پیروزی آنتونیو کاست در انتخابات ریاستجمهوری شیلی قطعه دیگری از پازل گردش به راست در جهان را تکمیل کرد. شیلی قرار بود مطابق پیشگویی رئیسجمهور پیشین این کشور، قبر نئولیبرالیسم باشد؛ اما اکنون شاهد به قدرت رسیدن راستگرایان است. این پیروزی بر داخل و خارج مرزهای شیلی اثر خواهد گذاشت.
در سایه عدمکفایت بیمه پایه در پوشش هزینههای درمانی، برخورداری از بیمه تکمیلی اهمیتی دوچندان یافته است. با این حال، اختلاف گاه و بیگاه تامیناجتماعی با شرکت تامینکننده پوشش تکمیلی بازنشستگان باعث شده است رفاه و سلامت این جمعیت چندمیلیون نفری تحتالشعاع قرار بگیرد و آنها را نگران کند.
پس از پایان طولانیترین تعطیلات دولت آمریکا، اداره آمار کار ایالات متحده گزارشی منتشر کرد که حکایت از آن داشت که نرخ بیکاری در ماه گذشته، به بالاترین سطح خود در چهار سال اخیر رسیده است.
هفته گذشته، اداره آمار کار ایالات متحده (BLS) گزارش بسیار مورد انتظار بازار کار را منتشر کرد؛ گزارشی که پس از تعطیلی ۴۳روزه دولت فدرال، که جمعآوری و انتشار دادهها را به تاخیر انداخته بود، برای بازار کار حکم یک شوک ناگهانی را داشت.
بر اساس دادههایی که به دلیل تعطیلی دولت با تاخیر منتشر شد، روند ایجاد شغل در پاییز با افت محسوسی همراه بود و نرخ بیکاری نیز افزایش پیدا کرد. اداره آمار کار ایالات متحده (BLS) هفته گذشته اعلام کرد که اقتصاد آمریکا در ماه اکتبر ۱۰۵هزار شغل را از دست داده و در ماه نوامبر ۶۴هزار شغل ایجاد کرده است. نرخ بیکاری نیز در نوامبر به ۴.۶درصد رسید؛ رقمی که در مقایسه با ۴.۴درصد ماه سپتامبر افزایش نشان میدهد و بالاترین میزان ثبتشده از سال ۲۰۲۱ تاکنون به شمار میرود.
بر اساس دادههای رسمی، بازار کار ایالات متحده در ماه گذشته بیش از آنچه انتظار میرفت رشد کرد و بخشی از آسیبهای ناشی از تعطیلی دولت فدرال را جبران کرد. گزارشی که هفته گذشته منتشر شد نشان میدهد در ماه اکتبر حدود ۱۰۵هزار شغل از بین رفته و در ماه نوامبر ۶۴هزار شغل به اقتصاد افزوده شده است؛ گزارشی که مدتها مورد انتظار بود.
نرخ بیکاری ایالات متحده در ماه نوامبر به ۴.۶درصد افزایش یافت؛ رقمی که بالاترین میزان در بیش از چهار سال گذشته به شمار میرود و بار دیگر از تضعیف بازار کار در بزرگترین اقتصاد جهان حکایت دارد.
هشدارهای روزانه برای کاهش مصرف آب و چشمهای منتظر خیره به آسمان، بیانگر بخش کوچکی از نگرانیها برای ساکنان امروز و آینده سرزمین ما هستند؛ آب برای ما دیگر تنها مایه حیات نیست. کاهش بارندگی، افت شدید منابع زیرزمینی، خشکشدن تالابها و رودخانهها و افزایش مصرف، ایران را در آستانه یا در دل بحرانی قرار داده که راهحلهای سنتی دیگر پاسخگوی آن نیستند.
بحران آب در ایران بیش از آنکه صرفا ناشی از تغییرات اقلیمی باشد، ریشه در سیاستگذاریهای ناکارآمد و مدیریت ناپایدار دارد. تغییر اقلیم بدون شک الگوهای بارش را دگرگون کرده است؛ شدت بارشها افزایش یافته، پراکندگی زمانی و مکانی آنها بههم خورده و جنس بارشها از برف به باران سیلابی تغییر یافته است.
ایران با جمعیت حدود ۹۰میلیون نفر و بهرهبرداری از حداقل ۸۰درصد منابع آب تجدیدپذیر خود، چگونه میتواند با آینده آبی خود مواجه شود؟ هماکنون بیش از ۷۰درصد جمعیت در مناطق شهری متمرکز هستند و معمولا بین ۴۰ تا ۵۰درصد آنها در تابستان در شرایط تنش آبی و بحران به سر میبرند و سطح کشت آبی به نزدیک ۹میلیون هکتار رسیده که حداقل ۴میلیون آن اضافه بر ظرفیت اکولوژیک است.
با شتاب گرفتن تورم در سالهای اخیر، الگوی هزینهکرد افراد دستخوش تحولاتی شده است. آموزههای کلاسیک اقتصادی به ما میگویند که در دوران تنگنای اقتصادی، مخارج بر کالاهای ضروری متمرکز میشود و افراد کالاها و خدمات لوکس و غیرضروری را از سبد مصرفی خود حذف میکنند.
در سالهای اخیر، بسیاری از ما با یک تجربه مشترک روبهرو شدهایم: در میانه فشارهای اقتصادی، محدودیتهای درآمدی و نگرانیهای روزمره، ناگهان خود را در حال خریدن چیزی پیدا میکنیم که میدانیم برای شرایط فعلیمان ضروری نیست و حتی شاید توان مالی آن را هم نداشته باشیم.
در کمدی الهی دانته، برزخ جایی میان جهنم و بهشت است. جایی که روحها هنوز رنج میکشند اما در مسیر رهاییاند. آنها نه در تاریکی مطلقاند، نه در روشنی کامل؛ در انتظار داوریاند و میان بیم و امید زندگی میکنند.
در دوران تورم، پدیدهای عجیب در رفتار مصرفکنندگان دیده میشود: درست زمانی که قدرت خرید مردم کاهش مییابد، تمایل آنان به خرید کالاهای غیرضروری افزایش پیدا میکند. این رفتار، از منظر عقلانیت اقتصادی کلاسیک غیرمنطقی است؛ زیرا انتظار میرود افراد در چنین شرایطی از هزینههای اضافی بکاهند و به پسانداز روی آورند.
پیروزی آنتونیو کاست در انتخابات ریاستجمهوری شیلی قطعه دیگری از پازل گردش به راست در جهان را تکمیل کرد. شیلی قرار بود مطابق پیشگویی رئیسجمهور پیشین این کشور، قبر نئولیبرالیسم باشد؛ اما اکنون شاهد به قدرت رسیدن راستگرایان است. این پیروزی بر داخل و خارج مرزهای شیلی اثر خواهد گذاشت.
گابریل بوریک، رئیسجمهور شیلی، اندکی پس از پیروزی در انتخابات مقدماتی سال ۲۰۲۱، با اطمینان پیشبینی کرده بود: «اگر شیلی گهواره نولیبرالیسم بوده، قبر آن هم خواهد بود.» سه سال بعد، اما این بلندپروازی برای دگرگون کردن شیلی بود که به خاک سپرده شد.
«من به خوزه آنتونیو کاست رای میدهم.» این جمله ادگار کازانوا، شهروند ۳۱ ساله ونزوئلایی است که حق شرکت در دور دوم انتخابات ریاستجمهوری ۱۴ دسامبر شیلی را دارد. بسیاری دیگر از ونزوئلاییتبارها نیز همین راه را خواهند رفت؛ آن هم در شرایطی که آقای کاست صراحتا اعلام کرده تمام مهاجران غیرقانونی که اکثریتشان ونزوئلایی هستند باید کشور را ترک کنند یا اخراج شوند. ریشه این پارادوکس سیاسی را باید در رقیب او ژانت خارا از حزب کمونیست جست. کازانوا میگوید: «دلم برای هموطنان بدون مدارکم میسوزد، اما وحشت من از کمونیستها هزار برابر بیشتر است.»
انتخابات دور دوم ریاستجمهوری شیلی که در روزهای گذشته برگزار شد، با پیروزی قاطع نامزد راست افراطی، خوزه آنتونیو کاست، به پایان رسید؛ پیروزیای که بلافاصله تبریک رهبران راستگرای سیاسی در سراسر جهان، از جمله رئیسجمهور ایالات متحده، دونالد ترامپ، را به همراه داشت. کاست با وعده برخورد سخت با مهاجرت غیرقانونی و جرائم سازمانیافته و نیز احیای اقتصاد ضعیف شیلی کارزار انتخاباتی خود را پیش برد. رقیب او، ژانت خارا از حزب کمونیست، نتوانست رأیدهندگان را قانع کند که در هیچیک از این حوزهها توان رهبری دارد.
در نگاه نخست، بحران اقتصادی باید دشمن طبیعی فرهنگ و هنر باشد. تورم، بیکاری، کاهش قدرت خرید و نااطمینانی معیشتی، منطقی ساده اما قانعکننده میسازند؛ وقتی نان نیست، نوبت کتاب و موسیقی و هنر نیست. اما واقعیت زیسته جامعه ایرانی و بسیاری از جوامع دیگر در تاریخ بارها این منطق خطی را برهم زده است.
در روزگاری که شاخصهای اقتصادی از رکود مزمن، کاهش مداوم قدرت خرید و گسترش نااطمینانیهای معیشتی حکایت دارند، انتظار طبیعی آن است که تولیدات فرهنگی، بهویژه کتاب، به حاشیه رانده شوند و در سبد مصرف خانوار به کالایی لوکس و غیرضروری بدل گردند.
رابطه میان اقتصاد و هنر همواره یکی از پیچیدهترین و پرپارادوکسترین حوزههای تحلیل فرهنگی بوده است. چگونه میتوان تبیین کرد که برخی از غنیترین و ماندگارترین آثار هنری، از دل تاریکترین دورههای فقر، جنگ و فروپاشی اقتصادی سر برآوردهاند؟
در روزگاری که شاخصهای اقتصادی سقوط میکنند، کارخانهها نیمهتعطیلاند و چرخه کسبوکارها به کندی میچرخد و سفرههای شهروندان کوچکتر میشود، یک پدیده شگفت رخ میدهد: ادبیات رونق میگیرد.
همگام با رشد شتابان تکنولوژی، اقتصاد نیز دستخوش تحولات میشود. شیوههای جدید تامین مالی و کانالهای جدید خلق ارزش در اقتصاد، از جمله همین تحولات است. با این حال بهرهمندی از این تحولات جدید و گسترش آن به حوزههایی که تا پیش از این مغفول مانده بود، نیازمند توجه به موانع نهادی و قانونی است.
بازار تامین مالی جمعی در ایران با هدف پشتیبانی از کسبوکارهای نوآور و کوچک بهعنوان مکمل بازار پول شکل گرفت؛ بازاری که قرار بود با اتکا به فناوری و سازوکار اعتماد جمعی، خلأهای نظام بانکی در تامین مالی نوآورانه را پوشش دهد.
منابع مالی شریان حیاتی پژوهشهای پزشکی و توسعه داروها هستند و نقشی اساسی در ارتقای سلامت عمومی و عدالت اجتماعی دارند. اهمیت این موضوع در درمانهای پیشرفته بیشتر است، زیرا این حوزه با ریسک بالا، هزینههای سنگین و زمان طولانی توسعه مواجه است. سیستم تامین مالی کارآ با حمایت از شرکتهای کوچک و متوسط و بیوتکنولوژیها میتواند مانع سقوط آنها در «دره مرگ» شود و زمینه توسعه پایدار را فراهم آورد. از این رو، طراحی و اجرای مدلهای نوین تامین مالی نه تنها ضرورتی راهبردی برای صنایع دارویی محسوب میشود، بلکه پیششرطی برای دستیابی به عدالت درمانی و بهرهبرداری از ظرفیتهای اجتماعی و اقتصادی ناشی از نوآوریهای پزشکی است.
مرزهای اقتصاد جهانی تحتتاثیر شتاب هوشمندسازی در حال بازتعریف است و الگوهای سنتی تولید، مبادله و رشد، دیگر قادر به پاسخگویی پیچیدگیهای عصر حاضر نیستند. معماری جدید خلق ارزش، بر پایه داده، تحلیلهای هوشمند و تعاملات شبکهای شکل گرفته و توانسته است با کاهش اصطکاک، افزایش سرعت تصمیمگیری و بهبود تجربه ذینفعان، مزیت رقابتی پایداری ایجاد کند. در این چارچوب، نقش بازیگران اقتصادی از «اجراکننده فرآیند» به «هماهنگکننده قابلیتها» تغییر یافته و ارزش، نه در یک نقطه، بلکه در پیوند میان اجزای مختلف اکوسیستم خلق میشود.
سازمان بورس و اوراق بهادار با اتخاذ تصمیمی ساختاری، عملا به عمر یکی از ابزارهای معاملاتی پرحاشیه در بازار سرمایه پایان داد. بر اساس ابلاغیه جدید، از ابتدای دیماه ۱۴۰۴ حجم مبنای تمامی نمادهای پذیرفتهشده در بورس تهران و فرابورس معادل یک سهم تعیین میشود و همزمان مقررات گره معاملاتی نیز حذف خواهد شد.
تصمیم نهاد ناظر مبنی بر تعیین حجم مبنا برابر یک سهم برای کلیه نمادهای معاملاتی بورس تهران و فرابورس ایران، در عمل به معنای حذف یکی از پرهزینهترین ابزارهای مداخلهای در تاریخ بازار سرمایه کشور است.
حجم مبنا به عنوان یکی از ابزارهای تنظیمی بازار سهام، در مقطعی از توسعه بازار سرمایه ایران طراحی شد که عمق معاملات محدود، تنوع بازیگران اندک و زیرساختهای نظارتی در سطح فعلی نبود.
بر اساس ابلاغیه جدید سازمان بورس، از ابتدای دیماه حجم مبنا برای تمامی سهام پذیرفتهشده در بورس و فرابورس معادل یک در نظر گرفته خواهد شد. این تصمیم عملا به معنای حذف کارکرد سنتی حجم مبنا در فرآیند کشف قیمت است.
در ادبیات مالی، کارآیی بازار به این معناست که قیمت داراییها تا چه حد و با چه سرعتی اطلاعات موجود را منعکس میکنند؛ به بیان دقیقتر، بازاری کارآست که در آن اطلاعات جدید با کمترین تاخیر و کمترین اعوجاج به قیمتها منتقل شود و امکان کسب بازده غیرعادی پایدار از محل دستکاری ساختار بازار وجود نداشته باشد.