به دنبال ساده‌سازی کسب‌وکار

اصول و قوانین انجام کار، اهرم‌های قدرتمندی در مسیر موفقیت هستند؛ چرا که اگر به اندازه کافی قدرتمند باشند، می‌توانند به شدت از حجم تلاش‌های مورد نیاز ما بکاهند و مانع از به بن‌بست رسیدن اقداماتمان شوند. چه در علم و چه در فضای کسب‌وکار، اصول اندکی وجود دارد و بیشتر دانشمندان و فعالان حوزه از این اصول اطلاع کامل دارند. با این حال، آنها اغلب دچار اشتباه در تصمیم‌گیری شده و اقدامات خود را به جای بنا کردن بر اصول، روی «روش‌ها» استوار می‌کنند.

با این حال، همان‌طور که فیلسوف قرن نوزدهم، رالف والدو امرسون بیان کرده است، «با آنکه ممکن است روش‌ها به بیش از یک میلیون برسد، اصول تنها چند مورد هستند. کسی که به خوبی اصول را فرا بگیرد، می‌تواند روش‌های اختصاصی‌اش را انتخاب کند. اما کسی که اصول را نادیده بگیرد و به آزمایش روش‌ها بپردازد، بی‌شک به مشکل خواهد خورد.»

اصول انتخابی باید به قدری قدرتمند باشند که امثال من و شما، فارغ از نبوغ شخصی خود بتوانند تنها با پیروی دقیق از آنها به موفقیت برسند. در این صورت، نباید تفاوتی بین موفقیت افراد مختلف وجود داشته باشد و قدرت این اصول باید باعث شود تا همه افراد پیروی‌کننده از آنها به موفقیت برسند.

اصول می‌توانند به شما بگویند که چه کسب‌وکاری می‌توانید ایجاد کنید یا در آن کار کنید. اصول همچنین می‌توانند با دقت قابل‌توجهی به شما بگویند که در صورت پیروی از آنها چقدر شانس موفقیت خواهید داشت.

من طی ۴۰ سال تحقیقاتم به نتایج مختلفی در مورد اصول و رمز موفقیت در فضای کسب‌وکار دست یافتم که البته در ابتدا، شیوه کار من مبتنی بر آزمون و خطا بود. اگر چهار سال پیش از من درباره اصول و رموز موفقیت سوال می‌پرسیدید، احتمالا «اصل ستاره» را به شما معرفی می‌کردم. شاید بدانید که اصطلاح «ستاره» از طبقه‌بندی گروه مشاوره کسب‌وکار بوستون برآمده است که شانس موفقیت و استراتژی‌های مناسب کسب‌وکارها را می‌سنجند. در مدل پیشنهادی آنها، کسب‌وکارها به ۴ گروه مختلف تقسیم می‌شوند:

• ستاره. بزرگ‌ترین کسب‌وکار در یک بازار در حال رشد و آتیه‌دار است. واضح است که شرکتی که ستاره باشد، علاوه بر درآمدهای عالی کنونی، آینده درخشانی هم دارد.

• علامت سوال. کسب‌وکاری که در یک بازار در حال رشد فعالیت می‌کند اما هم‌اکنون بزرگ‌ترین شرکت بازار نیست. چنین کسب‌وکاری هنوز موقعیت فوق‌العاده‌ای ندارد اما ممکن است رشد آینده بازار، شرایطش را بهبود بخشد.

• گاو شیری. بزرگ‌ترین کسب‌وکار در یک بازار کم‌رشد و اشباع‌شده. چنین کسب‌وکاری درآمدهای خوبی دارد اما نمی‌تواند به رشد فکر کند. بنابراین بر بهره‌وری و کاهش هزینه‌هایش می‌اندیشد.

سگ. یک کسب‌وکار متوسط در بازاری که آینده درخشانی هم ندارد. بدترین وضعیت در بین ۴ موقعیت مطرح شده است و در تحلیل‌های قدیمی مدیریت هیچ راه‌حلی به جز خروج از بازار برای چنین کسب‌وکارهایی مطرح نشده بود.

اصل ستاره می‌گوید:

• بهترین کسب‌وکارها، «ستاره‌ها» هستند. آنها بزرگ‌ترین کسب‌وکار فعال در یک بازار قدرتمند و در حال رشد هستند؛ بازاری که دست‌کم تا چند سال آینده رشد دو رقمی خود را حفظ خواهد کرد.

• ستاره‌ها به شدت ارزشمند هستند؛ چرا که به شدت می‌توانند رشد کنند و در عین حال از سودآوری و وضعیت نقدینگی بسیار مناسبی برخوردار هستند.

• تنها یک یا ۲ درصد از ستاره‌ها شکست می‌خورند و در عین حال، منبع اصلی کسب درآمد برای کل بازار آنها هستند. کارآفرینان، سرمایه‌گذاران مخاطره‌پذیر و سایر سرمایه‌گذاران هم تمام پول خود را به دلیل تمرکز بر آنها به دست می‌آورند.

• ایجاد یک ستاره جدید هم کار ساده‌ای نیست و معمولا به سه صورت اتفاق می‌افتد. نخست آنکه جای مدیر پیشین بازار را بگیرید. دوم آنکه به‌طور کامل یک صنعت و کسب‌وکار جدید پدید آورید و سوم آنکه یک بازار جدید از دل بازارهای قبلی بیرون بکشید.

من با پیروی از اصل ستاره و لحاظ کردن آن در سرمایه‌گذاری‌هایم موفق به جمع کردن ثروت شخصی‌ام شده‌ام. طی ۲۳ سال گذشته، من در ۱۶ استارت‌آپ یا شرکت جوان سرمایه‌گذاری کرده‌ام که ۸ مورد از آنها دست‌کم ۵ برابر سرمایه اولیه را به من بازگردانده‌اند. نتیجه آن شده که در هر سال حدود ۲۰ درصد سود مرکب کسب کرده‌ام؛ رقمی که بسیار بالاتر از سود سرمایه‌گذاران حرفه‌ای ریسک‌پذیر در جهان غرب است.

چگونه به چنین دستاوردی رسیده‌ام؟ با پیروی از اصل ستاره. من تنها روی کسب‌وکارهایی سرمایه‌گذاری می‌کنم که یا ستاره هستند یا ظرفیت تبدیل شدن به یک ستاره را دارند. با این حال، یک مشکل وجود دارد. اصل ستاره به شما می‌گوید که آیا یک کسب‌وکار، ستاره است یا خیر. این اصل به شما نمی‌گوید که چگونه یک کسب‌وکار ستاره ایجاد کنید یا چگونه یک رهبر بازار را در یک محیط پررشد، پایین بکشید و خودتان ستاره آن بازار شوید. به دلیل این مشکل است که من به دنبال اصل دیگری گشتم و ۴ سال اخیر زندگی خود را صرف پرداختن به آن کرده‌ام؛ اصلی که بتواند شما را با قاطعیت به سمت موفقیت رهنمون سازد. من با گریگ‌لاک‌وود همکاری کردم تا بتوانم به اصلی که می‌خواهم دست یابم و اکنون می‌توانم بیان کنم که آن اصل و رمز موفقیت، «ساده‌سازی» است.

ساده‌سازی و کاستن از شاخ‌وبرگ‌های اضافی کسب‌وکارتان به شما می‌آموزد که چگونه تبدیل به یک مدیر بازار شوید و چگونه برای مدیران کنونی بازار، دردسر ایجاد کنید. زمانی که بر این اصل مسلط شدید، آنگاه می‌توانید روش‌های اختصاصی خود را در اجرای جزئیات اصل به کار ببرید.

nikoueimahdi@gmail.com