المپیک صادرات
کدام کشورها در صدر جدول صادرات دنیا قرار دارند؟
جنگ تجاری میان این دو کشور با اینکه تبعات زیادی با خود به دنبال داشته است، هنوز هم نتوانسته مانع از این شود که چین و آمریکا از صدر جدول صادرکنندگان دنیا سقوط کنند و جای خود را به کشورهای دیگری که سودای این مقام را در سر دارند بدهند. چین، آمریکا، آلمان، ژاپن و کره جنوبی، پنج کشور اول در جدول صادرکنندگان دنیا هستند. چین با بیش از ۲۴۹۴ میلیارد دلار صادرات در سال ۲۰۱۸ بیشترین صادرات را در این سال داشت. قابل توجه است که صادرات چین در سال ۲۰۱۸ نسبت به سال ۲۰۱۷ بیش از ۱۰ درصد هم افزایش داشت. بعد از چین ایالات متحده قرار دارد. صادرات این کشور در سال ۲۰۱۸ بیش از ۱۶۶۵ میلیارد دلار بود.
عددی که بهرغم جنگ تجاری با چین نسبت به سال ۲۰۱۷ بیش از ۷/ ۷ درصد رشد را نیز تجربه کرد. کشور بعدی آلمان است. صادرات آلمان در سال ۲۰۱۸ بیش از ۱۵۵۷ میلیارد دلار برآورد شده است. صادرات آلمان در سال ۲۰۱۸ نسبت به سال ۲۰۱۷ بیشتر از ۶/ ۷ درصد رشد را نیز تجربه کرده بود. بعد از آلمان نوبت به ژاپن میرسد. صادرات ژاپن در سال ۲۰۱۸ بیشتر از ۷۳۸ میلیارد دلار بود. عددی که نسبت به سال قبل ۷/ ۵ درصد رشد داشت. در جدول بزرگترین صادرکنندگان، کره جنوبی در رده پنجم میایستد. صادرات این کشور در سال ۲۰۱۸ بیش از ۶۰۵ میلیارد دلار بود. این عدد نسبت به سال ۲۰۱۷ حدود ۵/ ۵ درصد نیز رشد را تجربه کرد. بعد از این کشور، به ترتیب کشورهای هلند، هنگکنگ، فرانسه، ایتالیا و بریتانیا در ردههای ششم تا دهم قرار دارند. در ادامه به طور جداگانه پنج کشور اول را (از آخر به اول) مورد بررسی قرار میدهیم.
کره جنوبی و مدال برنز آسیا
کره جنوبی پنجمین صادرکننده بزرگ دنیاست. عملکرد این کشور طی چند سال گذشته در زمینه صادرات بسیار قابل توجه است. عملکردی که از زمان ژنرال پارک استارت آن زده شد. سالها پیش، دنیا به کره جنوبی به چشم یک کشور در حال توسعه نگاه میکرد که قدرت چندانی هم در صادرات ندارد. با این حال سرمایهگذاریهای آنها روی تکنولوژی و صنایع ماشینی آنها را به چهارمین اقتصاد بزرگ آسیا تبدیل کرد. جایی که کشورهایی همچون چین و ژاپن حضور دارند، دستیابی به رتبه چهارم کار آسانی نیست. صادرات کره جنوبی بخش قابل توجهی از تولید ناخالص داخلیاش است. به طوری که حدود ۵۰ درصد GDP این کشور را صادراتش تشکیل میدهد. صادرات کره جنوبی به جهان در سال ۲۰۱۷ معادل ۵۷۳ میلیارد دلار بود. اما این عدد در سال ۲۰۱۸ افزایش یافت و به ۶۰۵ میلیارد دلار رسید و افزایش ۵/ ۵درصدی را تجربه کرد. به نظر میرسد کره جنوبی میخواهد از ژاپن هم سبقت بگیرد اما در حال حاضر اختلاف حدود ۱۳۰ میلیارددلاری میان صادرات آنها وجود دارد.
ژاپن، نایب قهرمان آسیا
قبل از کره جنوبی که در جایگاه پنجم صادرات جهان ایستاده است، ژاپن قرار دارد. ژاپنیها از نظر صادرات چهارمین کشور جهان و دومین کشور آسیا هستند. حتی بعد از اینکه ژاپن در جنگ جهانی دوم و جنگ مستقیم با ایالات متحده آمریکا بسیاری از زیرساختهایش را از دست داد و مورد بمباران هستهای آمریکاییها قرار گرفت، باز هم دست از رشد و صادرات نکشید و توانست طی چندین سال خود را بازسازی کند. به طوری که همانطور که گفته شد به دومین کشور صادرکننده در آسیا تبدیل شد. در جایی که چین اول است، دوم بودن چیزی از قهرمانی کم ندارد. ژاپنیها که به طور کلی چهارمین کشور بزرگ دنیا در صادرات هستند، در صادرات اتومبیل مقام سوم را در جهان دارند. خودروهای نامآشنای این کشور همچون تویوتا و زیرمجموعه آن لکسوس، مزدا و نیسان فروش بسیار قابل توجهی در جهان دارند. کالاهای ژاپنی به کشورهای مختلفی در دنیا صادر میشود اما در صدر واردکنندگان کالا (بهخصوص خودرو) از ژاپن، ایالات متحده آمریکا قرار دارد. به طوری که ۲۰ درصد از صادرات ژاپن به ایالات متحده میرود. در سال ۲۰۱۷ حجم صادرات این کشور بیش از ۶۹۸ میلیارد دلار بود. عددی که در سال ۲۰۱۸ با ۶/ ۷ درصد افزایش به ۷۳۸ میلیارد دلار رسید.
آلمان، قهرمان اروپا
قاره اروپا فقط یک نماینده میان پنج صادرکننده بزرگ دنیا دارد. آن هم نمیتواند کشوری باشد به جز آلمان که حتی در سالهای بعد از رکود مالی سال ۲۰۰۸ که از آمریکا شروع شد و به اروپا سرایت کرد هم از پا در نیامد و در شرایطی که بسیاری از کشورهای اروپایی درگیر بیکاری و رکود شدند، همچنان اقتصادش قبراق، مثل گذشته، به مسیر خود ادامه داد و توانست مشکلاتش را مدیریت کند. از نظر ارزش صادرات در دنیا، آلمان در رده سوم قرار دارد و قبل از ژاپن ایستاده است. حدود یک دهه است که آلمان به طور مداوم رشد اقتصادی را تجربه کرده است. مضاف بر این، وقتی به ارزش نزدیک به ۱۵۰۰ میلیارددلاری صادرات این کشور نگاهی میاندازیم متوجه میشویم که آلمان قصد متوقف شدن ندارد. صادرات آلمان در سال ۲۰۱۷ بیش از ۱۴۴۸ میلیارد دلار بود. عددی که در سال ۲۰۱۸ رشد ۶/ ۷درصدی را تجربه کرد و به ۱۵۵۷ میلیارد دلار رسید. آلمان به عنوان یکی از بزرگترین کشورها در تولید خودروهای لوکس شناخته میشود. وسایل نقلیهای که آلمان تولید میکند، ۱۸ درصد از کل تولیدات این کشور را شامل میشود.
آمریکا، نایب قهرمان جهان
کشوری که تولید ناخالص داخلیاش بیش از ۲۰ تریلیون دلار است و با اختلاف شش تریلیوندلاری با چین در رده اول از نظر بزرگی اقتصاد ایستاده است، در المپیک صادرات، پشت این کشور قرار دارد و دوم است. ارزش صادرات این کشور در سال ۲۰۱۷ بیش از ۱۵۴۶ تریلیون دلار برآورد شده بود. اما نکته جالب اینکه بهرغم جنگ تجاری بزرگ این کشور با چین، صادرات آمریکا در سال ۲۰۱۸ نسبت به سال قبل ۷/ ۷ درصد رشد داشت و از ۱۶۶۵ تریلیون دلار هم گذر کرد. ایالاتمتحده منابع طبیعی بسیار زیادی دارد که این منابع طبیعی همبخشی بسیار بالایی به صادرات این کشور کرده است. مضاف بر این تعدادی از بزرگترین شرکتهای دنیا در آمریکا هستند که از جمله آنها میتوان گوگل، مایکروسافت، فیسبوک و اپل را نام برد. نکته بسیار قابل توجهی که در مورد آمریکا وجود دارد، نسبت تقریباً پایین صادرات به تولید ناخالص داخلی این کشور است. به طوری که در سال ۲۰۱۸ صادرات این کشور تنها هشت درصد در تولید ناخالص داخلیاش سهم داشته است. عددی که برای چین، آلمان، ژاپن و کره جنوبی بسیار بیشتر است. به طوری که نسبت صادرات به تولید ناخالص داخلی برای ژاپن بیشتر از ۱۴ درصد، برای کره جنوبی بیش از ۴۰ درصد، برای آلمان بیش از ۳۶ درصد و برای چین بیشتر از ۱۷ درصد است.
چین، قهرمان جهان
چین در صدر جدول صادرکنندگان جهان قرار دارد. حالا میتوانیم بفهمیم که وقتی گفتیم دوم بودن ژاپن در آسیا چیزی از قهرمانی برای این کشور کم ندارد یعنی چه. در جایی که چین حضور دارد، دومی مانند قهرمانی است. جنگهای تجاری میان چین و آمریکا هم نتوانسته از قدرقدرتی این کشور بکاهد. چین را به عنوان قطب تولیدات کارخانهای میشناسند و چینیها را هم به عنوان کارگران کارخانهها در جهان. دستمزد پایین نیروی کار در این کشور باعث شده که بسیاری از شرکتهای خارجی از جمله شرکتهای خارجی کارخانههای خود را به این کشور منتقل کنند. سرمایهگذاریهای خارجی یکی از بزرگترین سوختهای موتوری اقتصادی چین و صادرات این کشور است. به طوری که بدون سرمایهگذاریهای خارجی کشورهایی مانند ایالات متحده شاید چین هیچگاه نمیتوانست از نظر صادرات، قهرمان جهان و از نظر تولید ناخالص داخلی نایب قهرمان جهان باشد. امروزه از اپل گرفته تا سامسونگ و از آمریکا گرفته تا اروپا و دیگر کشورهای آسیایی، کارخانههای خود را به چین منتقل میکنند. در سال ۲۰۱۷ ارزش صادرات چین معادل ۲۲۶۳ میلیارد دلار بود. این عدد در سال ۲۰۱۸ بیشتر از ۱۰ درصد هم افزایش یافت و به ۲۴۹۴ میلیارد دلار رسید.
داستان صادراتی شدن چین و کره جنوبی
ایالات متحده و آلمان از قبل از جنگهای جهانی هم کشورهای صادراتی بودهاند. اما داستان چین و کره جنوبی متفاوت است. چین صادراتی شدن خود را مدیون دنگ شیائوپینگ و کره جنوبی نیز صادراتی شدن خود را مدیون ژنرال پارک و همچنین کمکهای ایالات متحده به این کشور بعد از جنگ جهانی دوم است.
چین
چین تحت رهبری حزب کمونیست (CCP) وقتی دنگ شیائوپینگ قدرت را به دست گرفت متحد شد. با وجود این آن وضعیتی که شیائوپینگ و تیم اصلاحطلب او در آن به قدرت رسیدند، به سختی با چیزی که میتوان آن را یک دولت قوی و مقتدر نامید همخوانی داشت. مضاف بر این چین در سال ۱۹۷۸ که شیائوپینگ قدرت را به دست گرفت، از فقیرترین کشورهای آن زمان نیز فقیرتر بود و ۱۹۷۸، نقطه شروع چین برای مقابله با فقر بود. حال بعد از گذشت چهار دهه چین به دومین اقتصاد بزرگ دنیا (بر حسب تولید ناخالص داخلی) تبدیل شده است. همچنین چین امروز بزرگترین صادرکننده جهان است و بزرگترین طلبکار خارجی ایالات متحده به حساب میآید. تا سال ۲۰۱۲ سرانه تولید ناخالص داخلی چین نسبت به سال۱۹۸۰، ۳۰ برابر شد و از ۱۹۳ دلار سال ۱۹۸۰ به ۶۰۹۱ دلار رسید و دیگر پشت سر کشورهای فقیر به مسیر خود ادامه نداد. دلیل این رشد قابل توجه در آمار مربوط به تولید ناخالص داخلی چین، بازسازی رادیکال اقتصاد این کشور است که به دست شیائوپینگ آغاز شد.
امروزه چین لژیونرهای بسیار بزرگی را در حوزه اقتصاد در جهان دارد. این لژیونرها شامل بنگاههای خصوصی، سرمایهگذاران بینالمللی و همچنین نهادهای سرمایهدار مانند بورس اوراق بهادار و تجارت الکترونیک میشوند. از نظر سیاسی، قدرت همانند قبل به طور انحصاری در دست حزب کمونیست چین (CCP) باقی مانده است با این حال نبود انتخاباتی که در آن چندین حزب وجود داشته باشند به معنای عدم ایجاد تغییرات سیاسی نیست. در دوران رژیم دیکتاتوری چین، تغییراتی در بوروکراسی این کشور به وجود آمده که نقش حاکمیت، ارائه خدمات عمومی و رویارویی شهروندان با دولت را عوض کرده است.
به طور ویژه، اگرچه در جریان اصلاحات دوره شیائوپینگ و پس از او و در مسیر اصلاحاتی که نظام بوروکراتیک چین تجربه کرده است فساد مورد توجه قرار نگرفته و درمان نشده است، اما این اصلاحات و تغییرات از نظر توسعه کارآفرینی موفق بوده است. امروزه چین میان کشورهایی که به تمرکززدایی از اقتصاد روی آوردهاند رتبه بسیار خوبی دارد. به طوری که حکومتهای محلی (local governments) یعنی فرمانداریها یا استانداریها سرمایهداری را در آغوش گرفتهاند، نوآوری در سیاستگذاری را مدنظر قرار دادهاند و برای رسیدن به بالاترین سطح تولیدات اقتصادی با یکدیگر و جهان وارد رقابت شدهاند. تحت رهبری مائو، بوروکراسی در چین اساساً قابل تغییر نبود و به شدت ضدسرمایهداری بود. اما امروزه چین به توسعه کسبوکارها اهمیت میدهد تا جایی که تحلیلگران بسیاری معتقد هستند کمتر کشوری به اندازه چین خود را وقف بهبود فضای کسبوکار و سرمایهداری کرده است.
کره جنوبی
استعمار ژاپنیها بر کره در ۱۵ آگوست ۱۹۴۵ پایان یافت. پایانی که ارتش ایالات متحده در آن نقش بسزایی ایفا کرد. بعد از پایان جنگ جهانی دوم و تقسیم کره به کره شمالی و جنوبی، شرایط برای کره جنوبی بسیار نامساعد بود و با یک بینظمی و بیسازمانی اقتصادی کمسابقه دست و پنجه نرم میکرد. از طرفی این کشور به دلیل جدایی ناگهانی اقتصادش از اقتصاد ژاپن، با رکود مقطعی مواجه شده بود. تحت حکومت استعماری ژاپن بر کره از سال ۱۹۱۰ تا ۱۹۴۵، اقتصاد کره بهشدت به سرمایه، تکنولوژی و مدیریت ژاپنیها وابستگی پیدا کرده بود.
پس از استقلال، کره جنوبی تمام قوای خود را روی بازسازی ساختارهای کشور گذاشت. اما شروع این بازسازی بدون کمکهای مالی و فنی ایالات متحده و سازمان ملل ممکن نبود. در واقع ایالات متحده برای جلوگیری از شیوع کمونیسم به کره جنوبی یاری رساند و این فرصت را در اختیار این کشور قرار داد تا از وضعیت نامساعد خود گذر کند. البته کره جنوبی نیز بهخوبی از این فرصت استفاده کرد. این کشور ابتدا سیاست حمایت از تولیدات جانشین واردات را در پیش گرفت. اما در سال ۱۹۶۱ به سیاست توسعه صادرات روی آورد. به طوری که امروزه، جزو ۱۰ کشور بزرگ صادرکننده جهان است. در این اثنی خطمشیهای متفاوتی را به منظور ثبات اقتصادی در پیش گرفت. همچنین درخور توجه است که کره جنوبی استراتژی «رشد نامتوازن» را در دستور کار خود قرار داد. (استراتژی رشد نامتوازن در سال ۱۹۱۵ از سوی هرشمن مطرح شد.
با این رویکرد که توجه به توسعه یک صنعت استراتژیک، میتواند منجر به توسعه سایر بخشهای اقتصادی شود.) همچنین اگرچه توسعه کره جنوبی حاصل مدیریت و برنامهریزی دولتمحور است، اما هم حکومتهای استبدادی و هم حکومتهای دموکراتیک کره جنوبی، بهرغم دخالت زیاد در اقتصاد، مخالف بازار نبوده و رویکرد کمونیستی نداشتند. اما اینگونه هم نبود که با آزادسازی یکباره اقتصاد و استفاده از استراتژی شوکدرمانی روند توسعه را پیش گیرند. در مراحل اولیه توسعه، دولت با طراحی برنامههای پنجساله و سیاستهای مالی و کنترل سیاستهای پولی بانک مرکزی، سکان توسعه را به دست داشت و بخش خصوصی را هدایت میکرد. اما سپس این سکان را به بخش خصوصی واگذار کرد. در واقع، اقتصاد کره جنوبی اندکاندک و پس از تشکیل زیرساختهای اقتصادی منسجم حاصل از مدیریت دولتی، به سمت اقتصاد آزاد حرکت کرد.
ارسال نظر