در این نوبت، به بیان مهم‌ترین راهکارهای مقابله با این پدیده‌ها می‌پردازیم. پیش از پیشنهاد راهکارها، برای یادآوری در ابتدا شرحی مختصر از هر کدام از این پدیده‌ها آورده شده است.  «پدیده خواب روی موفقیت» برای توصیف موقعیتی مطرح می‌شود که سازمان‌های موفق، شیفته و به دنبال آن فریفته کامیابی بالای خویش شده و از تغییرات مهم و اوضاع و احوال پیرامونی و نیز از ماهیت متحول و رقابت‌آمیز امور غفلت می‌کنند. به همین سبب زمانی هوشیار می‌شوند که موفقیت آنان در سایه تحول و ترقی رقیبان دچار رکود یا خدشه شده است. «پدیده خواب روی شکست» که برای اولین بار است در فن مدیریت مطرح می‌شود، وضعیت و حالتی مهلک از سازمان‌های ناکام را توصیف می‌کند. در این حالت، سازمان‌های ناکام پس از تلاش‌های مستمر برای رهایی از شکست و انجام آزمون و خطای متعدد و دستیابی به شکست‌های پیاپی، با گذشت زمان مبتلا به سه توده سرطانی بنیان برافکن خواهند شد: ناامیدی، بی‌تفاوتی و خوگرفتن به شکست. در واقع سازمان‌های مبتلا به پدیده خواب روی شکست هیچ انگیزه و رمقی برای رهایی از چنگال وضعیت بغرنج برایشان باقی نمانده است و روی شکست خود به‌صورت ماتم‌زده فرو خفته‌اند!

با این توضیحات،‌ نوبت آن است که به مهم‌ترین راهکارهای مقابله با پدیده‌های پیش‌گفته بپردازیم:

۱. بهره گرفتن از ابزارهای فناوری اطلاعات و تحلیل داده به منظور دستیابی سریع و دقیق به اطلاعات بازار، رقبا، تامین‌کنندگان و مشتریان: این موضوع از جمله مهم‌ترین مواردی است که می‌تواند در مواجهه با پدیده خواب روی موفقیت مثمر ثمر باشد. در واقع امروزه مفهومی همچون هوشمندی سازمانی به‌صورت عام و مفاهیمی همچون هوش تجاری، هوش رقابتی و هوش بازاریابی به‌صورت خاص مورد استفاده و اقبال شرکت‌های هوشمند و یادگیرنده قرار گرفته است. یادآور می‌شود که هوش تجاری اغلب به بررسی شاخص‌های کلیدی عملکرد سازمان با تکیه بر تحلیل داده‌های موجود در شرکت، هوش رقابتی بر تحلیل راهبردها و نقاط قوت و ضعف رقبا و هوش بازار بر رصد کردن مهم‌ترین تحولات و خواسته‌های مشتریان متمرکزند. پیش‌نیاز به‌کارگیری صحیح این مفاهیم در سازمان‌ها، تقویت بخش‌های فناوری اطلاعات، تحقیقات و برنامه‌ریزی و بازاریابی است.

۲. تعیین و به‌روزرسانی عوامل کلیدی موفقیت(Key Success Factor) صنعت: تعیین عوامل کلیدی موفقیت می‌تواند در تدوین استراتژی‌های مناسب و همراستا با نیـاز محیطـی بسـیار مـوثر و کارسـاز باشـد. در واقع برای تعیین این عوامل، از یکسو مهم‌ترین خواسته‌ها و نیازهای مشتریان صنعت مورد بررسی قرار گرفته و از دیگر سو، شرایط و الزامات رقابت و تعیین جایگاه رقابتی مورد توجه قرار می‌گیرد. بهره‌گیری از نقاط قوت سازمان برای پاسخگویی و تحقق عوامل کلیدی صنعت بی‌شک شرکت‌های موفق را همواره پایدار و به‌روز نگه خواهد داشت و خواب غفلت را از چشمان آنان می‌رباید.

۳. ایجاد و تقویت مفهوم کنترل استراتژیک در سازمان: بنا به نظر اندیشمندان حوزه استراتژی، کنترل استراتژیک یعنی فرآیندهای رسمی و غیررسمی که در ایجاد و حفظ جهت، اثربخشی و هماهنگی استراتژیک، سازمان را یاری می‌بخشند. تفاوت محسوسی میان کنترل عملیاتی و کنترل استراتژیک وجود دارد؛ در کنترل عملیاتی میزان پیشرفت پروژه‌ها و عملیات‌ سطوح مختلف سازمانی مورد بررسی قرار می‌گیرد در حالی که در کنترل استراتژیک، مفروضات اساسی تدوین استراتژیک و ماهیت و وجود خود پروژه‌های طراحی شده مورد نقد و بررسی قرار می‌گیرد. استقرار و پیاده‌سازی این مفاهیم در واحدهای برنامه‌ریزی سازمان، می‌تواند موجبات بیداری سازمان و پشتوانه محکمی در مقابل پدیده خواب روی موفقیت باشد.

۴. ایجاد یا تقویت تفکر انتقادی (Critical Thinking) با تکیه بر سطوح مختلف یادگیری همچون یادگیری تک حلقه، دو حلقه و سه حلقه : تفکر انتقادی می‌تواند با ایجاد پرسش و چالش برای مفروضات اساسی و اصول پذیرفته و نهادینه شده در سازمان، نوآوری‌ و دگراندیشی را در سازمان تقویت کند یادگیری تک حلقه به دنبال چگونگی دستیابی به اهداف تعیین شده است و در صورت انحراف از آن اهداف تغییرات را گزارش می‌دهد. یادگیری دو حلقه به دنبال چرایی تعیین این اهداف و قواعد و اصول در سازمان است و معمولا بازسازی و بازبینی اساسی‌تری را به همراه خواهد داشت. در یادگیری سه حلقه شیوه چیستی یادگیری و روش‌های مختلف یادگیری با دیدگاهی معرفت‌شناسانه مورد تفکر و تحلیل قرار می‌گیرد. سوالات مهمی از قبیل اینکه «از کجا می‌دانیم که می‌دانیم؟» در سطوح کلان فلسفی مورد بررسی قرار می‌گیرد و در سطح سازمانی بررسی شیوه یادگیری تک حلقه و دوحلقه می‌تواند مواردی برای تقویت یادگیری سه حلقه دانسته شود.

۵. تلاش برای تقویت و توسعه‌ بخش عمومی در مدل پنجره جوهری (Johari Window) در سازمان: یکی از راهکارهای بسیار موثر درخصوص عدم مواجهه با هر دو پدیده خواب روی شکست و موفقیت، توجه به وضعیت بخش عمومی مدل پنجره جوهری است. به این منظور پیشنهاد می‌شود روابط عمومی سازمان‌ها با بررسی و درک اهمیت مدل پنجره جوهری، در شفاف‌سازی وضعیت سازمان و ترسیم واقعیت‌ها برای سهامداران تلاش کنند.  

۶. بهره‌گیری از «مدیران کاریزماتیک و تحول آفرین» : در سازمان‌هایی که روی شکست خود خوابیده‌اند به‌کارگیری مدیران کاریزماتیک و تحول آفرین می‌تواند راهکاری بسیار موثر برای خروج از دوران بحران باشد. غالبا تجربه نشان داده است، رهبران کاریزماتیک در شرایط بحران بروز و ظهور بیشتری داشته‌اند تا شرایط عادی؛ از این رو به نظر می‌رسد سازمان‌های شکست خورده ناامید، نیازمند یک رهبری فرهمند هستند. در این زمینه مطالعه «نظریه قدرت ماکس وبر» می‌تواند برای مدیران سازمان مفید باشد. البته به نظر می‌رسد این‌گونه مدیران با رفع بحران بهتر است از مدیریت سازمان به مرور کنار روند و عملا تیم‌های متخصص مدیریت راهبردی با آسیب‌شناسی علمی و ارائه مجموعه سیاست‌های راهنما و اقدامات راهبردی، وضعیت نابسامان این‌گونه سازمان‌ها را بهبود دهند.