سهم صنایع غذایی در اقتصاد
برای مثال کنسرو ذرتشیرین در خارج از ایران تولید شده چون ماده اولیه آن ایرانی نیست البته همان کنسرو هم مواد اولیهاش وارد ایران شده و بستهبندی میشود، اما ممکن است که نمونه خارجی آن را نیز در بازار موجود باشد؛ برای مثال میوههایی که در ایران نیست از جمله آناناس. یعنی موارد کنسرو خارجی که در صنایع کنسرو در ایران میبینید به این علت است که ماده اولیهاش در ایران وجود نداشته یا توجیه اقتصادی حمل کالای ماده اولیه بهصورت تازه وجود ندارد.سهم کل صنایع غذایی و محصولات کشاورزی در اقتصاد کشور بیشتر از آن چیزی است که بهصورت رسمی اعلام میشود، چراکه قسمت عمدهای از فعالیتهای کشاورزی هنوز بهصورت رسمی ثبت و ضبط دقیقی ندارد و از طرف دیگر، قسمت عمدهای از فعالیتهای خردهفروشی صنایع غذایی نیز هنوز در چارچوبهای رسمی انجام نمیشود. بنابراین ما در این حوزه نقش مهمتری داریم. همچنین قسمت عمدهای از محصولاتی که توسط کشاورزان تولید و مصرف میشود، موردتوجه قرار نمیگیرد و همینطور تولیدات زیادی در صنایع تبدیلی اتفاق میافتد و توسط خودشان مورداستفاده مجدد قرار میگیرد که مورد توجه واقع نمیشود. با این حال، صنایع غذایی یکی از مهمترین گروههای صنعتی است که پراکندگی مناسبی در سطح کشور دارد، یعنی در یک منطقه بهخصوص نبوده و پراکندگی آن تقریبا در همهجای کشور وجود دارد؛ در استان خراسانشمالی، استان خراسانرضوی، خراسانجنوبی، تهران، آذربایجانشرقی و غربی، کرمانشاه، خوزستان، هرمزگان. در نقاط مختلف نیز صنایع غذایی تبدیلی با کار ویژههای مشخص خود مشغول به فعالیت هستند؛ استانهای مازندران، کردستان و گیلان. این پراکندگی، ارزش زیادی برای صنعت و ایجاد فرصتهای شغلی مناسب در نقاط مختلف دارد و به مکانیزمهای کشاورزی آن استانها کمک میکند و توانسته اشتغالهای پایدار ایجاد کند چراکه بازار صنایع غذایی، بازار کوتاهمدت نیست و بازار یک یا دو سال نیست و حتی شرکتهای کوچکی که رفتار درست اقتصادی دارند معمولا عمرشان طولانی میشود. در بازار صنایع غذایی چندین سال طول میکشد تا فرد آن بازار را بهدست آورد و بهراحتی این بازار را از دست نمیدهد و چون محصول مصرفی خانوار است اگر بتواند در این زمینه ورود کند، قاعدتا میتواند در بازار باقی بماند و بنابراین، جزو محصولاتی است که مُدبردار و دارای نمونه خارجی نیست که هرکسی به راحتی بتواند در آن ورود کند. باید توجه داشت، به همان اندازهای که مردم نان مصرف میکنند روغن، رب گوجهفرنگی، تنماهی، مربا و ترشی، بستنی و بیسکویت و... نیز مصرف میکنند و این محصولات مجموعهای از کالا بوده که از موارد تکرارشونده سبد خانوار است و به همین راحتی نیز از پا نمیافتد و این مساله در بسیاری از صنایع دیگر وجود ندارد، چون عمده مواداولیه و کالاهای بستهبندی آنها ممکن است وارداتی بوده و تغییرات نرخ ارز و شرایط اقتصادی بهشدت آنها را وادار میکند که تغییراتی در اندازه تولید ایجاد کنند، اما از آنجاییکه عمده صنایع تبدیلی کشورمان از مواد داخلی در ساماندهی محصول خود استفاده میکنند، سهم مهمی در اشتغال حوزه کشاورزی دارند که اگر این صنایع نباشد، آن اشتغال از بین میرود. درست است که در شرکتهای صنایع تبدیلی کار میکنند اما اگر این تقاضای موثر در داخل بازار ایران وجود نداشته باشد، آن اشتغال در حوزه کشاورزی نیز قطعا به این اندازه نخواهد بود و رشدی که در توسعه کشاورزی در سالهای اخیر اتفاق افتاده (نرخ رشد موثر کشاورزی در چند سال گذشته را تجربه کرده است) بیتردید آن قسمت ناشی از مصرف پایدارتر و حرفهایتر است که در صنایع تبدیلی بهوجود آمده است. بنابراین صنایع تبدیلی بهعنوان یک مرکز کل ارزش توانسته ظرفیتهای مناسبتری در کشاورزی بهکار گیرد و در واقع قسمت مهمی از افزایش مقدار کشاورزی ایران ناشی از همان توسعه صنایع تبدیلی است. از طرف دیگر نیز، توانسته ظرفیت خردهفروشی را در کشور توسعه دهد. به هر حال، در هر محله چندین فروشگاه کوچک و بزرگ مشاهده میکنید که عمده آنها مملو از کالاهای صنایع تبدیلی کشاورزی است؛ یعنی پایه آن مغازه، روی فروش این کالاها شکل میگیرد، یا فروشگاههای بزرگ و هایپرمارکتها که امروز فعالیت میکنند، قسمت عمدهای از کالاهای تولیدی داخلی که استفاده میکنند و در قفسهها موجود است، تولید صنایع تبدیلی کشور در فرمها و شکلهای مختلف است و خوشبختانه حتی اگر ظرفیت واردات هم وجود داشته باشد، در اغلب کالاها و محصولات مزیتی برای واردات وجود ندارد.
ارسال نظر