قاعده توسعه
بررسی ابزارهای حمایتی صنعت فولاد در گفتوگو با دبیر انجمن تولیدکنندگان فولاد
مزیتهای صنعت فولاد را تشریح کنید؟
اقتصاد ایران در صنایع تولیدی مانند فولاد جایگاه مهمی دارد که وجود منابع فراوان زیرزمینی و کانیهای فلزی، وجود حلقههای پیشین و پسین این محصولات فلزی با دیگر بخشهای مختلف اقتصادی و همچنین وجود منابع ارزان انرژی در کشور برای چنین صنایعی که جزو صنایع انرژیبر محسوب میشوند، اهمیت استخراج و تولید محصولات فولادی را بیش از پیش روشن میکند. این در حالی است که در دنیای امروز، با در نظر گرفتن پیشرفتهای محسوس در فناوری و تکنولوژی، تنها داشتن منابع سرشار طبیعی، دلیلی بر وجود مزیت نسبی و توان رقابتی برای تولید، صادرات و حضور فعال در بازارهای جهانی نیست. در این میان لازمه تحقق توسعه و رشد، رفع مشکلات و موانع موجود و تولید محصولاتی با قیمت تمامشده پایین و رقابتپذیر است. از سوی دیگر با توجه به وابستگی بخشهای مهم اقتصادی مانند توسعه زیرساختها، ساختمانسازی، اتومبیلسازی و ماشین و تجهیزات و بنابر پیشبینیهای سازمانهای بینالمللی، تقاضای جهانی فولاد برای چند دهه آینده رو به افزایش خواهد بود. این موضوع نقطه قوتی است برای اینکه بتوان در بخشهای مختلف صنعت فولاد سرمایهگذاریهای سودآوری را انجام داد. از سوی دیگر باید به مزیت سازگاری این محصول با محیطزیست اشاره کرد. مطابق با ارزیابیها فولاد به عنوان یکی از سازگارترین محصولات با محیطزیست شناخته میشود.
از دیدگاه شما مهمترین چالشهای امروز صنعت فولاد در چه بخشهایی تجمیع شدهاند؟
چالشهای صنعت فولاد را باید در چند بخش مورد واکاوی قرار داد. هزینه نیروی انسانی از مهمترین عوامل موثر بر قیمت تمامشده محصول است. در یک کشور، صرف پایین بودن دستمزدها نمیتوان گفت تولیدکننده از نظر نیروی انسانی در تولید آن محصول دارای مزیت است. زیرا بر اساس شاخص (MHPT)، کشورهایی از این مزیت برخوردارند که کمترین سهم هزینه نیروی انسانی را در تولید دارا باشند. از سوی دیگر برای تولید فولاد به تکنولوژی و ماشینآلات متنوعی نیاز است. داشتن دانش فنی و تکنولوژی روز، باعث کاهش هزینههای سرمایهگذاری به ازای هر تن ظرفیت تولید فولاد خام و در نتیجه کاهش نیاز به سرمایه و متعاقب آن کاهش هزینههای استهلاک در قیمت تمامشده محصول میشود. این در حالی است که از مهمترین مشکلات کشور در زمینه ایجاد ظرفیتهای تولید فولاد خام، میتوان به عدم برخورداری از تکنولوژیهای لازم و متعاقب آن عدم توان تامین و ساخت تجهیزات مهم آن اشاره کرد که در نتیجه باعث افزایش سرمایهگذاریهای بسیار خواهد شد.
اما موضوع دیگر بحث سرمایهگذاریهاست. بدون شک هر نوع سرمایهگذاری در زمینه احداث واحدهای فولادسازی نیازمند منابع لازم ارزی و ریالی است. روشهای تامین سرمایه در دنیا بسیار فراوان و متنوع است. سرمایهگذاریهای مشترک، دریافت وامهای درازمدت فاینانس یا کوتاهمدت، تامین سرمایه به روش بیع متقابل با فروش سهام و تامین سرمایه لازم از طریق سهامداران و دریافت وامهای داخلی از جمله این موارد است. در حال حاضر در کشورهای در حال توسعه، سهم هزینههای مالی (نرخ بهره) در قیمتهای تمامشده فولاد در حدود یک یا دو درصد است، اما متاسفانه در ایران این نسبت به دلیل استفاده از وامهای داخلی و تسهیلات بانکی با استفاده از وامهای خارجی فاینانس با نرخهایی بالاتر از نرخهای بهره رایج در جهان، بسیار بالاست.
اما موضوع حملونقل یکی دیگر از چالشهای صنعت فولاد کشور به شمار میرود. بر اساس ارزیابیها حجم حملونقل مواد اولیه آهن و فولاد حدود سه تا چهار برابر میزان تولید فولادی است. اگر فاصله مراکز تولید مواد اولیه، تولید و مصرف فولاد کم باشد، هزینه تمامشده کاهش مییابد. این وضعیت در کشورهای پهناور و کشورهایی که ساختار زیربنایی جامع و کاملی ندارند به مراتب بیشتر خودنمایی میکند. استفاده از راههای آبی و راهآهن به منظور حملونقل مواد اولیه و محصول باعث کاهش قابل توجه هزینههای مرتبط میشود. به همین علت بیشتر مراکز تولید فولاد در جهان در مجاورت منابع مواد اولیه یا در صورت امکان در مناطق بندری بنا میشوند. اگرچه در بیشتر کشورهای جهان، حملونقل ریلی پس از راههای آبی مهمترین روش حملونقل مواد حجیم محسوب میشوند، اما در ایران هزینههای حملونقلی ریلی بیشتر از جادهای است. از دیگر مشکلات این صنعت میتوان به نبود زیرساختهای لازم اشاره کرد.
احداث کارخانه فولاد نیاز به راه، برق، شبکه گازرسانی، پمپ بنزین و آب دارد. این امکانات در منطقهای مثل بندرعباس فراهماند. ولی نمیتوان تمام کارخانههای فولاد کشور را در این منطقه بنا کرد. یکی از دلایلی که برخی از طرحهای فولادی تاکنون به سوددهی نرسیدهاند، مکانیابی نامناسب این طرحهاست. نتیجه اصرار و الزام بر احداث واحدهای فولادی بدون در نظر گرفتن زیرساختهای لازم برای تامین مواد اولیهای مثل سنگآهن، جز این نیست که در چند سال آینده به واردات کنسانتره و گندله مجبور شویم. با این حال اگر بخواهم بهصورت کلی به چالشهای صنعت فولاد اشاره داشته باشم، باید بگویم که پراکندگی استقرار کارخانههای فولادی، ساختار نامتوازن تجارت و بازار، چالش تامین مالی، ضعف تکنولوژی و کمبود زیرساختها و بهرهوری پایین نیروی کار از جمله این دستاندازها به شمار میروند.
بسیاری از کارشناسان صنعت فولاد بر این باورند که حمایت یارانهای در قالب یارانه انرژی و آب باعث خلق ارزش افزوده در این صنعت شده است، نظر شما در این مورد چیست؟
بگذارید برای پاسخ به این سوال به بررسی چند تجربه در کشورهای مختلف بپردازیم. ارزیابی برنامههای توسعه و تجارت صنعت فولاد در کشورهایی مانند هند، چین، روسیه و ترکیه نشان میدهد آنان بسته به شرایط اقتصادی و جغرافیایی و با عنایت به وضعیت زیرساختها، نحوه تامین نهادهها و شرایط بازار داخلی و خارجی، سیاستهای بعضاً مشابه و گاه متفاوتی را با هدف بهبود سازوکار و قابلیتهای این صنعت دنبال کردهاند. به طور مثال در کشور چین و ترکیه با اعطای یارانه و کنترلهای قیمتی بر مواد اولیه از صنعت فولاد حمایت میکنند. در ایران نیز حمایتهای یارانهای در قالب تخصیص یارانه به انرژی و آب به صنعت فولاد کشور در نظر گرفته شده است. اما در این میان برخی چنین حمایتهایی را به بوته نقد میکشند که از دیدگاه من منصفانه نیست. زیرا در ایران تنها مزیتی که برای حمایت از صنعت فولاد به کار گرفته میشود، همین تزریق یارانه انرژی است. گاز ارزان یکی از همین مزیتهاست.
در صنعت فولاد با تبدیل کردن گاز به محصولات فولادی نهتنها به ارزشافزوده این محصول اضافه میشود بلکه میتوان این کالا را با قیمت بسیار بهتری به مشتریان عرضه کرد. اما آیا برای فروش گاز خام، پیدا کردن مشتری به راحتی محصولات فولادی است؟ برای روشن شدن این مباحث به برخی از ابزارهایی که از سوی کشورهای آسیایی برای حمایت از صنعت فولاد به کار گرفته میشود اشاره میکنم. چینیها برای حمایت از صنعت فولاد از ابزارهایی مانند اعطای یارانه و کنترلهای قیمتی بر مواد اولیه، توسعه بازار داخلی از طریق خریدهای دولتی و بهبود زیرساختها، ارائه مشوقهای صادراتی در قالب تخفیفهای مالیاتی و اعتبارات صادراتی، بازمهندسی ساختار مالکیت بنگاههای فعال، شبکهسازی و ادغام بنگاههای موجود با رویکرد آمایش سرزمینی، ایجاد تنوع در تولید محصولات پاییندست با ارزش افزوده بالاتر، ارائه مشوقهای مالی و مالیاتی در راستای گسترش تحقیق و توسعه و وضع قوانین تولید محصولات پایدار و دوستدار محیط زیست استفاده میکنند.
در آنسو هند نیز برای حمایت از فولاد چند روش حمایتی را در پیش گرفته است. بر اساس دادههای موجود، هندیها با وضع عوارض صادراتی بر مواد اولیه همچون سنگآهن، توسعه بازار داخلی از طریق خریدهای دولتی و بهبود زیرساختها، تخصیص مشوقهای صادراتی، شبکهسازی، ایجاد اتحاد استراتژیک در راستای دسترسی به فناوری و مواد اولیه، تولید محصولات پایدار با بهرهگیری از ظرفیت سرمایهگذاری خارجی، ایجاد تنوع در تولید محصولات پاییندست با ارزشافزوده بالاتر، ارائه مشوقهای مالی و مالیاتی، سرمایهگذاری دولت در توسعه فناوری و ایجاد پارکهای علم و فناوری و وضع قوانین تولید محصولات پایدار و دوستدار محیطزیست از صنعت فولادسازی خود حمایت میکنند. روسیه نیز با توسعه بازارهای خارجی، توسعه بازار داخلی و مشوقهای صادراتی از این صنعت استراتژیک حمایت به عمل میآورد.
از دیدگاه شما برای توسعه صنعت فولاد چه اقداماتی باید در دستور کار قرار گیرد؟
نبود یک برنامه جامع در صنعت فولاد یکی از ایرادات مهم است که به آن وارد است. از سوی دیگر صنعت فولاد نیاز به آب، انرژی و سرمایه قابل توجه دارد. در حالی که زیرساختهای لازم برای این صنعت در بسیاری از نقاط کشور وجود ندارد و در بسیاری از مناطق حتی در صورت وجود آب، استفاده آن در بخش کشاورزی است. از دیدگاه من برای برونرفت از چالشهای این صنعت در وهله نخست باید تدوین نقشه راه مناسب در این صنعت مورد توجه قرار گیرد. در گام بعدی برای برونرفت از مشکلات لازم است تا برای تصحیح اشتباهات صورتگرفته در واگذاریهای انجامشده تدبیری اندشیده شود تا دخالت در قیمتگذاری نهادهها و محصولات فولادی از بین رفته و بهرهوری عوامل تولید تقویت شود.
افزایش سرمایهگذاری در زمینه اکتشاف معادن جدید سنگآهن و واگذاری حق بهرهبرداری از آنها به بخش خصوصی واقعی و فرآوری سنگآهن تولیدشده و افزایش ظرفیت تولید گندله داخلی میتواند انگیزه سرمایهگذاران بخش خصوصی در زمینه ورود به حلقههای بعدی زنجیره فولاد را افزایش دهد. از سوی دیگر بررسیها نشان میدهد که مناطق جنوبی کشور و به ویژه حاشیه خلیجفارس با دسترسی به مواد اولیه، منابع انرژی و مجاورت با آبهای آزاد مناسبترین گزینه برای ایجاد واحدهای فولادسازی جدید و افزایش ظرفیت تولید فولاد خام کشور است. همچنین استفاده از تکنولوژیهای روز دنیا در واحدهای تازهتاسیس و تلاش در راستای تولید محصولات نهایی با ارزش افزوده بالا مانند فولادهای با مصارف خاص میتواند زمینه تقویت نقش این صنعت در رشد اقتصادی کشور را مهیا کند.
اما یکی دیگر از راهکارهای مناسب توسعه صنایع فولادی ایجاد کارخانههای فرآوری اولیه سنگآهن در کنار معادن است. این کارخانهها نیاز به آب زیاد و زیرساخت عظیمی ندارند. در مراکز جمعیتی نزدیک به این معادن که دارای زیرساخت مناسباند، میتوان کارخانههای تولید آهن اسفنجی احداث کرد و چون در اکثر شهرها شبکه گاز ایجادشده و تکنولوژی احیای مستقیم نیز در ایران بومی شده است، میتوان گندله انتقالیافته از معادن را با استفاده از گاز به آهن اسفنجی تبدیل کرد. این کارخانهها میتوانند در ظرفیتهای کوچک نیز احداث شوند. بنابراین چنین کارخانههایی فشار زیادی نیز به زیرساختهای منطقه مانند شبکههای برق و گاز وارد نمیکنند. آهن اسفنجی میتواند به تدریج به مصرف کارخانههای فولادسازی که در سواحل خلیجفارس توسعه داده میشوند برسد. بر این اساس دولت باید ظرفیت ریلی و زیرساختهای مورد نیاز را در این سواحل متناسب با افزایش ظرفیت فولاد به تدریج توسعه دهد. از دیگر راهکارهای مفید در رابطه با بهینه کردن و افزایش تولید فولاد میتوان به کوتاه کردن زنجیره تولید اشاره کرد.
در ایران اکتشاف، استخراج، تولید کنسانتره، تولید گندله، تولید آهن اسفنجی، فولادسازی، ریختهگری، نورد گرم، نورد سرد و کارهای پوششی روی ورق همگی یک زنجیره دارند. تکنولوژی تولید در ایران بر اساس گاز طراحی شده است و به همین دلیل این زنجیره طولانیتر است. در صورتی که اگر بتوان از زغال ککشو و تکنولوژی تولید کوره بلند برای تولید فولاد استفاده کرد، زنجیره تولید کوتاهتر میشود. البته نباید فراموش کرد که برای اجرای این راهکار باید به سایر موارد از جمله مزیتهای داخلی در زمینه گاز و انرژی نیز توجه کرد. از سوی دیگر واحدهای معدنی و فولادسازی دارای هماهنگی جغرافیایی نیستند و حلقه واسط و ارتباطدهنده آنها که باید ناوگان حملونقل ریلی (به لحاظ صرفه اقتصادی آن) باشد، دچار مشکلات بیشماری است. نگرش سیاسی و نه اقتصادی برای احداث طرحهای متعدد فولادی که بعضاً ممکن است از لحاظ ظرفیت تولید نیز غیراقتصادی باشند، بدون توجه به یکی از مهمترین زیرساختهای اثرگذار بر آن که همان ناوگان حملونقل ریلی است، مشکلات عدیدهای را پس از راهاندازی واحدهای فولادی ایجاد کرده است.
صنعت فولاد همچون صنعت نفت استراتژیک محسوب شده و احتیاج به ستادی عملیاتی با رویکرد و نگاهی جامع، غیربخشینگر و غیرمنتفع شخصی دارد؛ به این مفهوم که فقط صرف بخش معدن یا فولاد در این صنعت مورد حمایت قرار نگیرد. در صورت همگرایی تفکرات مجزا و فردی افراد فعال در بخشهای مختلف و رسیدن به اجماعی مناسب، منافع ملی دنبال شده و شفافسازی صورت میگیرد. از سوی دیگر در شرایط فعلی، تمام طرحهای در دست اجرا در زنجیره فولاد احتمال موفقیت یکسانی ندارند. برای درک بهتر وضعیت زنجیره فولاد در سالهای آتی و به ویژه در سال ۱۴۰۴ که سند چشمانداز صنعت فولاد، تولید ۵۵ میلیون تن فولاد خام را برای این سال پیشبینی کرده است، نیاز به تفکیک طرحها برحسب درجه احتمال موفقیت آنهاست. این در حالی است که در سال ۱۴۰۴ صنعت فولاد کشور با کمبود سنگآهن و کنسانتره روبهرو خواهد شد که تنها راه جلوگیری از آن، افزایش اکتشاف معادن سنگآهن و احداث واحدهای کنسانترهسازی جدید در سالهای آتی است. همچنین تکمیل طرحهای منتخب در دست اجرا که از احتمال موفقیت بیشتری برخوردار هستند نیاز به سرمایهگذاری ویژهای دارد که بدون سرمایهگذاری دولت و جذب سرمایهگذاران بخش خصوصی امکانپذیر نخواهد بود.
ارسال نظر