نیروی کار مکمل یا جانشین؟

مهاجرت‌های اجباری عمدتا به خاطر مشکلات اقتصادی شکل گرفته و طبیعتا ورود این دسته از مهاجران به کشورهای مقصد با یافتن شغل نیز همراه بوده است. از همین رو بازار اشتغال کشورهای مقصد همیشه با بحران‌هایی مواجه بود،  ولی رفته‌رفته با سیاست‌گذاری مناسب و ساماندهی بازار عرضه و تقاضای شغلی، مهاجران توانسته‌اند این مشکل را برطرف کنند.  اما اشتغال مهاجران افغانستانی برای ایران مساله بوده و دولت‌ها همچنان نتوانسته‌اند آن را حل کنند. کارگران بومی همیشه به اشغال شدن بازارشان توسط مهاجران افغانستانی معترض بوده‌اند، رسانه‌ها همیشه به این موضوع پرداخته‌اند و گاه هم طرف کارگران ایرانی را گرفته‌اند، برخی از مسوولان هم تنها گلایه کرده و خواستار خروج کارگران افغانستانی شده‌اند. این وضعیت ۴۰ سال حضور مهاجران در ایران بوده است. اما آیا اشتغال کارگران خارجی در ایران تهدید است یا فرصت؟ اگر تهدید است چگونه باید به فرصت تبدیلش کرد؟ این چالشی است که در این یادداشت به آن پرداخته خواهد شد.

۱.نیروهای مولد اقتصادی یا رقیب اشتغال ایرانی‌ها؟

بنا بر آمار رسمی سال ۱۳۹۵ مرکز آمار حدود یک میلیون و ۶۰۰ هزار مهاجر افغانستانی به‌صورت قانونی در حال زندگی در ایران هستند. مطابق این آمار بیش از ۹۷ درصد جمعیت اتباع غیرایرانی حاضر در ایران یا مولد اقتصادی هستند یا در آینده‌ای نه‌چندان دور به سن کار می‌رسند. نمودار بالا به وضوح میزان جوان بودن نیروی کار مهاجران در برابر ایرانیان را نشان می‌دهد. به‌علاوه طبق قوانین کار، مجوز کار افغانستانی‌ها تنها در مشاغل ۱۸گانه صادر می‌شود. بنابراین اتباع خارجی تنها در این مشاغل فعالیت می‌کنند و رقیب جوانان ایرانی به حساب نمی‌آیند بلکه مشاغلی را پر می‌کنند که ایرانی‌ها تمایلی به انجام آن و همچنین توانمندی لازم برای آن را ندارند. به‌طور مثال «چوپانی، بازیافت زباله، چاه‌کنی، حفاری تونل، سنگ‌بری، کوره‌پزی، تخریب ساختمان، تنظیف دامپروری، تخلیه چاه و لوله بازکنی، چرم‌سازی، امحای زباله، بازیافت مواد شیمیایی و تخلیه فاضلاب» بعضی از مشاغلی است که ایرانی‌ها تمایل یا توان انجام آن را نداشته و به شدت تحت‌تاثیر نیروی کار مهاجر بوده است. به عبارتی خروج آنها، صاحبان این مشاغل  را که عمدتا دولت بوده دچار مشکل می‌کند.

۲. رکورد بیکاری در اختیار تحصیلکرده‌ها

مطابق گزارش مرکز آمار در سال ۱۳۹۴ از ۷ میلیون فارغ‌التحصیل، ۹۰۰ هزار نفر بیکار و ۴/ ۲ میلیون نفر غیرفعال بودند. از این بین مقطع تحصیلی لیسانس با ۴۵۰.۰۰۰ فارغ‌التحصیل بیکار در بالاترین رتبه قرار داشت. بنابراین، بخش اعظم (حدود دو سوم) نرخ بیکاری در جوانان ایرانی، در مقطع افراد تحصیلکرده است. این در حالی است که افغان‌های مهاجر بیشتر در کارهایی اشتغال دارند که نیازی به تحصیلات دانشگاهی ندارد، جزو مشاغل سخت محسوب می‌شود و مورد استقبال کارجویان داخلی دارای تحصیلات دانشگاهی قرار نمی‌گیرد. بنابراین عملا بین کارجویان ایرانی و مهاجران افغانستانی، رقابت شغلی وجود ندارد و مهاجران، جانشین جوانان ایرانی در بازار کار نمی‌شوند، بلکه مشاغلی را پر می‌کنند که ایرانی‌ها که عمدتا تحصیلکرده هستند، تمایلی به انجام آنها ندارند.

۳. اتباع خارجی و تکمیل زنجیره‌ صنعت

در سطح دنیا مهاجران ساده، مشاغلی را انجام می‌دهند که افراد بومی یا قادر به انجام آن نیستند یا علاقه دارند که در سطوح بالاتر آن خدمت یا صنعت فعالیت کنند. در کشور ما نیز کارگران غیرایرانی با تکمیل سطوح پایین هرم‌های اشتغال باعث ایجاد شغل در رده‌های بالاتر که افراد ماهر ایرانی حضور دارند، خواهند شد. چوپانی گله‌های گاو و گوسفند یک نمونه واضح از این تحلیل است. کاری طاقت‌فرسا که فقط مهاجران به سمت آن رفته‌اند. با ادامه این روند، زنجیره‌های بالایی مثل تولید لبنیات و دامپزشکی فعال شدند و صنعت دامپروری در برخی مناطق رونق گرفت و ملزومات سطح بالاتر آن نیز ممکن شد. نمونه دیگر، فعالیت مهاجران افغانستانی در کارگاه‌های تولیدی کیف و کفش بود که حضور آنها نه‌تنها باعث رونق این صنعت شد، بلکه توانست این صنعت را در برابر کالاهای خارجی نیز پیروز کند و در ادامه باعث آبادانی کسب و کار تعداد زیادی از تک‌فروشان، عمده‌فروشان و توزیع‌کنندگان نیز شد.

۴. هزینه‌های عدم به رسمیت شناختن کارگران مهاجر

انتقاد دیگری که به موضوع اشتغال کارگران مهاجر وارد می‌شود کاهش بازار دستمزد کارگران ایرانی است. این مساله از منظر اقتصاد طبیعی است؛ چرا که وقتی شرایط فعالیت مهاجران غیررسمی و غیرشفاف بوده و کسی از آنها حمایت نمی‌کند، کارفرما نیز ترجیح می‌دهد به دلیل پرداخت نکردن حق بیمه و سایر خدمات رفاهی با حقوق کمتری از کارگران خارجی استفاده کند. این فرآیند باعث می‌‌شود تا کارگران خارجی در برابر کارگران بومی از مزیت بالاتری برخوردار باشند.

در این شرایط مسوولان ترجیح می‌دهند با پاک کردن صورت مساله و اخراج کارگران مهاجر، معادله را حل کنند. اما راهکارهای ساده‌تری هم وجود دارد. به رسمیت شناختن کارگران خارجی و حذف تبعیض قیمتی در راستای شفاف‌سازی فضای بازار اشتغال یکی از این راه‌حل‌‌هاست. این کار، بین کارگران بومی و خارجی، رقابت بهینه‌ و عادلانه‌ای ایجاد کرده و منجر به افزایش شفافیت و بهره‌وری نیز خواهد شد. در ادامه با سیاست‌گذاری مناسب، امکان دریافت مالیات از کارگران خارجی نیز ممکن می‌شود.

29-02