کشورهای در حال توسعه چگونه میتوانند از تکنولوژیهای جدید بهرهبرداری کنند؟
مهار توفان تغییر
به عنوان مثال، در نشست امسال مجمع جهانی اقتصاد در داووس که فرصتی بینظیر برای سران کشورها فراهم میکند تا در مورد مسائل روز گفتوگو کنند، تمرکز بیشتر جلسات بر اثر تکنولوژی دیجیتال روی دنیای کسبوکار متمرکز بود. جلساتی که در مورد هوش مصنوعی برگزار شد، مملو از جمعیت بود و خیلیها مجبور شدند بیرون در بایستند. به نظر میرسد این روزها همه میخواهند در مورد هوش مصنوعی بدانند، اما صحبت از آن هنوز جای کار زیادی دارد. از طرف دیگر، دانشگاهیها و برخی مقامات دولتی معتقدند به محض اینکه استفاده از بیتکوین یا دیگر انواع پولهای دیجیتال رواج پیدا کند، مقامات بانک مرکزی در کشورهای مختلف وارد صحنه شده و شروع به قانونگذاری در مورد آن میکنند. این اتفاق بارها در طول تاریخ افتاده است.
در نشست داووس امسال همچنین جلسات متعددی در مورد مدلهای کسبوکار دیجیتال-محور برگزار شد. بیشتر شرکتکنندگان حالا منطق اولیه پلتفرمهای تکنولوژی را میدانند و اینکه چطور شرکتهای قدرتمند در این زمینه- از فیسبوک گرفته تا اوبر- به این جایگاه رسیدند. چیزی که هنوز خیلیها نمیدانند این است که این مدلهای کسبوکار چه نتایجی در بردارند.اما چه کسی از این تغییرات نفع میبرد؟ توزیع منافع اقتصادی حاصل از جهانیسازی همین الان هم زیر سوال است و برخی میگویند این اتفاق نابرابریهای درآمد در کل دنیا را بیشتر کرده است.
درست است که تعداد افرادی که در فقر شدید زندگی میکنند، از دهه ۸۰ میلادی تاکنون بیش از یک میلیارد نفر کاهش یافته است، اما تعداد کل این افراد هنوز بیش از ۸۰۰ میلیون نفر است. جمعیت یک درصدی ثروتمندان، ۸۲ درصد ثروت ایجاد شده در سال ۲۰۱۷ را در اختیار داشتند. ارزیابیها نشان میدهد حدود ۴۰ نفر در دنیا به اندازه کل نیمی از جمعیت فقیر کره زمین ثروت دارند. اگر کشورهای در حال توسعه برای به دست آوردن ارزشی که تجارت جهانی ایجاد میکند با مشکل مواجهند، با وقوع انقلاب صنعتی چهارم میخواهند چه کنند؟
تغییر همزمان
راجش چندی، استاد بازاریابی در مدرسه کسبوکار لندن معتقد است نشانههای دلگرمکنندهای وجود دارد که میگوید بسیاری از اقتصادهای در حال توسعه، محیطی اجتماعی و فرهنگی ایجاد کردهاند که به آنها کمک میکند موج بعدی تکنولوژی را با موفقیت پشت سر بگذارند.در آمارهای رشد شواهد این موضوع یافت شده است. چندی اشاره میکند که در طول قرن نوزدهم، غرب فرآیندی با عنوان «واگرایی بزرگ» را پشت سر گذاشت؛ دورهای از رشد که انقلاب صنعتی عامل آن بود و باعث شد کشورهای ثروتمند امروز نسبت به کشورهای فقیرتر در مسیر اقتصادی متفاوتی قرار بگیرند.
اما حتی در طول این دوره رشد پرسرعت هم نرخ رشد سالانه در غرب بهطور میانگین یک تا ۲ درصد بوده است. این در حالی است که میانگین رشد تولید ناخالص داخلی (GDP) فعلی بازارهای نوظهور و اقتصادهای در حال توسعه ۹/ ۴ درصد بوده و سهم چین و هند به ترتیب ۶ و ۴/ ۷ درصد است (بر اساس آمارهای صندوق بینالمللی پول در آوریل ۲۰۱۸). بین سال ۲۰۰۰ تا ۲۰۰۷ بسیاری از اقتصادهای در حال توسعه رشد دو رقمی داشتند. آفریقا که مجله اکونومیست در سال ۲۰۰۰ آن را «قاره ناامید» توصیف کرده بود، در سالهای بعد از آن رشدی را پشت سر گذاشت که باعث شد این مجله تجدید نظر کند و در گزارشی در سال ۲۰۱۳ آن را «قاره امیدوار» بنامد.
چندی یک دلیل این نرخهای رشد بالا را سرعت تحولات تکنولوژیک میداند. او معتقد است اقتصادهای در حال توسعه در معرض همان موج تغییر تکنولوژیک قرار گرفتند که اقتصادهای پیشرفته قرار گرفتهاند، اما در یک چارچوب زمانی بهشدت فشردهتر. چیزی که غرب با فواصل زمانی بسیار زیاد با آن مواجه شد – مثلا اینکه فاصله بین توسعه بزرگراهها و همهگیر شدن گوشی هوشمند بسیار طولانی بود – برای مصرفکنندگان و نوآوران هندی و آفریقایی همزمان اتفاق افتاده است. یعنی آنها همه این تکنولوژیها و تحولات را بهطور همزمان میبینند.چندی میافزاید: «یک روستایی را در کنیا تصور کنید. امروز آنها میتوانند تلویزیون تماشا کنند، با گوشیهای خود جستوجوی صوتی انجام دهند، با موبایل خود پول جابهجا کنند و بلیت اتوبوس اینترنتی به نایروبی را بخرند. همه این تکنولوژیها برای آنها یک اتفاق جدید است.»
آموزش و مهارتهایی برای افزایش رشد
چندی معتقد است تغییرات همزمان سریع باعث میشود اقتصادهای در حال توسعه برای کشف تکنولوژیهای جدیدتر در موقعیت خوبی قرار بگیرند. هر چه افراد بیشتر سفر کنند و بیشتر در معرض تکنولوژیهای جدید قرار بگیرند، بیشتر متوجه میشوند که رسیدن به رفاه محدود به محل تولد یا موقعیت فعلی زندگی آنها در یک روستا نیست، بلکه با تلاش متصل به تحصیلات و کارآفرینی حاصل میشود. این موضوع باعث شده صرف هزینه برای آموزش خصوصی در کشورهای در حال توسعه به میزان قابلتوجهی افزایش یابد. بر اساس آمارهایی که کارشناسان در سال ۲۰۰۰ جمعآوری کردند، خانوارهای متوسط روستایی در هند ۶/ ۰ کل هزینههای خود را صرف آموزش میکردند. در سال ۲۰۱۵ این رقم به ۲۰ درصد افزایش یافته است.
به علاوه تمرکز زیادی بر توسعه مهارتهای مورد نیاز برای افزایش رشد در آینده صورت گرفته است. چندی به موفقیت شرکت ارزیابی استخدامی Aspiring Minds که در سال ۲۰۰۸ در هند تاسیس شد، بهعنوان یک نمونه اشاره میکند. این شرکت مهارتهای کاری را ارزیابی میکند و با اطلاعاتی که به دست میآورد، به سیاستگذاران و مدارس و دانشگاهها فشار میآورد تا آموزشهایی را رواج دهند که با نیازهای کارفرما همخوانی داشته باشد. همچنین والدین آگاه میشوند که فرزندانشان به چه مهارتهایی نیاز دارند تا بتوانند در آینده زندگی خوبی داشته باشند. او بهصورت استعاری میگوید ملوانانی که میتوانند توفان تغییر را مهار کنند، میتوانند کشتی خود را به سلامت به مقصد برسانند و بار سنگینی را هم با آن حمل کنند.بهطور مشابه وقتی توفانهای تکنولوژیک، اقتصادی، اجتماعی-فرهنگی و قانونی در کشورهای در حال توسعه با هم ادغام شوند و بهشدت بوزند، کسی که نوآوری دارد میتواند ایده خودش را بهتر پیش ببرد و راهحلهای جدید برای مسائل خلق کند و به کشف فرصتها بپردازد.
اما همهچیز به این سادگی هم نیست. برخی کارشناسان معتقدند موج جدید تکنولوژیها شرکتهایی را که در دنیای توسعهیافته قرار دارند تشویق میکند زنجیرههای تامین را دستکاری کنند و پیکره آن را عوض کنند و کارهایی را که قبلا در خارج از مرزهای خود انجام میدادند، بومیسازی کنند. این باعث میشود تامینکنندهها در دنیای در حال توسعه از انجام کسبوکار و فرصتهای اشتغالزایی در آینده محروم شوند. این اقتصادهای در حال توسعه چگونه میتوانند آخرین تکنولوژیها را به نفع خود استفاده کنند؟
چندی خوشبین است. او میگوید در شروع کار نمیتوان با قطعیت پیشبینی کرد که انقلاب صنعتی چهارم چه اثری بر رشد بهرهوری دارد. در دورهای ۲۵ ساله از دهه ۷۰ میلادی تا اواسط دهه ۹۰، وقتی رواج کامپیوتر جوامع را بهشدت تحتتاثیر قرار داده بود، نشانهای از اثر مستقیم آن بر رشد بهرهوری وجود نداشت. رابرت سولو، اقتصاددان برنده جایزه نوبل جمله معروفی داشت که میگفت: «میتوانید عصر کامپیوتر را در همهجا، بهجز آمارهای بهرهوری مشاهده کنید.» رابطه مستقیم کامپیوتری شدن همهچیز با بهرهوری، تنها حدود یک دهه پیش مشخص شد. حتی پیشبینی اثر تکنولوژی در کوتاه مدت هم پرریسک است.
برخی محققان در تلاش برای افزایش دقت پیشبینیهای آینده، افقهای زمانی نزدیکتری را انتخاب کردند. آنها نظر بیش از هزار کارشناس را که بزرگترین پیشرفتهای تکنولوژیک در دهه ۱۹۶۹ تا ۱۹۷۹ را پیشبینی کرده بودند، بررسی کردند. هواپیما با سوخت هستهای، شناورها، کشف سیارههای مریخ و ونوس و همهگیر شدن استفاده از پلاستیک در کسبوکارها، مهمترین پیشرفتهایی بود که این کارشناسان عنوان کرده بودند.چندی میگوید: «چیزی که مشخص است اینکه این لیست مهمترین پیشرفتهای همان زمان یعنی فضا، انرژی هستهای و پلاستیک را منعکس کرده است. آنها در مورد اثر کامپیوتر و IT هیچچیز نگفته بودند.»
البته چندی معتقد است که کشورهای در حال توسعه نباید از انقلاب تکنولوژیک بعدی بترسند. شرکتها در کشورهای ثروتمند از تکنولوژی برای بومیسازی تولید استفاده میکنند و بهعنوان مثال، روباتها را برای اتوماتیکسازی کل فرآیند تولید پارچه و لباس بهکار میگیرند. در کشورهای در حال توسعه، روباتها و هوش مصنوعی جای انسانها را خواهند گرفت؛ بهویژه در صنایع تولیدی ارزان و تکرارشونده. اینها مشاغلی هستند که خیلیها را به طبقه متوسط میرسانند؛ بدون اینکه به مهارت زیادی نیاز داشته باشند. مشاغل در صنایع تولیدی ارزان قیمت، همین الان در بسیاری از کشورهای در حال توسعه به اوج خود رسیده است. مردم فکر میکردند سعادتشان در مشاغل خدماتی مثل مراکز پاسخگویی تلفنی یا خردهفروشی خواهد بود اما با وجود هوش مصنوعی، اینگونه مشاغل دیگر معنی ندارد.
اما این جنبه بدبینانه ماجرا است. چندی اشاره میکند که در دیدگاهی مخالف، هر وقت مشکلات بزرگی پیش میآید، فرصتهایی برای نوآوران ایجاد میشود تا با ارائه راه حلهای نوآورانه پول بیشتری بهدست آورند. فرضیه او این است که با توجه به ارتباط گسترده بین کشورها و افزایش جمعیت تحصیلکرده، اقتصادهای در حال توسعه روشی برای حل این مشکلات پیدا خواهند کرد.این راهحلها، دامنه گستردهای از بهداشت و سلامت تا آموزش و مدیریت کمبود منابع و توسعه زیرساختها را دربرمیگیرد. این مسائل برای مدتی میتوانند فضا و ماهیت نوآوری را در کشورهای در حال توسعه شکل دهند. به گفته چندی: «در دنیای در حال توسعه، بحرانها و مصیبتها – چه بلایای طبیعی و چه انسانی، چه توفانها و چه جنگهای داخلی – بیشتر از دنیای پیشرفته است و اثرات این بلایا هم جدیتر است. در نتیجه، هم سیاستگذاران و هم کارآفرینان تلاش میکنند از تکنولوژی برای حل یک سری از مشکلات که این بحرانها به دنبال دارند، استفاده کنند.»
نوآوریهایی برای حل مشکل
چندی به صنعت نوپای پهپادهای هندی اشاره میکند که ارزش آن تا سال ۲۰۲۱ به یک میلیارد دلار خواهد رسید. این پهپادها در هند برای انجام کارهای مختلف، مثل کمک به اتوماتیکسازی مدیریت بحران، آبیاری محصولات، ارزیابی آفات محصول و نظارت بر زیرساختهای مهم مورد استفاده قرار میگیرند. همانطور که چندی اشاره میکند، در رابطه با استفاده از داده در مدیریت بحران، یک داستان مشابه وجود دارد. در کشورهای در حال توسعه، از گذشته کمبود داده وجود داشته و دادههای موجود هم از کیفیت لازم برخوردار نبودند. اما حالا به لطف تکنولوژیهای جدید، با حجم انبوهی از دادههای دقیق مواجه هستید.
از این دادهها به خوبی استفاده میشود. بهعنوان مثال، دادههای مکانیابی گوشی موبایل برای ساختن نقشه دقیقتر هنگام وقوع بلایای طبیعی مثل زلزله، مورد استفاده قرار میگیرند و امدادرسانیها را تسهیل میکنند.نمونه دیگری از نوآورانی که برای روبهرو شدن با پیشرفتها از تکنولوژی جدید استفاده میکنند، شرکت کنیایی M-KOPA است که برای ۶۰۰ میلیون نفر از جمعیت آفریقا که از دسترسی به شبکه برق محروم هستند، چراغهایی با انرژی خورشیدی تولید میکند.راهاندازی این کسبوکار، فقط با مهار توفانهای مساعد تکنولوژی امکانپذیر بود که در این مورد، رشد شرکت محلی پرداخت موبایلی M-pesa منجر به آن شد. به علاوه، هر لامپ خورشیدی بخشی از تکنولوژی اینترنت اشیا است که به سرورهای شرکت متصل است و در نتیجه M-KOPA دقیقا متوجه میشود چه کسی، در کجا و چه مدت از این لامپهای خورشیدی استفاده میکند. دادههایی که از صدها هزار ابزار خورشیدی به دست میآیند، میتوانند برای توسعه ابزارهای موجود مورد استفاده قرار بگیرند.
چندی میگوید شرکتها در کشورهای در حال توسعه میتوانند از این کاتالیزورهای اختصاصی (مثل تجربه مواجه شدن با بحرانها) برای نوآوری استفاده کنند و فراتر از بازارهای داخلی خود بروند. بهعنوان مثال، کدام شهر میتواند رقیب اولانباتور، پایتخت مغولستان، از نظر آلودگی هوا باشد (آلودگی هوای این شهر ۱۳۳ برابر استاندارد سازمان بهداشت جهانی است)؟ یا کدام شهر از نظر کمبود انرژی میتواند به پای مونروویا، پایتخت لیبریا برسد (کمتر از ۷ درصد جمعیت این شهر به برق دسترسی دارد)؟ با سرمایهگذاریهای لازم، میتوان محصولات و خدمات مناسب را به این مناطق صادر کرد و از فرصتی که کمبود امکانات در این شهرها فراهم میکنند، بهره برد.
چندی میگوید کشورهای در حال توسعه، قبلا به اشتباه نادیده گرفته شدهاند. این ماهیت انسان است که از اثرات تغییر میترسد. وقتی تیمونیه چرخ خیاطی را در سالهای ۱۸۲۰ در فرانسه اختراع کرد، دولت با او قراردادی بست تا یونیفرمهای ارتش را بدوزد. اما مدتی نگذشت که خیاطهای پاریسی نگران کسبوکار خودشان شدند و کارگاه او را تخریب کردند. در قرن ۱۹ همین اتفاق در بریتانیا به دست «لودیتها» افتاد. آنها برای تخریب ماشینآلات نساجی دست به شورش زدند، چون معتقد بودند تکنولوژی جدید، جای کارگران را خواهد گرفت و آنها را بیکار خواهد کرد. اما امروز میلیونها نفر در سراسر دنیا در صنعت نساجی و پوشاک مشغول به کار هستند.
چندی در پایان نتیجه گرفته که «نبوغ انسان، یک چیز قدرتمند است. ما میتوانیم مشکلات بزرگ را حل کنیم. در دنیای در حال توسعه، اگر شرایط مناسب باشد و توفانهای قوی تغییر بوزد، ظرفیت افراد برای نوآوری فراتر از موانع رشد خواهد بود.»
ارسال نظر