ریشههای نظم سیاسی: از دوران پیشاانسانی تا انقلاب فرانسه
طی دوره «سه سلسله» رفتارهای آیینی/ مناسکی در چارچوب دودمانها در مجموعهای از قوانین تدوین شد. این آیینها و مناسک حول پرستش جد یا نیای مشترک دودمانها میچرخید و در «معبد اجدادی»ای برگزار میشد که حاوی لوحهایی بود که نام جد روی آن حک شده بود. این معابد دارای چندین بخش بودند که با سطح دودمان یا سازمان «زیر دودمانی» [sublineage organization] مطابق بود. رهبران دودمان اقتدار خود را از طریق کنترلشان بر مناسک/ آیینها تقویت میکردند. شکست در اجرای درست مناسک/ آیینها یا فرامین نظامی با مجازاتی سخت از سوی پادشاه یا سر دودمانهای بالاتر مواجه میشد. بر همین اساس، اگر یک دشمن به درستی مغلوب میشد، مهم بود که معبد اجدادی ویران و از هم گسیخته شود، خزائن نمادینش غارت شود و سپس فرزندان ذکور دشمن هم در راستای گسستن «زنجیره تباری» [rope of descent] کشته شوند. همچون هر جامعه قبیلهای دیگر، چین هم در این دوره در معرض سطوح افزایشی و کاهشی سازماندهی اجتماعی بود. از یکسو، دودمانها- که در روستاهای تثبیتشده سکنی داشتند- برای اهداف جنگ، دفاع از خود یا تجارت ادغام میشدند. گاهی این ائتلافها داوطلبانه و مبتنیبر منافع اقتصادی مشترک بود؛ گاهی آنها مبتنی بودند بر احترام آیینی به یک رهبر خاص؛ گاهی هم به خاطر اجبار بود. جنگ و درگیری بهطور روزافزونی به سکه رایج روز تبدیل شد. چنانکه شاهد آن شهرهایی با دیوارهای فروریخته شده و خاک شده بود که طی دوره لونگشان شروع به تکثیر کردند. از سوی دیگر، جامعه دودمانی در معرض گسستهای مداوم بود؛ چراکه فرزندان جوانتر در جستوجوی زمین جدید بوده و شاخهها و شعبههای خاص عشیرهای خود را برقرار میکردند. در این زمان، چین کمجمعیت شده و خانوادهها میتوانستند از زیر یوغ اقتدار یک دودمان مستقر به سادگی و با حرکت به مکانی جدید بگریزند. از این رو، چنانکه نظریههای شکلگیری دولت پیشبینی میکنند، تراکم جمعیتی پایین و فقدان محدودیت در برابر شکلگیری دولت و سلسله مراتب عمل کرد. با وجود این در بخشهای کهن دره رودخانه زرد، تراکم جمعیتی همراه با بهرهوری کشاورزی افزایش یافت. افزایش سطوح «سلسله مراتب» در دوره سلسله شانگ در مجازاتهای شدیدی دیده میشود که از سوی رهبران بر پیروانشان و [نیز] با گسترش بردهداری و فداکاری انسانی تحمیل میشد. کتیبههای استخوانی اوراکل ۵ نوع مجازات را نشان میدهد: داغ نهادن بر پیشانی، بریدن بینی، قطع پاها، اختگی و مرگ. بسیاری از محلهای دفن در این دوره شامل ۸ تا ۱۰ فرد دمر خوابیده، اسکلتهای بی سر، احتمالا بردگان یا زندانیان جنگی میشد. رهبران سطح بالاتر با بیش از ۵۰۰ نفر از قربانیان فداکار دفن میشدند؛ بیش از ۱۰ هزار قربانی فداکار در گودالهای تدفین در «یین شو» همراه با تعدادی زیادی اسب، ارابه، سه پایه و دیگر صنایع دستی با ارزش کشف شدهاند. بنابراین تسکین بخشیدن به نیاکان مرده، موجب از میان رفتن زندگی حجم زیادی از انسانها، حیوانات، مواد و منابع شد. روشن است که تغییری از قبیله به شکل سلسلهمراتبیتر از حکمرانی در شرف رخ دادن بود.
خانواده چینی و خویشاوندی
یکی از ماندگارترین و پایدارترین پدیدهها در تاریخ چین اهمیت خانواده و خویشاوندی در سازماندهی اجتماعی است. حاکم «کین» وقتی توانست یک امپراتوری متحد برقرار سازد، کوشید تا پیوندهای خویشاوندی را به نفع شکلی غیرشخصیتر از دولت [administration] هم در حوزه پادشاهی خود و هم در چینِ بزرگ تر سرکوب کند. وقتی حزب کمونیست چین هم در سال ۱۹۴۹ به قدرت رسید، تلاش کرد تا از قدرت دیکتاتوریاش برای کنار زدن خانواده گرایی سنتی استفاده و آحاد افراد را به دولت وصل کند. هیچ یک از این پروژههای سیاسی آنگونه که نویسندگانشان امید داشتند کارگر نبودند. خانواده چینی نشان داد بسیار انعطافپذیر است و گروههای تباری پدرسویی همچنان در بخشهایی از چین وجود دارند. پس از دوران مختصر سلسله «کین»، دولت غیرشخصی در نهایت در دوره سلسله سابق «هان» تاسیس شد (۲۰۶ قبل از میلاد- ۹ پس از میلاد). اما خویشاوندی در اواخر سلسلههای «هان»، «سویی»، و «تانگ» بازگشتی قدرتمندانه داشت. نظام دولتی غیرشخصی فقط طی سلسلههای سونگ و مینگ احیا شدند که شروع شان در هزاره دوم پس از میلاد بود. بهویژه در جنوب چین، دودمانها و طوایف تا قرن بیستم قدرتمند باقی ماندند. در سطح محلی، آنها کارکردی شبهسیاسی ایفا میکردند و تا حدی خود دولت را به منزله منبع اقتدار در بسیاری از امور جابهجا کردند. ادبیات وسیعی در مورد خویشاوندی چینی وجود دارد که بیشتر آن به قلم مردمشناسانی نوشته شده است که جوامع معاصر در تایوان و جنوب چین را مورد مطالعه قرار داده و سوابق خویشاوندی را برای این مناطق تا قرن نوزدهم رساندهاند. همچنین مطالعاتی از روابط خانوادگی برای دورههای ابتداییتر تاریخ چین براساس سوابق فوقالعاده دقیق وجود دارد که گروههای خویشاوندی منفرد به جا گذاشتهاند. ما اطلاعات بسیار اندکی در مورد خویشاوندی در چین باستان داریم و خطراتی در پیشبینی و طرحریزی روندهای مدرن وجود دارد که به دوران کهن بازمیگردد.