در گفتوگو با رئیس هیات مدیره شرکت کدبانو «دلپذیر» مطرح شد
بهترین حمایت دولت، عدم دخالت است
آقای قدس، به عنوان یک تولیدکننده، وضعیت صنایع غذایی کشور را چگونه ارزیابی میکنید؟
وضعیت صنعت غذا جدا از وضعیت سایر صنایع کشور و وضعیت صنایع نیز منفک از شرایط اقتصاد کشور نیست و همه به هم پیوسته هستند. بزرگترین مشکل موجود در صنایع کشور عدم ثبات است و تولیدکنندگان ما نمیدانند چه کاری باید انجام دهند و چه برنامهای را به کار بگیرند. وقتی شما به عنوان یک تولیدکننده نمیدانید با چه شرایطی روبهرو هستید و باید چه کاری انجام دهید، سردرگم هستید و این سردرگمیباعث میشود، توسعه ایجاد نشود، عدم توسعه به معنی بالا رفتن هزینهها، عدم ارتقای کیفیت و در نهایت آسیب مردم است. اغلب در جامعه تصور میکنند به جهت اینکه تحت هر شرایطی افراد باید غذای خود را تامین کنند، پس وضعیت صنایع غذایی کشور نسبت به دیگر صنایع بهتر است و مشکلی ندارند، اما با نگاهی به شرایط میبینیم که این طور نیست و صنایع غذایی هم مثل دیگر صنایع با رکود و مشکلات زیاد روبهرو هستند.
به نظر شما نوسانات نرخ ارز چه تاثیری بر این صنعت داشته است؟
اگر واقع بینانه نگاه کنیم نوسان نرخ ارز اثر منفی چندانی برصنایع کشور نداشته و صنایع مختلف کمترین مشکل را در این رابطه داشته اند به طوری که بانک مرکزی اغلب ارز مورد نیاز تولیدکننده و وارد کننده را تامین کرده؛ حداقل برای واحد ما به این شکل بوده است. تصمیم اخیر مبنی بر تعیین نرخ ۴۲۰۰ تومانی هم اگرچه به معنی افزایش حدودا ۱۵ درصدی هزینههای تولید و تامین مواد اولیه است اما با راهاندازی سامانه نیما، ارز مورد نیاز صنعت تامین شده و مشکلی برای تهیه مواد اولیه و سرمایهگذاری وجود ندارد، اما به نظر من برای صادرات کالاها، نرخ فعلی جوابگو نیست، به ویژه که تعرفههای صادراتی تعیین شده در گمرک بسیار بالاتر از نرخهای جهانی و قیمت صادراتی واقعی است. است. بر اساس سیاست جدید اعلام شده، صادرکنندگان باید بر اساس عدد اظهارنامه ارز حاصل از صادرات خود را به قیمت ۴۲۰۰ تومان به بانک مرکزی بفروشند. این موضوع دو مشکل را برای صادرکنندگان به همراه داشته است. اول، با توجه به اینکه نرخ ۴۲۰۰ نرخ بسیار پایینی بوده و هزینههای تولید را پوشش نمیدهد، کالاها را گران و غیرقابل رقابت میکند. دوم اینکه در بعضی از تعرفهها این عدد بالاتر از نرخی است که تولیدکننده کالای خود را میفروشد و بنابراین او باید ارز را با وجود مشکلاتی که در کشور وجود دارد، با نرخ آزاد تهیه کرده و به بانک مرکزی بفروشد. به طور کلی نرخ ۴۲۰۰ تعیین شده برای فروش ارز صادراتی در نهایت منجر به کاهش صادرات خواهد شد
فارغ از مساله تحولات ارز، چه مشکلات و چالشهایی در این صنعت وجود دارد و چه راهکارهایی برای این مسائل، وجود دارد ؟
بزرگترین مشکل رکود اقتصادی است. وقتی رکود وجود دارد یعنی تقاضای کل پایین است و وقتی تقاضای کل اقتصاد پایین است، قدرت خرید مردم کم است و توانایی خرید کالاها را ندارند. در این شرایط باید مکانیزمی برای افزایش تقاضای کل و بالابردن قدرت خرید مردم طراحی شود تا درآمدها بیش از نرخ تورم بالا برود و از این طریق تقاضای اضافی در جامعه ایجاد شود. چون چنین مکانیزمیدر حال حاضر وجود ندارد، رکود عمیقی شکل گرفته است. تولیدکنندگان در این شرایط برای این که بتوانند سهمیاز بازار بدست آورند و محصول خود را در بازار بفروشند، وارد رقابتهای مخرب میشوند و با دادن تخفیفهای غیرمنطقی، ارائه جوایز بسیار زیاد و ... سعی میکنند حداقل برای دورهای در بازار نقش ایفا کنند. این رفتار در بلندمدت به زیان جامعه و خود تولیدکننده است، چراکه او باید کیفیت محصول را پایین بیاورد تا بتواند محصول را با قیمت کمتر و با تخفیف در بازار عرضه کند. به این ترتیب، نخست مشتریان خوب خود را ازدست میدهند و از سوی دیگر مغازهداران را به دریافت سودهای کلان از فروش کالا عادت میدهند. مغازهداران یاد میگیرند که باید برای عرضه یک کالا در فروشگاه خود باید سود بالایی داشته باشند و حتی در شرایط رونق نیز حاضر به عرضه محصولات تولیدکنندگان بدون دریافت سودهای هنگفت نیستند. از این رو تصمیمگیری غیرمنطقی و از روی اجبار تولیدکنندگان در شرایط حاضر، در بلندمدت خود آنها و افراد جامعه را دچار مشکلات زیادی خواهد کرد.
آیا مسائل و چالشهایی که به تازگی رخ داده، در قیمتگذاری محصولات این صنعت نیز اثرگذار بوده است؟
صد در صد. نخست اینکه از ابتدای سال به طور متوسط حدودا ۱۷ تا ۱۸ درصد، دستمزد نیروی کار افزایش یافته و دیگر اینکه قیمت ارز نیز حداقل ۱۵ درصد افزایش داشته و به تبع آن قیمت مواد اولیه و بسته بندی هم در حالت خوشبینانه همان ۱۵ درصد افزایش داشته است. بنایراین در مجموع حدود ۱۶ تا ۱۷ درصد هزینههای تولید افزایش یافته است. در دنیا این افزایش هزینهها، با افزایش تولید و بالابردن حجم تولید جبران میشود اما در اقتصاد ما با توجه به اینکه رکود بزرگی وجود دارد و اکثر کارخانهها با ۳۰ تا ۴۰ درصد ظرفیت خود کار میکنند و کارخانهها نمیتوانند با افزایش در تولید و افزایش فروش، هزینههای خود را تامین کنند، ناچار میشوند با افزایش قیمتها، این افزایش هزینه را جبران نمایند. از اواخر فروردین ماه تاکنون، بیشتر شرکتها در مواجهه با این شرایط قیمتهای خود را بین ۱۰ تا ۲۰ درصد افزایش داده اند و زمزمههایی شنیده میشود که باید با توجه به شرایط جدید و بحث تحریمهای پیش رو افزایش قیمتهای بیشتری نیز انجام شود.
صنایع غذایی ایران چه جایگاهی در جهان و به ویژه در منطقه دارد و برای ارتقا نقش بخش خصوصی در این صنعت چه راهکارهایی را پیشنهاد میکنید؟
اگر بخواهیم واقع بینانه نگاه کنیم، بسته به نوع صنعت، شرایط تولیدکنندگان صنعت غذایی متفاوت است. به طور مثال برخی صنایع مثل شیرینی، شکلات و بیسکویت که از قدیم نقش مهمی در منطقه داشتند و محصولات خود را عرضه میکردند، در حال حاضر نیز شرایط نسبتا خوبی دارند و از جایگاه بهتری برخوردارند اما برخی هم صنایع مطرحی نیستند ودر رقابت با محصولات سایر کشورها از جمله ترکیه، به لحاظ قیمت و کیفیت، توان مقابله را ندارند. علاوه بر این، زمانی که بازارهای جدید را پیدا کنیم به دلیل تعرفههای بالایی که بر کالای ما وضع میشود یا محدودیتهایی که در داخل برای تولیدکننده ما ایجاد میشود، قیمت کالا برای مصرف کننده هدف بالا میرود و تولیدکننده مجبور میشود با کاهش کیفیت به رقابت ادامه دهد، اما به تدریج به دلیل کیفیت پایینتر و قیمت بالاتر آن بازار را از دست میدهند و متاسفانه دولت ما در این رابطه و برای حمایت از صادرات هیچ گونه حمایتی را انجام نمیدهد.
نقدی که بر تولیدکنندگان وارد است این است که به لحاظ ارتقا تکنولوژی و ماشینآلات ضعیف عمل کردهاند. نظر شما چیست؟
متاسفانه در سالهای گذشته زمانی که بنا بود کارخانههای ما ماشینآلات و تکنولوژی خود را به روز کنند و وارد کنند، به شکلی جلوی آن گرفته شد. در دنیا تکنولوژی و ماشین آلات روز بسیار گران است و خرید ماشین با توجه به افزایش نرخ ارز در سالهای اخیر، سرمایه زیادی به دنبال دارد. از طرف دیگر تکنولوژیهای ماشینآلات جدید به حدی پیشرفته است که با توجه به میزان مصرف در داخل عملا باید دو تا سه روز در ماه کار کنند و از این جهت برای تولیدکننده، صرفه اقتصادی ندارند. این موارد باعث شده کارخانههای کشور به دنبال ارتقا ماشینآلات که در نهایت منجر به افزایش تولید و کاهش قیمت میشود، نباشند.
در این خصوص دولت چه کمکی میتواند انجام دهد؟
من همچنان بر نظر خود تاکید دارم که بزرگترین کمک دولت این است که دخالت نکند. اتفاقا دخالت نابهجا و بدون تخصص دولت باعث بسیاری از مشکلات و چالشهای موجود شده است. مثلا یک تولیدکننده ماشین در داخل با ساختن یک ماشین با ظرفیت ۵۰ واحد در دقیقه به دولت مراجعه میکند و ادعا میکند، ماشینی با استانداردهای جهانی تولید کرده است. وزارت صنایع بلافاصله از واردات ماشین مشابه جلوگیری میکند. حال تولیدکنندهای که دارای بازار صادراتی بوده و فروش خوبی دارد به دنبال خرید ماشین با ظرفیت تولید ۳۰۰ واحد در دقیقه است، اما دولت با محدود کردن واردات به او میگوید که باید ۶ ماشین با ظرفیت ۵۰ تایی بخرد.آیا پیامد این اتفاق جز افزایش هزینه تولید و کاهش کیفیت چیز دیگری میتواند باشد؟ بنابراین دولت در بسیاری موارد با ورود غیرکارشناسی به یک موضوع نه تنها کمکی به حل مشکل نکرده، بلکه چالشها و مسائل زیادی را بهوجود آورده است.
ورود بخش خصوصی تا چه حد منجر به تقویت و ارتقا عملکرد این صنعت میشود؟
در دنیا صنعت در اختیار بخش خصوصی است. در آلمان یا اروپا تمامی صنایع از صنعت غذایی گرفته تا صنایع الکترونیکی و ارتباطی را بخش خصوصی اداره میکند، اما در کشور ما به محض اینکه کوچکترین اتفاقی رخ میدهد آن را به بخش خصوصی که بخش بسیار کوچکی از صنعت را هم تشکیل میدهد، نسبت میدهند و سعی میکنند آن بخش کوچک را هم تحت کنترلها و نظارتهای شدید حاکمیت قرار دهند. راه نجات کشور در اقتصاد اتخاذ سیاستهای قوی توسط دولت و اجرای آن توسط بخش خصوصی است و از این جهت دولت تنها باید نقش سیاستگذاری را داشته باشد و اداره صنایع مختلف کشور را هر چه سریعتر در اختیار بخش خصوصی واقعی قرار دهد.
به نظر شما آیا ایران توانایی و پتانسیل ساخت ماشین آلات در داخل را دارد؟
حتما. ببینید یکی از مواردی که باعث شده کشورهای غربی نگاه ویژهای به کشور ما داشته باشند و میان ایران و سایر کشورهای منطقه تمایز قایل شوند، پتانسیلهای زیادی است که در این مملکت وجود دارد که از آن جمله نیروی کار تحصیل کرده و با دانش است؛ پتانسیلهایی که به بدترین شکل ممکن از آن استفاده میکنیم. فارغالتحصیلان دانشگاهی و نخبگان ما قبل از اتمام تحصیل دعوتنامه شرکتها و کارخانههای اروپایی و آمریکایی را دریافت میکنند. نخبگانی که با هزینه ما آموزش میبیننند، اما به دلیل ضعف ما به نقاط دیگر دنیا میروند و آن جا را آباد میکنند. این در حالی است که ما امکانات و ظرفیتهای لازم را در اختیار آنها نمیگذاریم تا در مملکت خودشان و به مردم این کشور خدمت کنند.
ارزیابی شما از برندینگ در صنایع غذایی کشور چگونه است؟
کسی که میخواهد برندینگ را دنبال کند باید تفکر ایجاد برند را داشته باشد. شما باید بیشترین کیفیت را ارائه کنید و درعین حال قیمت مناسب داشته باشید، خدمات پس از فروش عالی داشته باشید و تمامیفرآیند تولید، توزیع و فروش را به صورت لحظه ای مانیتور کنید تا اگر مشکلی به وجود آمد به سرعت آن را برطرف کنید و از مصرفکننده به دلیل بروز آن اتفاق عذرخواهی کنید. ما در حال حاضر برندهای شناخته شدهای در بازار داریم، اما در سالهای اخیر برندهایی هم وجود داشتند که نتوانستند موقعیت خود را حفظ کنند و از بین رفتند.
تجربه صنایع غذایی دلپذیر در این زمینه چگونه بوده است؟
ما ایجاد کننده کارخانه نبودیم اما زمانی که این کارخانه را خریدیم، برند دلپذیر در آن زمان برند شناخته شده و مطرحی نبود و با صحبتی که با مجموعه شرکای خود داشتیم تصمیم گرفتیم آن را به یک برند با کیفیت و مشهور تبدیل کنیم که به نظر میرسد در این رابطه توفیق داشته ایم. در ارزیابی که سال گذشته وزارت صنعت از برندهای مختلف انجام داد، برند دلپذیر جزو ۱۸ برند ملی قرار گرفت و در صنعت ما به عنوان تنها برند موفق شناخته شد.
صنایع غذایی ایران چقدر از ظرفیتهای بالقوه خود را بالفعل کرده است؟
صنعت به صنعت و کارخانه به کارخانه شرایط متفاوت است اما اگر بخواهم یک ارزیابی کلی داشته باشم، به نظر من حدود ۳۰ تا ماکزیمم ۴۰درصد از ظرفیت کارخانهها استفاده شده و بقیه آن خالی است. به همین جهت هم هست که قیمت تمام شده محصولات ما بالاست و در مواردی که اجازه افزایش قیمت وجود ندارد، کیفیتها کاهش پیدا میکند. در حال حاضر کارخانههای داریم که از ۷۰ یا ۸۰ درصد ظرفیتهای خود استفاده میکنند، کارخانههایی هم وجود دارد که زیر ۲۰ درصد فعالیت میکنند و کارخانههایی داریم که به کلی تعطیل شده اند و صاحب کارخانه میخواهد زمین و ماشینآلات کارخانه را به فروش برساند.
این وضعیت برای دلپذیر چگونه است؟
خوشبختانه خوبیم و در شرایط خوبی قرار داریم. روز به روز شاهد افزایش سهم بازار و افزایش فروش خود هستیم. روند تولید و فروش ما در سالهای گذشته، پیوسته افزایشی بوده و شرایط امیدوارکننده است.
صادرات شما به چه کشورهایی است، چند سال است که صادرات میکنید و با چه مشکلاتی در این رابطه روبهرو هستید؟
در حالی که در سایر کشورها تمام تلاش و سیاست دولتها برای کمک به افزایش صادرات است، در کشور ما دولت جز شعار و حرف هیچ کمکی به صادرات نمیکند. شاید دلیل آن منابع نفت و گاز و میعانات گازی فراوانی است که ارز حاصل از صادرات را بیش از نیاز، صرف واردات کرده و از این رو دولت را به همین صادرات محدودی که صنایع دارند، راضی کرده است. ما حدود ۲۰ سال قبل زمانی که ارز صادراتی ۳۰۰ تومان بود، صادرات زیادی به روسیه و سایر کشورها داشتیم، اما وقتی که شرایط تغییر کرد و صادرات با توجه به قیمتهایی که وجود داشت منتفی شد، معطوف به بازار داخل شدیم و سعی کردیم به برند اول تبدیل شویم. الان ۲ سال است که واحد صادرات را ایجاد کرده ایم و ضوابط و چارچوب مشخصی که بتواند صادرات پایداری را فراهم کند، معین کردیم. در حال حاضر به کشورهای عراق، افغانستان و روسیه و کانادا و استرالیا و... صادرات داریم.
در نهایت با توجه به شرایط کشور و مشکلات موجود چه چشماندازی را برای این صنعت متصور هستید.
در مورد شرکت خودمان باید تاکید کنم که ما همیشه سعی کردیم، بدون توجه اوضاع اقتصادی کشور به راه خود ادامه دهیم به طوری که کارخانه جدید خود را در دولت دهم راهاندازی کردیم، اما در مورد این صنعت راهکاری جز واگذاری امور به بخش خصوصی واقعی نمیبینم و با توجه به اینکه در حال حاضر اتخاذ چنین سیاستی با سرعت و عمل واقعی در دستور کار نیست نمیتوان چشمانداز روشنی برای این صنعت متصور بود.
ارسال نظر