آیا گردشگری دشمن محیط زیست است؟
دو الگوی «گردشگری پایدار» از حرف تا عمل
اگر بخواهیم روراست باشیم مباحث آکادمیک چه مرتبط با گردشگری و چه غیرمرتبط با آن، بیانکننده این موضوع هستند که ایدئولوژی رشد در بلندمدت، با پایداری همخوانی ندارد. برای مثال نتایج پژوهشی در سال ۲۰۱۶ نشان داد که رشد و توسعه همواره بر محیط زیست اثر خواهد گذاشت. چنانچه رشد تولید ناخالص داخلی بهعنوان یک هدف اجتماعی به شکلی ناپایداری ایجاد کند، بنابراین لازم است دولتها و همینطور کل دنیا سناریویی برای یک انتقال به سمت پایداری یا حتی کاهش GDP داشته باشند. به نظر میرسد امروز زمان آن رسیده که متوجه محدودیتهای بیوفیزیکی باشیم و جامعه را به مجموعه اهداف راضیکنندهتر و موفقیتآمیزتری که با توسعه پایدار همراه باشد سوق دهیم. در سالهای ۲۰۰۹ و ۲۰۱۰ همین چالشها به صنعت گردشگری هم راه پیدا کرد. بازارزدایی در گردشگری، استراتژیهای پایدار که گردشگری کمشتاب در گردشگری را مطرح کرد، گذران اوقات فراغت در محیطهای نزدیک به محل سکونت و افزایش آگاهی در مصرفکنندگان همگی راهکارهای ارائهشده برای رفع همین چالشها است.
راهکار خلاقانه آسیایی
برخی کشورها با توجه به همین نگرانیها، استراتژیهای خلاقانهای برای توسعه گردشگری خود بهکار گرفتند. برای مثال کشور بوتان مدلی را با عنوان رفاه ناخالص ملی (در مقابل تولید ناخالص ملی) طراحی کرد که توسعه را در تمام بخشها بهخصوص گردشگری کنترل میکرد و حفاظت از منابع اکولوژیکی و پایداری اجتماعی – فرهنگی را در اولویت قرار داده بود. این برنامه که به نوعی فلسفه حکومتداری در این کشور است، در قانون اساسی آن نیز در سال ۲۰۰۸ به عنوان هدف دولت این کشور تعیین شده است. یک روزنامهنگار انگلیسی در سال ۱۹۷۲ برای اولین بار این برنامه را در یک مصاحبه مطرح کرد و در آن نقل قولی از پادشاه بوتان داشت که گفته بود: «برنامه رفاه ناخالص ملی برای کشور ما از تولید ناخالص ملی مهمتر است.» این برنامه که در ابتدا از توسعه محصولات بومی شروع شده بود، ایجاد ارزش بر رفاه و شادی جمعی را بهعنوان یک هدف برای دولت تعریف کرده و بر هماهنگی میان طبیعت و ارزشهای سنتی جامعه، بر ۹ حوزه رفاهی و چهار رکن تاکید دارد.
چهار رکن این برنامه شامل توسعه اقتصادی-اجتماعی پایدار و عادلانه، حفاظت از محیط زیست، محافظت و ارتقای فرهنگ و حکومتداری مناسب و خوب است. ۹ حوزه آن نیز رفاه روانی، سلامت، استفاده درست از زمان، تحصیل، تنوع و انعطافپذیری فرهنگی، دولتداری خوب، حیات اجتماعی، تنوع و انعطافپذیری زیستمحیطی و استانداردهای زندگی عنوان میشود. این استراتژی در این کشور از طریق کمیتهای با همین نام اجرا میشود. اعضای این کمیته شامل دبیران هریک از وزارتخانههای دولت، نخستوزیر و رئیس این کمیته است. از وظایف این کمیته اجرای برنامه ۵ ساله و اعلان سیاستهایش است. شاخص این استراتژی نیز اندازهگیری شادی و رفاه شهروندان بوتان است.
تجربه اروپایی
شهر کپنهاگ در دانمارک نیز با اخذ تصمیم مشابهی راه توسعه گردشگری خود را به سوی پایداری هموار کرده است. سازمان رسمیگردشگری در این کشور استراتژی جدید خود را برای سالهای ۲۰۱۷ تا ۲۰۲۰ با عنوان «تجربه زندگی مانند افراد بومی» قرار داد. موفقیت بیشتر این شهر در زمینه گردشگری برابر با افزایش گردشگری انبوه در این شهر بود؛ تا جایی که این شهر ناچار شد رویکرد تازهای را بهکار گیرد؛ رویکردی که در آن به جای اینکه مقررات سختگیرانه اعمال کنند یا هتلها را از پذیرش بیشتر توریستها منع کنند، به دنبال افزودن ارزش به گردشگران و مردم محلی است؛ با این نگرش که گردشگران باید مانند مردم بومی این کشور زندگی کنند. مسافران در این مقصد گردشگری حسی شبیه محل سکونت خود را تجربه میکنند و به دنبال تجربههای درست مقصد هستند.
سازمان متولی گردشگری در این شهر معتقد است توریستها این مقصد را سرسری و تنها برای گرفتن عکس تجربه نمیکنند، بلکه برای ارتباط برقرار کردن با روش زندگی بومی به آنجا سفر میکنند و مردم محلی هم در این برنامه بخش مهمی از جاذبههای شهر هستند. این استراتژی با شعار «پایان گردشگری به آن معنی که ما میشناسیم»، موفقیت در این صنعت را با میزان اشغال هتلها ارزیابی نمیکند؛ بلکه به دنبال افزایش مدت اقامت گردشگران و همچنین بازگشت مجدد آنها این موفقیت را میسنجد. مردم بومی در مرکز چشمانداز این استراتژی هستند و تصور میشود آینده کپنهاگ باید توسط مردم محلی، صنعت و گردشگران ساخته شود. دو نمونه فوق مثالهای موفق توسعه گردشگری پایدار بود که لزوما به معنی رشد و توسعه اقتصادی نیست؛ بلکه به معنی پایداری منابع است.
ارسال نظر