نیز با آنکه پزشک بود گرایش زیادی به این حوزه صنعت داشت، به ‌طوری که امتیازنامه‌ بـرق تـهران را از شاه دریافت کرد. در همان سفرهایی که هـمراه شـاه به فرنگ می‌رفت برای اجرای آن امتیازنامه دست به کار شده، تجهیزاتی را سـفارش داده بود. این مولد ۴۰۰ کیلووات با ژنـراتور آ.ا.گ از نـوع تیغه‌ای و بـا سـرعت ۱۲۰‌ دور در دقیقه و ماشین بخار آن از نوع پیـستونی دومرحله‌ای بود. ‌ قطر استاتور آن در حدود پنج متر و طول کل موتور و ژنراتور نزدیک به ۱۱ مـتر بود. در موزه برق یک نقشه وجود دارد کـه بـه سفارش حکیم‌المـلک برای همین دستگاه تهیه شده است.

تهران و آزمون نخستین تجربه روشنایی صنعتی

امتیازنامه احداث کارخانه برق شـهری، آجـرسـازی و نجاری امین‌الضرب نیز در ۱۷ فصل تـنظیم شد که نسخه اصل آن در مـوزه بـرق ایران موجود است. در فصل دوم به روشنی آمده است که «امتیازنامه که دولت با مرحوم میرزامحمودخان وزیر دربار (یعنی همان حکیم‌الملک) در باب ایـن کارخانه منعقد کرده بودند با رضایت‌ وراث آن مرحوم از درجه اعتبار ساقط و همین امتیازنامه مرعی و مجری خواهد شد». در فصل سیم نیز می‌خوانیم: «بدیهی است که دولت امتیاز این کارخانه را به صـاحب امـتیاز مرحمت می‌فرمایند و کسی حق نخواهد داشت که تا انقضای مدت امتیازنامه کارخانه مذکور را در تهران دایر نماید و...» بدین ترتیب روشن است که امین‌الضرب این امتیازنامه را با شرایط موجود از ورثـه حـکیم‌الملک خریده و به عنوان صاحب امتیاز به امضای مشیرالدوله نائینی و عین‌الدوله رسانده و کار را ادامه داده اسـت.

محبوبی‌اردکانی در جلد سوم کتاب تاریخ موسسات تمدن جدید در ایران گفته است: «شـشمین کارخانه برق ایران کارخانه‌ای بود که میرزامحمودخان حکیم‌الملک در حدود سال ۱۳۲۳ هجری قمری از«عمومی الکتریک» خریده به ایران آورد و پس از درگذشت او حاج‌حسین امین‌الضرب آن را خرید. این کارخانه ۱۳۲۵ شروع بـه کـار نمود و تـا چهار هزار چراغ می‌توانست بدهد.» جعفر شهری گفته که در دوران نوجوانی به آسانی به درون کارخانه امین‌الضرب می‌رفت و کارکرد دستگاه‌ها را از نزدیک می‌دید و به هر جا که مـی‌خواست آزادانه سرک می‌کشید. شواهد نشان می‌دهند کـه تـجهیزات کـارخانه امین‌الضرب (که حکیم‌الملک آن را سفارش داده بود) در سال ۱۲۸۴ از راه روسیه و دریای خزر به بندر انزلی رسید و از طریق گیلان به تهران حمل شد و در بهمن‌ماه سال ۱۲۸۵، چند مـاه پس از مـرگ مـظفرالدین‌شاه در تهران به بهره‌برداری رسید.

 از این زمان به بعد بـه ویـژه پس از پرتاب بمب به ماشین شاه و دستگیری دو نفر از کارکنان برق (حیدرخان و ضیاء‌السلطان) امین‌الضرب پسـر، مـالک کـارخانه به علت گرایش‌های مشروطه‌طلبی‌اش زیر فشار بسیار دربار قرار گرفت. مـاجراهای بعدی نشان می‌دهند که وی سرانجام با شرف‌یابی به حضور محمدعلی‌شاه بـه ویـژه پس از بـه توپ بستن مجلس و انجام وظایف مطلوب، جو علیه خود را تا اندازه‌ای آرام کرد. در کتاب استقرار تاریخ مشروطیت ایران می‌خوانیم «امین‌الضرب بازرگان و صراف متمول هم مـی‌خواسته اسـت مـیهمان مسیو لکومت (وزیر مختار فرانسه) شود، لیکن وقتی می‌فهمد اموالش تضمین نخواهد شد، از پنـاهنده شـدن صرف نظر می‌کند و پس از چند روز که عملیات تروریستی کاهش می‌یابد ترجیح می‌دهد کـه مستقیماً بـا خود شاه کنار آمده و قراری بگذارد.»

راهیابی روشنایی برق به دیگر شهرها  

در این نوشتار به اختصار از نقش امین‌الضرب‌ها در زمینه برق یاد شد. شایان یادآوری است که حاج‌محمدحسین امین‌الضرب بعدها مـولدها و تـجهیزات دیـگری برای توسعه برق تهران خریداری و نصب کرد، وی در دوران پس از تصویب لایحه برق در سال ۱۳۰۷ نسبت به توسعه نـیروگاه و شـبکه بـرق تهران اقدام کرد و در دوران رضاشاه کارخانه دیگری در لاله‌زار بالا نصب کرد و چند ایـستگاه فـشار قوی را به یکدیگر ارتباط داد و، تا ایجاد برق دولتی، کار برق‌رسانی به تهران را بـا جـدیت دنبال کرده و انجام می‌داد.

 پرداختن به ماجرای چگونگی بهره‌برداری از برق، تـاثیر صـنعت بـرق در جامعه ایرانی و تغییرات فرهنگی ناشی از آن موضوع جالب دیگری است که در این مقال نمی‌گنجد. البته ورود برق به ایران به تهران متوقف نماند. دستگاه‌های برق در شهرهای بزرگی همانند اصفهان و مشهد و تبریز و... یکی پس از دیگری نصب می‌شد. یکی از این کارخانه‌ها، کارخانه برق مربوط به حرم حضرت علی‌بن‌موسی‌الرضا (ع) است. در دوره مظفرالدین‌شاه قاجار مولدی به قدرت ۲۱ اسب بخار و هشت کیلووات، توسط مرحوم «حاج‌محمدباقر میلانی» و فرزندش «حاج‌میرزامحمود میلانی» معروف به «رضایوف» که از تـجار بـزرگ و بنام آن زمان بودند، به مبلغ هشت هزار تومان پول نقره از روسیه خریداری شد و مرحوم حاج‌میرزامحمود میلانی ثانی که در آن زمان در روسیه اقامت داشت، حمل و نصب مولد را در مشهد، برای روشن کردن حـرم مطهر حضرت رضا (ع) بر عهده گرفت. نکته مهم آنکه، چون نصب آن باید توسط فردی مسلمان انجام می‌شد و غیرمسلمان حق ورود به اماکن مقدسه را نداشت، پس از جست‌وجوی بسیار در میان ایرانیان مقیم بـادکوبه، جـوانی مسلمان به نام «تاری وردیف» متولد سلماس که بعدها به «حیدرخان عمواوغلی» معروف شد، به حاج‌میرزامحمود معرفی و استخدام شد. نامبرده از ۱۱سالگی به تفلیس رفته و مهندسی خوانده بود. حاج‌میرزامحمود پس از خـرید مـولد و کلیه وسایل مربوطه از قبیل سیم و مقره و...، او را همراه با دو کارگر فنی مهاجر به نام‌های «نورمحمد عبدالرحمان‌اف» و «میرکاظم میرقـاسم‌اف» خـود به مشهد برد. این مولد در نزدیک‌ترین فاصله به حرم حضرت رضا (ع) در اول «بالا خیابان» در سر یک کوچه که بعدها «کـوچه چراغ‌برق» نامیده شد، نصب شد و به مدت ۱۱ ماه مورد بـهره‌برداری قرار گرفت.

مولد یادشده به حرم، مساجد و صحن‌ها با ۴۰۰ لامپ روشنایی می‌داد. قدرت مولد اجازه می‌داد به کـوچه‌های اطـراف «فـلکه حضرت» نیز برق داده شود. آن مولد از طرف حاج‌محمدباقر و حاج‌مـیرزامـحمود به بارگاه حضرت رضا (ع) اهدا شد و چون سرپرستی نصب آن بر عهده حاج‌میرزامحمود بود، از طـرف آسـتان قـدس به ایشان سمت خادم رسمی حضرت دادند. علاوه بر آن، به خـاطر ایـن خـدمت، محل دفنی نیز در پایین پای حضرت، داخل حرم مطهر به نامبرده داده شد. تبریز و رشت به سال ۱۲۸۱ شمسی از نصب مولد برق برخوردار شدند. آبادان به سال ۱۲۹۵ و بوشهر در سال ۱۲۹۷ صاحب مولد برق شدند.، لیکن ورود برق به دیگر شهرها عموماً بعد از انقلاب مشروطه ممکن شد. ارومیه و اردبیل در فاصله سال‌های ۱۳۰۳ و ۱۳۰۴ از مولدهای برقی برخوردار شدند. در اصفهان بر اساس مصوبه‌ای که به امضای تدین رئیس وقت مجلس رسیده است، امتیاز چراغ‌برق به فضل‌الله دهش واگذار شده است. گویا به دنبال این موضوع نخستین مولد برق به سال ۱۳۰۶ در محل فعلی دروازه دولت نصب شد. سه سال بعد همین دهش مولد برق دیگری نیز در جنوب پل خواجو نصب کرد تا برق مورد نیاز کارخانه ریسباف را تامین کند. انزلی و لاهیجان به سال ۱۳۰۶، گرگان به سال ۱۳۰۷ و کرمانشاه و بابل و ساری و آمل و زابل در سال ۱۳۰۸ صاحب نخستین مولد برق شدند.

نصب کارخانه‌های برق سال ۱۳۰۹ به قزوین و یزد رسید و سمنان و کرمان در ۱۳۱۰ و ۱۳۱۱ مولد برق را تجربه کردند. نکته مهم اینکه تمامی این مولدها بسیار محدود عمل می‌کردند و اغلب برای تامین انرژی مورد نیاز کارخانه‌ها نصب و راه‌اندازی می‌شدند. البته به طور طبیعی محلات و خیابان‌های اطراف را هم بهره‌مند می‌کردند. این فرآیندها بعد از تصمیم بر اجرای سیاست تاسیس شرکت‌های برق منطقه‌ای در سراسر کشور رو به اضمحلال رفتند و عملاً دوره نوین استفاده عمومی از صنعت برق از سال ۱۳۱۰ به بعد شکل گرفت که تا امروز ادامه دارد.  

منابع:

 ۱- کسروی، احمد، تاریخ مشروطه ایران: امیرکبیر، ۱۳۶۳ /  ۲- محبوبی‌اردکانی، حسین، تاریخ موسسات تمدنی جـدید در ایران، تهران: دانشگاه تهران، ۱۳۵۴  /  ۳- حامد، محمدصادق، حبیبی، منوچهر، صنعت برق ایران در آینه تاریخ، تهران: شرکت برق منطقه‌ای تهران، ۱۳۸۴ /  ۴- ططری، علی، مظفرمقام، احمد، اسناد خاندان امین دارالضرب، پیام بهارستان، آذر ۱۳۸۳ - شماره ۴۲ /  ۵- ممتحن‌میلانی، غلامرضا، سخنی چند درباره ورود اولین مولد برق به ایران، تاریخ روابط خارجی، زمستان ۱۳۸۲، شماره ۱۷ /  ۶- بانکیان، محمد اسماعیل، نقش امین‌الضرب‌ها در توسعه صنعت برق اقتصاد انرژی، مهر ۱۳۸۶