کارگران هندی صنعت نفت ایران در اواخر قاجاریه و دوران پهلوی اول
ایرانیهای تماشاگر
مراکز استقرار تجار هندی در قلمرو ایران عصر صفوی پراکنده بود، اما بیشترین تجمع آنها، در اصفهان و شهرها و بنادر جنوبی بود. کمپفر (Engelbert kaempfer) در سفر خود به ایران که در دوره سلطنت شاه سلیمان صفوی (۱۰۷۷-۱۰۵۲ ق) انجام گرفته، تعداد هندیهای مقیم اصفهان را حدود ۱۰ هزار نفر برآورد میکند. حضور جمعیتهایی به این میزان در پایتخت صفویه، نشان میدهد که آنان برای زیست اجتماعی،از آزادی عمل نسبی برخوردار بودند. همچنین بهنظر میرسد، هندیهای مقیم اصفهان، عناصری از مظاهر فرهنگی و سبک زندگی خویش را حفظ کرده بودند. افزون بر این، آنها با کمترین مزاحمت و دردسر در کنار اقلیتهای دیگر به کسبوکار میپرداختند.
مقر مهم دیگر تجار و مهاجران هندی در ایران، بندرعباس بود. هندیهای مقیم این بندر، به دو گروه مورهای مسلمان و بانیان بتپرست تقسیم میشدند. گروه دوم، در کنار اشتغال به امور اقتصادی چون تجارت و دلالی، ظاهرا آداب و سنن قومی خود را به جا میآوردند. به نوشته کمپفر (۱۹۷:۱۳۶۰): «اینها، همه طبق رسوم و آیین خاص خود زندگی میکنند و حق دارند لباس خاص خود را بپوشند، به زبان خود سخن بگویند و از دین خود پیروی کنند.» این مهاجران برای برگزاری مراسم اعیاد خود، محلی خاص داشتند. البته گاه، به دلایلی چون وارد کردن ضررهایی به اقتصاد ایران، مورد تهاجم قرار میگرفتند. حتی زمانی، فرمانی برای شکستن بتهای معابد آنها صادر شد؛ اما این قبیل فرامین و برخوردها، آنقدر تکرار نمیشد که باعث شود شمار قابلتوجهی از آنان ایران را ترک کنند. به غیر از تجار، مندرجات برخی تحقیقات منتشره، از حضور بردگان و کنیزان هندی در این دوره تاریخی سخن میگویند.
بعد از سقوط صفویه، به سبب هرج و مرج و ناامنی حاکم بر ایران، زمینه مناسب استمرار فعالیت تجار هندی تا حدود زیادی از میان رفت و بسیاری به موطن خویش بازگشتند. با وجود بازگشت تجار هندی از ایران، دیگر گروههای اجتمای چون کارگران هندی در مناطق جنوبی ایران کمابیش حضور داشتند. با وجود نبود اطلاعات مفصل درباره گروه اخیر، دور از ذهن نیست که بخشی از کارگران هندی در اموری مانند بازرگانی، ماهیگیری و کشتیرانی به کار اشتغال داشتند. به دنبال اکتشاف نفت در ایران، در سال ۱۳۲۱ ق/ ۱۲۸۲ خ/ ۱۹۰۳ م، زمینه حضور و اشتغال گروهی دیگر از هندیها در صنعت نفت ایران مهیا شد. بخشی از این زمینهها، متاثر از مقارن بودن سلطه بریتانیاییها در شبه قاره هند و نفوذ قابل توجه آنها در حکومت وقت ایران بود؛ البته در شیوه سلطه و نفوذ بریتانیاییها در امور اقتصادی ایران و هند، تفاوتهایی وجود داشت. هندیهایی که در اواخر حکومت قاجاریه به ایران آمدند، بیشتر کارگران ماهر مورد نیاز صنعت نفت بودند که عمدتا در خوزستان مستقر شدند.
اولین کمپانیهای خارجی شاغل در استخراج نفت ایران، در جستوجوی یافتن کارگران ارزانقیمت و کمدردسر، شماری از هندیها را به خدمت گرفتند. این قبیل کارگران هندی، تا چند سال بعد از خاتمه سلطنت پهلوی اول در صنعت نفت ایران باقی ماندند. حضور کارگران هندی در ایران، همانند حضور تجار هندی در دوره صفویه، دارای پیامدهای فرهنگی و اجتماعی بود. این مقاله که بر مبنای مندرجات پارهای از اسناد و منابع تاریخی و تحقیقات جدید و به شیوه توصیفی - تحلیلی تنظیم شده، دوره زمانی بین سالهای ۱۳۲۰-۱۲۸۲ ش را دربر میگیرد. در پژوهش حاضر، تلاش شده با تکیه بر اسناد و منابع موجود، به تبیین گوشههایی از زندگی اجتماعی، مشکلات و مسائل کارگران هندی و خانوادههایشان در مناطق نفتخیز خوزستان پرداخته شود. همچنین، بیان زوایایی از فرآیند ترکیب و تلفیق و حذف و استقرار برخی مظاهر فرهنگی و آداب و رسوم کارگران هندی در محل اقامتشان طی چند دهه، از دیگر اهداف این مقاله است.
پیشتر، برخی پژوهشها درخصوص کارگران هندی شرکت نفت ایران و انگلیس به زبان فارسی و انگلیسی صورت گرفته است. مثلا ویلم فلور (willem floor) در کتاب اتحادیه کارگری و قانون کار در ایران (۱۳۷۱)، ذیل عنوان «وضع در قلمرو اوپک»، به حضور کارگران هندی در کنار کارگران ایرانی و نقش این حضور در شکلگیری اعتصابات و اعتراضات در اواخر دوره قاجاریه و اوایل دوره پهلوی پرداخته است. مقاله دیگر، «صنت نفت و تحول جمعیتی و شغلی در مناطق نفتخیز جنوب ایران»، به قلم ربابه معتقدی، محمدامیر شیخ نوری و تورج اتابکی است که در شماره دوم دو فصلنامه تحقیقات تاریخ اجتماعی (پاییز و زمستان ۱۳۹۲) منتشر شده و به روند استخدام کارگران بومی و خارجی در صنعت نفت ایران پرداخته است. تازهترین پژوهش منتشره در این زمینه، مقاله «دور از دیار، در دیاری نو»، تالیف تورج اتابکی است که در شماره نخست فصلنامه مردمنامه (پاییز ۱۳۹۵) به چاپ رسیده است.
در مقاله مزبور، کارنامه و زمانه کارگران مهاجر هندی در ایران، از همان آغاز کشف نفت تا زمان آغاز جنگ ایران و عراق (۱۳۵۹ ش)، با تکیه بر اسناد مراکز آرشیوی چون آرشیو شرکت بریتیش پترولیوم، آرشیو ملی هندوستان و آرشیو ملی بریتانیا مورد بررسی قرار گرفته است. در پژوهش حاضر، سعی بر آن بوده تا با استفاده از مندرجات تعدادی از اسناد منتشر نشده موجود در ایران، به مسائلی جزئیتر چون مهاجرت خانوادههای کارگران هندی، مشکلات پیشروی آنان، مسائل آموزشی فرزندان این مهاجران و وضعیت زندگی آنها در ایران پرداخته شود. سوالهایی که این مقاله سعی در یافتن پاسخ آنها دارد، دلایل و زمینههای حضور هندیها در صنعت نفت ایران، چگونگی زندگی کارگران هندی شاغل در صنعت نفت ایران در اواخر عهد قاجاریه و دوران سلطنت پهلوی اول و پیامدهای حضور این گروه در ایران است.
۲- پیدایی زمینه اولیه حضور کارگران ماهر هندی در صنعت نفت ایران قرارداد نفتی میان ایران و ویلیام ناکس دارسی (William Knox D’Arcy)، در نهم صفر ۱۳۱۹ ق/ هفتم خرداد ۱۲۸۰ ش/ بیستوهشتم مه ۱۹۰۱ م، به مدت ۶۰ سال منعقد شد. قراردادی که براساس آن، سرمایهگذار بریتانیایی اجازه تفتیش و تفحص و استخراج نفت، حفر چاههای نفت، احداث حوضها، محل تلمبه، تاسیس کارخانه و... را در سراسر ایران، به غیر از آذربایجان، گیلان، مازندران، خراسان و استرآباد بهدست آورد. سه ماده از این قرارداد هجده مادهای، مستقیما به نیروهای انسانی مربوط میشد. ماده پنجم، مربوط به حق داشتن مهندسین از جانب شرکت مزبور بود. براساس این بند، طرحریزی و نقشه کار گذاشتن لولهها توسط مهندسین صاحب امتیاز یا خود او خواهد بود. مطابق مندرجات بند هشتم، صاحب امتیاز باید یک یا چند نفر از اهل خبره را به ایران جهت تفتیش برای کشف معادن نفت بفرستد.
ماده دوازدهم قرارداد دارسی، بر تابعیت ایرانی کارگران مورد نیاز برای استخراج نفت تاکید داشت. در بخشی از این بند، آمده: «عمله و فعله که در تاسیسات فوق کار میکنند، باید رعیت اعلیحضرت شاهنشاه باشند، به استثنای اجزای علمی از قبیل مدیر و مهندس و عماق و مباشرین» (همانجا). در روزگاری که «نود درصد جمعیت فعال کشور در کشاورزی مشغول بودند»، کارگر واژهای بیجایگاه بود زیرا فعالیت صنعتی جدی در ایران صورت نمیگرفت تا پیامدش کارگر به معنای صنعتگر و اهل حرفه صنعتی باشد. روستاییانی که به استخدام شرکت دارسی درمیآمدند، بهصورت موقت کار میکردند و در هنگام برداشت محصول، به روستاهای خود بازمیگشتند. عشایر نیز دائم کوچ میکردند و اسکان دائم برای آنها مقدور نبود.
برلز (H.T.Burls)، مهندس معدن و زمینشناسی بریتانیایی، پیش از ورود گروه دارسی، مامور تهیه گزارش از دو میدان نفتی ذهاب (چیاسرخ) و درهبید شد. او در گزارش خود به تاریخ سوم ربیعالثانی ۱۳۱۹ ق/ بیستونهم تیر ۱۲۸۰ خ/ بیستم ژوئیه ۱۹۰۱ م درخصوص میدان نفتی چیاسرخ در کرمانشاه، تعداد کافی کارگر کُرد با دستمزد روزانه یک قران را برآورد کرد. به نوشته وی، تنها شرط استخدام آنان، جلب همکاری خان محلی با اعضای کمپانی بود. او درخصوص وضعیت استخدام کارگر در منطقه درهبید نوشت: ساکنان عرب در حوالی، با کمک شیخ محلی، میتوانند مشغول بهکار شوند؛ بدونشک در ابتدا مشکلاتی وجود خواهد داشت، اما با پرداختهای منظم و رفتار خوب، تعداد کافی میتوان بهدست آورد. مهمترین عامل در تعامل با بومیها، روش برخورد با آنهاست؛ زیرا به افراد غریبهای که وارد منطقه میشوند، با شک نگاه میکنند. دارسی بعد از دریافت گزارشهای دقیق مورد اشاره، فعالیت خود را در ۱۹۰۲ م در غرب ایران آغاز کرد. به این ترتیب مهندسین حفار لهستانی و انگلیسی به همراه رینولدز (George BernardReynolds) کارشناس انگلیسی نفتی که به استخدام دارسی درآمده بود، وارد قصرشیرین شدند. آهنگران اروپایی، بازرس ترک، معاونان و پزشک هندی هم به علت نبود نیروهای متخصص ایرانی در این عملیات حضور داشتند. ظاهرا حضور این افراد ناقض مفاد قرارداد نبود. پزشک هندی، دکتر واسای رستمچی، نهتنها در خدمت هیات حفاران بود؛ بلکه افراد محلی نیز در صورت بروز مشکل، تحت درمان وی قرار میگرفتند.
کار اکتشاف نفت در حالی در ایران آغاز شد که دارسی و بریتانیاییها مطابق مندرجات قرارداد، ملزم به استفاده از کارگر ایرانی بودند اما عملی شدن این موضوع بهراحتی مقدور نبود. از دوره ناصری، عده زیادی از ایرانیان ساکن نواحی شمال و شمالغربی ایران به قفقاز مهاجرت کرده و در صنایع نفت مشغول کار بودند. پدیدهای که با گذشت زمان و توسعه این صنعت در روسیه، رو به فزونی گذاشت. در ۱۹۰۵ م یعنی مقارن با تغییر عملیات حوزه اکتشاف نفت از غرب به جنوب ایران، حدود ده هزار کارگر ایرانی در حوزههای نفتی باکو مشغول بهکار بودند. اما این مهاجران، محدود به سرزمینهای شمالی ایران بودند و از بخشهای مرکزی و غربی و جنوبی ایران مهاجرتی به قفقاز صورت نگرفت و ساکنان این مناطق، با کار صنعت نفت آشنا نبودند. سابقه حضور استعماری بریتانیا در هندوستان و بهتبع آن گام برداشتن در جهت صنعتی شدن این کشور، باعث شد هندیها با سابقه کار در مراکز صنعتی آشنا شده و بیش از ایرانیان آماده حضور در صحنههای استخراج نفت باشند. کشف نفت و ساخت پالایشگاه در برمه، طیفی از کارگران را تحتعنوان کارگران نفتی در هندوستان بهوجود آورده بود، از اینرو بریتانیاییها به واسطه نبود مهارت لازم در میان نیروی کار ایرانی ساکن در بخشهای جنوبی این سرزمین، هندیها را استخدام میکردند. بریتانیاییها هندیها را «شاگردان مستعدی» میدانستند که تا حدی از معلمان بریتانیایی خود، آموزشهایی چون تقسیم کار و بازده اقتصادی را فرا گرفته بودند.
ارسال نظر