برندهای خودرویی که به بن بست میرسند
۱- سوزوکی ۲۰۱۲:
گر چه سوزوکی توانست در زمره ۱۰ خودروساز برتر جهان جای گیرد، اما تصویر درخشان آن بهعنوان یک تولیدکننده برتر موتورسیکلت، هرگز در صنعت خودروسازی شکل نگرفت. سالهای متمادی خط تولید این شرکت تعداد محصولات کمی تولید کرد و از سال ۲۰۰۷ که اوج فروش این محصولات بود، فروش سوزوکی تا ۷۵ درصد افت کرد. حجم کم تولید در کنار افزایش ارزش «ین» آیندهای نه چندان روشن را برای سوزوکی به تصویر کشید. پس از شکست در تولید محصول کیزاشی که یک سدان متوسط بود، شرکت توزیعکننده آن در آمریکا در ماه نوامبر اعلام ورشکستگی کرد و در پی آن مدلهای ممتازی همچون سامورایی، سایدکیک و سوییفت از تاریخ صنعت خودروی جهان حذف شدند.
علت توقف تولید: حجم کم تولید، افت فروش، افزایش ارزش ین.
۲- میباخ ۲۰۱۲:
تلاش سرسختانه مرسدس برای رقابت با خودروهای جدید فوق لوکس رولز رویس و بنتلی در سال ۲۰۰۲ آغاز شد و سرانجام سال گذشته از تکاپو باز ایستاد. خودروی میباخ که براساس پلتفرم کلاس اس البته با زرق و برق بیشتری تولید شد، همیشه بیشتر مناسب شیخهای عرب خلیجفارس بهنظر میرسید. اغلب به مالکان این خودروها توصیه میشد که در عقب خودرو بنشینند تا بتوانند از صندلیهای راحت مدل هواپیما، کوسنهای ماساژور و یخچال نوشیدنیهای آن لذت ببرند و رانندگی را به فرد دیگری بسپارند. همه اینها اما نتوانست باعث تداوم تولید این برند شود و تنها ۳۸ خودروی میباخ در سال ۲۰۱۱ در آمریکا فروخته شد و در سال ۲۰۱۲ پیش از تعطیلی خط تولید آن، ۵۰ دستگاه دیگر از این خودرو به فروش رسید. دلیل عمده تعطیلی این برند تقاضای کم برای آن اعلام شد، شاید مرسدس باید برای انتخاب بازار هدف خود در تولید این خودرو دقت بیشتری میکرد چون شیوخ عرب محدودند و این بازار خیلی زود اشباع شد.
علت توقف تولید: تقاضای کم، انتخاب نادرست بازار هدف.
۳- مرکوری ۲۰۱۱:
تلاش ادسل فورد در سال ۱۹۳۷ برای ایجاد شکاف در سلطه جنرال موتورز بر بازار خودروهای سطح بالاتر از متوسط، سرانجام دو سال پیش توسط مدیرعامل شرکت فورد به پایان رسید. گر چه دلیل آن، استراتژی موسوم به «یک فورد» مولالی، مدیرعامل وقت فورد که حالا برکنار شده است بود، اما برند مرکوری بهخاطر کمبود سرمایهگذاری در محصولات منحصربهفرد و ناتوانی شرکت فورد در معرفی درست این برند به مشتریان متمولتر و حرفهایتر، موجب توقف تولید آن شد.
علت توقف تولید: استراتژی نامناسب، کمبود سرمایه، ناتوانی در معرفی درست برند.
۴- ساب ۲۰۱۱:
علاقهمندان ساب در سراسر جهان از مرگ طولانی و زجرآور این برند متاثر شدند. این خودروها که نماینده نیمی از برندهای خودروهای سوئدی بودند، پس از ۶۲ سال به پایان عمر خود رسیدند. جنرال موتورز که آخرین فاز خرید ساب را در سال ۲۰۰۰ تکمیل کرد، مدلهای جدیدی برای آن عرضه نکرد تا اینکه در نهایت در سال ۲۰۱۰ آن را به اسپایکر کارز فروخت. فروش خودروهای ساب به افت خود ادامه داد و به کمتر از ۳۲ هزار دستگاه رسید. اسپایکر هم بهدلیل کمبود نقدینگی و کمبود قطعه نتوانست خودروهای جدید تولید کند. سرانجام در سال ۲۰۱۱ تولید خودروها بهطور کامل متوقف شد. وقتی جنرال موتورز مانع فروش این خودروسازی به یک شرکت چینی شد، ساب دچار ورشکستگی شد و اموال آن توسط یک شرکت سوئدی تولیدکننده خودروهای برقی در سال ۲۰۱۲ خریداری شد.
علت توقف تولید: عدم عرضه مدلهای جدید، افت فروش، کمبود نقدینگی، کمبود قطعه.
۵- هامر ۲۰۱۰:
خودروی هامر برای نخستین بار در سال ۱۹۹۲ بهعنوان یک نسخه شهری از خودروی نظامی هاموی به بازار عرضه شد. شش سال بعد، هامر به دست جنرال موتورز افتاد. این سرمایهگذاری جنرال موتورز بدهنگام بود. مدلهای اچ۲ و اچ۳ بر پلتفرم کامیونهای جنرال موتورز ساخته شد اما طراحی بد، محدودیت تجهیزات و خرید آن توسط حومهنشینان که آن را به نماد حومهنشینی تبدیل کرد، موجب شد رشد فروش این محصول با افت مواجه شود. افزایش قیمت بنزین ضربه نهایی کاری را بر گوش این محصول نواخت. کمکهای دولت به جنرال موتورز موجب شد در سال ۲۰۰۹ اعلام شود که این شرکت جزو شرکتهای ورشکسته نخواهد بود. اما تلاش برای فروش هامر به یک خریدار چینی بیفایده ماند و آخرین کامیون غولآسای هامر در سال ۲۰۱۰ ساخته شد.
علت توقف تولید: طراحی بد، محدودیت تجهیزات، افت فروش، افزایش قیمت بنزین.
۶- پونتیاک ۲۰۰۹:
از میان همه برندهایی که از رده خارج شدند، توقف تولید پونتیاک از همه دردناکتر است. تاریخچه تولید این خودرو به سال ۱۹۲۶ بازمیگردد. طی سالهای طولانی این برند توانست هویت مناسبی را بهعنوان تولیدکننده خودروهایی کاربردی با قیمتهایی در سطح عموم جامعه شکل دهد. حتی تا سال ۱۹۸۸ پونتیاک سومین برند خودرویی محبوب در آمریکا به شمار میرفت اما پس از مرگ فیرو، در اوایل دهه ۱۹۹۰ نام پونتیاک عمدتا یادآور پلتفرمهای جنرال موتورز تنها با تغییراتی جزئی بود. به همین دلیل خریداران جوانتر ترجیح دادند از خارج خودرو وارد کنند و پونتیاک را برای مالکان سالخورده باقی گذاشتند. این در شرایطی بود که بازار خودروهای داخلی دارای موتور پرقدرت در آمریکا به سرعت درحال افول بود. در نهایت این روند تا جایی پیش رفت که آخرین پونتیاک در سال ۲۰۱۰ در کارخانه جنرال موتورز واقع در میشیگان آمریکا تولید شد.
علت توقف تولید: عدم ایجاد تغییرات و نوآوری، از دست دادن مشتریان جوان.
۷- ساترن ۲۰۰۹:
کارخانه متفاوتی که راجر اسمیت برای تولد برندهای مختلف خودروهای مفهومیاش تاسیس کرد، قربانی رقبای حسود داخلی شد و تا پیش از آنکه به ورطه نابودی برسد، میلیاردها دلار از داراییهای شرکت جنرال موتورز را در کام خود فروبرد. البته از همان ابتدا تا روز آخر هم برنامه درستی برای تولید این خودرو وجود نداشت. ساترن در سال ۱۹۹۰ بهعنوان یک تجربه آمریکایی در تولید خودروهای باکیفیت و کمهزینه متولد شد و مرگ آن با واردات اوپلهای آلمانی با قیمتهایی که سلطه یورو بر آنها حاکم بود، رقم خورد. برنامهای که در لحظات آخر برای نجات ساترن از مرگ تدوین شد نتوانست جامه عمل بپوشد و برنامه محول شدن مسوولیت تولید این خودرو به رنو-نیسان و توزیع آن توسط راجر پنسکه با شکست مواجه شد. اینچنین بود که خودروی ساترن به کتابهای تاریخ پیوست تا در کتابهای درسی بهعنوان یک مطالعه موردی در زمینه بلندپروازی شرکتها جای گیرد.
علت توقف تولید: نبود یک برنامه درست برای تولید، رقابت خودروهای خارجی.
۸- ایسوزو ۲۰۰۸:
برند ایسوزو در سال ۱۹۸۱ با یک پیکآپ کوچک بهنام پاپ به بازار آمریکا وارد شد. پس از آن خودروهای رودئو و تروپر هم به آن پیوستند و به رونق خودروهای شاسیبلند و اوج فروش آنها در سال ۱۹۹۶ دامن زدند. اما کیفیت پایین و فقدان بازاریابی هوشمندانه در کنار تصمیمات عجیب و غریب در حوزه تولید موجب شد که موفقیت آن عمر چندانی نداشته باشد. ایسوزو در ابتدا خودروهای سواری تولید میکرد، سپس مدل به مدل به خودروهای شاسیبلند و بعد پیکاپها روی آورد. دو خودروی آخر آنکه در آمریکا به فروش رسید، تولید جنرال موتورز بود و وقتی این شرکت تصمیم گرفت که دیگر آن را تولید نکند، پایان حیات ایسوزو در آمریکا رقم خورد.
علت توقف تولید: کیفیت پایین، فقدان بازاریابی هوشمندانه و تصمیمات عجیب در حوزه تولید.
۹- اولدزموبیل ۲۰۰۴:
این برند خودرویی در سال ۱۸۹۷ توسط رنسام اولدز متولد شد و در اواسط قرن ۲۰ میلادی دوران خوش خود را سپری کرد. در آن زمان شرکت جنرال موتورز نیمی از بازار آمریکا را در اختیار داشت و جایگاه اولدز در میانه خط تولید جنرال موتورز، جایی بین پونتیاک و بیوک بود. خودروی اولدزکاتلس در سال ۱۹۷۶ پرفروشترین خودروی آمریکا شد و تا دهه ۱۹۸۰ این عنوان را برای خود حفظ کرد. اما سهم جنرال موتورز در بازار رو به کاهش گذارد، رقبای خارجی بر رقابت خود افزودند، منحصربهفرد بودن اولدز بهویژه در زمانی که موتورهای چووی در برخی از مدلهای اولدز بهکار رفت، رنگ باخت. برچیده شدن خط تولید اولدز و دفاتر نمایندگی آن چنان هزینه سنگینی برای جنرال موتورز بر جای گذاشت که تا زمان ورشکستگیاش تولید برند دیگری را متوقف نکرد.
علت توقف تولید: کاهش سهم شرکت مادر در بازار، رقابت رقبای خارجی، از بینرفتن ویژگیهای منحصربهفرد برند.
۱۰- پلیموت ۲۰۰۱:
برند پلیموت از خاکسترهای شرکت خودروسازی قدیمی مکسول در سال ۱۹۲۸ سر برآورد و بیشترین موفقیت خود را در دهههای ۱۹۴۰ و ۱۹۵۰ بهعنوان یک رقیب کمهزینه در برابر شورولت و فورد تجربه کرد. بودجه محدود شرکت مادر آن، کرایسلر، موجب شد که این برند صرفا مدلهایی با تغییرات ظاهری را دوباره عرضه کند، روندی که آغاز آن اواخر دهه ۱۹۷۰ بود. از سوی دیگر با در اختیار قرار گرفتن منابع بیشتر برای خودروی پرسودتری همچون دوج و دیگر حطوط تولید کرایسلر، تعداد مدلهای برند پلیموت انگشتشمار شدند (نئون، ویجر و بریز) و پس از آن دایملر کرایسلر تولید همه آنها را متوقف کرد.
علت توقف تولید: محدودیت بودجه، ایجاد تغییرات صرفا در ظاهر خودروها، سود کم تولید.
تداوم افول برندها در ۲۰۱۸
مرگ برندها داستانی است بیپایان. در دنیای امروز، فناوریهای پیشرفته و ظهور خودروهای برقی سرنوشت تازهای را برای صنعت خودرو رقم میزنند. جریانهایی که بهعنوان مد میشناسیم در دنیای خودرو هم وجود دارند و دست بهکار شدهاند تا برخی مدلها را با بیاقبالی روبهرو کنند و برخی دیگر را به اوج فروش برسانند. این روزها در سراسر جهان خودروهای شاسیبلند با اقبال بیشتری روبهرو هستند. از سوی دیگر برقی شدن خودروها روز به روز شتاب بیشتری میگیرد. در میان خودروهای برقی هم رقابت فشرده و نفسگیر شده است. خودروهای برقی که تا همین یکی دو سال پیش جزو فناوریهای نوین محسوب میشدند، حالا بهدلیل پیشرفتهای جدید، کنار گذاشته میشوند چون خودروهای برقی قدیمی نیازمند شارژ مداوم باتری در مسافتهای کوتاه بودند اما حالا به مدد پیشرفت در تکنولوژی، خودروهای برقی قادرند مسافتهای طولانی را نیز طی کنند.
این داستان در مورد طراحیهای جدید خودروها هم صادق است. بهرهوری خودروها هم مدام در حال بهبود است و این بهانهای است برای کنار گذاشته شدن برخی دیگر از خودروهایی که از بهرهوری کمتری برخوردار بودند. آنچه تاکنون مرور کردیم ناظر به گذشته صنعت خودرو بود. حالا اما گمانهزنیها از توقف تولید خودروهای دیگر در سال آینده میلادی حکایت دارند. دلایل این توقف تولیدها هم مجموعهای از عوامل یاد شده را دربر میگیرد. اسامی خودروهایی که کارشناسان صنعت خودرو توقف تولید آنها را پیشبینی میکنند به این شرحند: دوج وایپر، هیوندایی آزرا، اینفینیتی کیو ایکس ۷۰، جیپ پاتریوت، لکسوس سیتی ۲۰۰ اچ، مرسدس بنز برقی کلاسبی، میتسوبیشی آی-امآیآییوی، میتسوبیشی لنسر، نیسان کوئست، اسمارت فورتو، فولکسواگن سیسی و فولکسواگن توارگ.
در مورد دلایل کنار گذاشتن این خودروها نیز عواملی همچون جایگزینی خودروهایی با کارایی بالاتر، افت فروش، افت تولید، پیروزی خودروهای رقیب در رقابت، جایگزینی خودروهای برقی پیشرفتهتر، موج گرایش مشتریان به خودروهای شاسیبلند، برد کوتاه خودروهای شارژی و حاشیه سود کمتولید برخی از این خودروها ذکر شده است. آنچه اما بهعنوان تفاوت کشورهای پیشرفته با کشورهای درحال توسعه بهوضوح قابلمشاهده است، اینکه در کشورهای توسعه یافته عمدتا عواملی همچون پیشرفت فناوریها، بهبود بهرهوری و گرایشات مشتریان به طراحیهایی خاص موجب افول برخی برندهای خودرویی میشود اما آنچه در دنیای درحال توسعه بیش از سایر عوامل موثر است، کیفیت پایین برخی خودروهاست که موجب استقبال کم و فروش پایین آنها میشود.
رقابت، بهعنوان یک مولفه مهم در پیشرفت، گرچه خود در برخی مواقع موجب انقراض یک برند خاص خودرویی میشود، اما تنها راهحل مفید برای مقابله با افت کیفیت خودروها محسوب میشود. در کشورهایی که انحصار تولید در دست شرکتهای داخلی است و بازار فقط با عرضه داخلی اشباع میشود، امکان رقابت سالم برای تولید خودروهای با کیفیت بالاتر وجود نخواهد داشت. البته کمبود نقدینگی و مشکلات مالی نیز همیشه بهعنوان یک عامل عمده در توقف تولید برخی برندها هم گریبانگیر صنعت خودرو بوده و هست، مشکلی که نهتنها در دنیای درحال توسعه وجود دارد که این روزها بزرگترین خودروسازان جهان هم با آن مواجهند. گاهی این شرکتهای خودروساز بهرغم میل باطنیشان مجبور میشوند داراییهایشان را به خریداران چینی که این روزها نقدینگی زیادی در دست دارند واگذار کنند، روندی که این روزها در بسیاری از حوزههای دیگر اقتصاد نیز قابل مشاهده است. حیات برخی برندها در گرو این واگذاریها است، روندی که آینده آن هنوز مشخص نیست و باید دید آیا مالکان جدید چینی میتوانند سکان هدایت این برندها را به درستی بهدست بگیرند یا نه.
ارسال نظر