برای صد ساله شدن باید نخست متولد شد
چگونه میتوان به یک مدیر نوآوری بزرگ تبدیل شد؟
یک مدیر نوآوری کیست؟ وظایف و کارکردهای یک مدیر نوآوری به اندازه سایر مدیران فعال در یک سازمان مانند مدیر فروش یا بازاریابی، شفاف و مشخص نیست و بستگی زیادی به ماهیت و دامنه فعالیتهای سازمان یا شرکتی دارد که یک مدیر در آنجا کار میکند. علاوه بر این، عناوین و سطوح مختلفی را میتوان برای فعالیت مدیران نوآوری در یک شرکت برشمرد از جمله مدیر ارشد نوآوری، مدیر پرتفولیوی نوآوری و رئیس بخش نوآوری. هر کدام از این مدیران دارای وظایف و کارکردهای خاص خود هستند هر چند که محور و هسته مرکزی تمام فعالیتهای آنها در یک چیز خلاصه میشود و آن «تشویق و تحریک نوآوری» است. این به آن معناست که از یک مدیر نوآوری انتظار نمیرود که خود یک نوآور برجسته و ممتاز باشد بلکه او باید در زمینه بسترسازی برای نوآوری و حمایت از نوآوران دارای توانایی و مهارتهای لازم باشد. در واقع، مدیران نوآوری موفق و بزرگ در دنیای امروز بیشتر در پی ایجاد و تقویت فرهنگ سازمانی مبتنی بر نوآوری و حمایت از فرآیندهای منتهی به نوآوری گام برمیدارند و به کارکنان کمک میکنند تا قادر به نوآوری شوند و مهارت نوآوری خود را افزایش دهند. علاوه بر این، مدیران نوآوری باید آموزش دهندههای خوبی هم باشند و بتوانند به کارکنان بیاموزند چگونه میتوان نوآور بود و نوآورانه فعالیت کرد.
از مدیر نوآوری همچنین انتظار میرود تا پرتفولیوی نوآوری شرکت و برنامههای کوتاهمدت، میانمدت و بلندمدت مرتبط با نوآوری را طراحی کرده و پروژههایی را برای پیادهسازی ایدههای نوآورانه در آنها طراحی و پیشنهاد کند.
مهارتهای مورد نیاز مدیران نوآوری کدامند؟: ناگفته پیداست مدیری که متخصص امر نوآوری است و با ایدههای نو بدیع سر و کار دارد به مجموعه متنوعی از مهارتها و قابلیتها نیاز دارد تا از عهده انتظاراتی که از او بهعنوان «موتور پیشبرنده نوآوری و هدایت گر نوآوران» میرود برآید. چنین مدیری باید از مهارتهای ارتباطی فوقالعاده بالایی برخوردار باشد و با همه کارکنان خوب برخورد کند و با زوایای مختلف کسبوکار شرکت آشنا باشد. او باید یک برنامهریز عالی باشد و آشنایی کاملی با خواستهها و انتظارات ذینفعان شرکت از جمله مشتریان، سهامداران، مدیران ارشد و میانی و کارکنان شرکت داشته باشد.
یک مدیر نوآوری توانمند و دوراندیش باید به خوبی از موانع و چالشهای پیش روی اجرای فرآیندها و عملیات جاری شرکت آگاهی داشته باشد و بتواند پیشبینی کند که برنامهها و پروژههای نوآورانه با چه مشکلات و موانعی ممکن است روبهرو شوند و برای عبور از آن موانع چه باید کرد. علاوه بر این، او باید با جدیدترین تکنولوژیهای مرتبط با کسبوکار شرکت متبوع خود آشنایی داشته باشد و بداند که این تکنولوژیها چه فرصتهایی را میتوانند برای شرکت و کارکنانش به ارمغان بیاورند.
چنین کنند بزرگان: نتایج تحقیق جدید موسسه پژوهشی کلایتون کریستینسن روی شرکتهای پیشرو و موفق جهان حکایت از آن دارد که مدیران عامل و روسای اغلب این شرکتها خود جزو مدیران نوآوری برجسته زمانه هستند و در نتیجه در بسیاری از این شرکتها، مسوولیت مدیریت نوآوری توسط خود مدیرعامل یا رئیس شرکت پذیرفته میشود و آنها نیازی به تفویض این مسوولیت به مدیر نوآوری نمیبینند. البته این مساله مختص شرکتهایی است که مدیران عامل و روسای شان را افرادی استثنایی و فوقالعاده تشکیل میدهند که جزو نوابغ عصر حاضر بهشمار میآیند و نامشان در دنیای کسبوکار بهعنوان کسانی که هم خود نوآور و خلاق هستند و هم نوآوران را دوست دارند و محیطی سرشار از نوآوری پدید آوردهاند میدرخشد. در صورتی هم که مدیرعاملی دارای مشغلههای کاری و ذهنی فراوانی است یا فاقد مهارتهای لازم برای مدیریت نوآوری باشد بهتر است که مسوولیت مدیریت و هدایت نوآوری و نوآوران را به فرد دیگری واگذار کند.
تحقیق دیگری که توسط محققان موسسه تکنولوژی ماساچوست (MIT) انجام شده نشان میدهد بزرگترین و موفقترین مدیران نوآوری در دنیا دارای دو ویژگی مشترک و متمایزکننده هستند: اول کنجکاوی سیریناپذیر و اشتیاق فراوان برای آموختن چیزهای جدید و دوم ثبات فکری و مصمم بودن. بر اساس نتایج این بررسی، آنچه از یک مدیر نوآوری، مدیری تاثیرگذار و متفاوت میسازد کنجکاوی منتهی به کشف ناشناختهها و یادگیری پیوستهای است که پردهها را از برابر چشمان آنها برمی دارد و به آنها توانایی دیدن چیزهایی را میدهد که برای سایر مدیران نوآوری، قابل رویت نیست. علاوه براین آنها با استقامت و اصرار ورزیدن روی مسیرهایی که به عقیده آنها به نوآوریهای ارزشمند و تعیینکنندهها منتهی میشود خود را از دیگرانی که زود خسته میشوند و به اصطلاح «کم میآورند» متمایز میسازند. این مدیران توانمند دارای مهارتهای تحلیلی و رهبری فوقالعادهای هستند که آنها را قادر میسازد تا روحیه خطر کردن و ماجراجویی را در تمام بخشها و در میان تمام کارکنان شرکت گسترش دهند و بستر مناسبی را برای انجام کارهای بزرگ و امکانپذیر ساختن غیرممکنها فراهم میآورند.