محافظ صنایع
یارانه انرژی و آب در خلق ارزش افزوده بخش فولاد چه نقشی ایفا میکند؟
این در حالی است که تنها بحث پرداخت آببها در میان نیست و هزینههای دیگری بابت بیآبی و خشکسالی و خسارتهایی از این دست از فولادسازان کشور دریافت میشود. در مورد برق هم باید گفت که هزینههای برق برای صنعت فولاد کشور به هیچ عنوان ارزان نیست. البته در طول چند ماه گذشته به دلیل افزایش نرخ ارز، هزینههای برق با تغییراتی مواجه شده است. این در حالی است که این روند پیش از نوسانات اخیر ارز اینگونه نبوده و قیمت برق برای تولیدکنندگان فولاد بالاتر بوده است. در این میان تنها یک مزیت برای صنعت فولاد به چشم میخورد و آن هم گاز است. البته در مورد گاز هم چند موضوع را باید مورد توجه قرار داد. نخستین نکته قابل توجه این است که در مقابل یکسری مزیتهایی که رقبای خارجی فولاد ایران در خارج از کشور دارند، گاز ارزان تنها نقطهای است که بخشی از عدم مزیتها در کشور را جبران میکند. یکی از مزیتهای بارز رقبای خارجی، موضوع نرخ بهره بانکی است. در بسیاری از کشورهای دنیا نرخ سود بانکها یا صفر یا بالای یک درصد محاسبه میشود. این در حالی است که در ایران نرخهای بانکی بالای ۲۰ درصد هستند و در واقع میتوان گفت این موضوع یک عدم مزیت برای صنعت فولاد کشور به شمار میرود. از سوی دیگر بهرهوری نیروی کار از نظر تعداد نفراتی که به ازای هر تن تولید فولاد بهکار گرفته میشود، نسبت به سایر رقبا در دنیا با تفاوتهای چشمگیری در ایران وجود دارد.
این موضوع یک بحث فرهنگی و اجتماعی است و نمیتوان در مورد آن هم کاری کرد. زیرا این انتظار از صنایع فولاد کشور وجود دارد که ایجاد اشتغال کنند و بیش از آن چیزی که نیاز است نیروی انسانی به کار بگیرند. این موضوع را میتوان یکی دیگر از عدم مزیتها در صنایع فولاد ایران به شمار آورد. نکته بعدی که باید آن را مورد توجه قرار داد، هزینههای بالای حملونقل داخلی برای فولادیهاست که نسبت به سایر کشورها گرانتر آب میخورد. بررسیها نشان میدهد اکثر واحدهای تولیدی فولاد در دنیا در لب دریا جانمایی شدهاند که این موضوع باعث شده به راحتی مواد اولیه مورد نیاز خود را از طریق دریا وارد و بعد هم محصولات را در همانجا بارگیری و با کشتی ارسال کنند. حال تصور کنید هزینههای داخلی حملونقل فولادسازان ایرانی در مقایسه با رقبای خارجی که باید مواد اولیه مورد نیاز را از معادن به کارخانهها و بعد برای توزیع و انتقال به داخل و خارج کشور انتقال دهند تا چه اندازه سرسامآور خواهد بود. در این میان تولیدکنندگان فولاد یکسری مواد مصرفی مانند قطعات یدکی و تجهیزات ماشینآلات صنعتی را که باید از خارج وارد شوند هم به دلیل دور بودن و اینکه همیشه در دسترس نیستند، خریداری و مدتها در انبارها ذخیره میکنند.
این موضوع باعث شده ضمن اینکه حدود سه تا چهار ماه طول میکشد تا مواد مصرفی به دست تولیدکننده برسد، سرمایه آنها برای مدت طولانی بخوابد که در اصطلاح به آن خواب سرمایه میگویند. با این روش فولادسازان در کنار تجربه خواب سرمایه، باید سود ۲۵درصدی بانکهایی را که برای تامین سرمایه در گردش وام گرفتهاند نیز پرداخت کنند. بنابراین میتوان گفت تمام این عدم مزیتها در صنعت فولاد ایران در مقابل تخصیص یارانه در بخشهایی مانند گاز که نسبت به سایر کشورها ارزانتر است، مزیتی محسوب نمیشود. از سوی دیگر صنعت فولاد مانند صنعت پتروشیمی نیست که کل خوراک آن گاز باشد. گاز در میان سایر هزینهها، رقم ناچیزی در هزینههای تولید است و نباید اینگونه فکر کرد که چون گاز ارزان است در خلق ارزش افزوده و قیمت تمامشده فولاد تاثیر محسوسی دارد. بنابراین کل انرژی برق و گاز تخصیص دادهشده در مقایسه با مواد اولیه فولاد که سنگآهن و الکترودی است که امروز به دلیل محدودیت عرضه در بازار جهانی و قیمت بالای آن، یکی از معضلات کارخانههای فولادسازی محسوب میشود، از عدم مزیتها در این صنعت حکایت دارد. اما نکته حائز اهمیت دیگر این است که یارانه انرژی و آب در ایران به تمام صنایع کشور تخصیص داده میشود و تنها فولاد نیست که از این یارانه استفاده میکند. در لابهلای تمام این مباحث توجه به یک نکته دیگر هم قابل تامل است.
طبق بررسیها بیش از ۸۰ درصد از تولید فولاد دنیا با روش کوره بلند انجام میشود. این در حالی است که در ایران بیش از ۹۰ درصد از تولید فولاد به روش احیای مستقیم صورت میگیرد. حال این سوال مطرح است که چرا در ایران، فولاد با روش احیای مستقیم تولید میشود؟ دلیل روش تولید فولاد در ایران این است که کشور ما بزرگترین منابع گاز در جهان را دارد و به دلیل اینکه گاز ارزان به عنوان یک مزیت در دسترس است، به جای اینکه گاز به صورت یک ماده خام صادر شود، آن را به یک فرآورده با ارزشافزوده بالاتر تبدیل و بعد آن را صادر کنیم. با این سازوکار هم ارزشافزوده بیشتری خلق و هم اشتغال بیشتری در سطح کشور ایجاد میشود. به همین دلیل تمام دنیا، صنعت فولاد ایران را بر اساس روش احیای مستقیم میشناسند، با این نگرش که دارای گاز فراوان و ارزان هستیم. حال اگر قرار باشد گاز را با قیمت جهانی به تولیدکنندگان این صنعت عرضه کنند، شاید این دستور کار مورد توجه قرار گیرد که فولاد را با روش کوره بلند تولید کنیم. اما آیا به اندازه کافی دارای زغالسنگ و کک هستیم؟ این سوال از این حیث حائز اهمیت است که برای تولید فولاد آن هم به روش کوره بلند به زغالسنگ و کک نیاز است.
با این حال بر این باورم که تمام مباحث مطرحشده را باید در کنار یکدیگر مورد بحث و واکاوی قرار داد؛ چراکه نمیتوان در فعالیت اقتصادی دست روی یک آیتم گذاشت و گفت به این دلیل که یکی از نهادههای تولید فولاد مانند انرژی ارزان است، بنابراین این صنعت از حمایتهایی خارج از عرف استفاده میکند. به هر حال هر کشوری در دنیا یک نهاده را به عنوان مزیت تولید در چنته دارد. یک کشور آب فراوان دارد بنابراین دارای مزیتهای کشاورزی است. کشور دیگر آب و هوای خوبی دارد پس در آن دامپروری مزیت محسوب میشود. در ایران نیز مزیتی که وجود دارد، منابع سرشار انرژی است. بنابراین به دلیل وجود این مزیت، فولاد یکی از بخشهای صنعتی است که میتواند هم به ایجاد اشتغال در کشور کمک کند، هم در تولید ناخالص ملی نقش قابلتوجهی ایفا کند و هم میتواند به عنوان یک کالای صادراتی، جایگزین صادرات نفتی کشور شود. این موارد، مزیتهایی است که صنعت فولاد کشور نسبت به سایر رقبای خود در دنیا از آن برخوردار است که البته طبیعی است و باید هم داشته باشد. بدون شک مصرف گاز چه در مصارف خانگی و چه در مصارف صنعتی در کشوری مانند ایران که دارای منابع عظیمی در این بخش است باید تفاوتی با کشوری که گاز ندارد داشته باشد.
ارسال نظر