برخی فعالان این صنعت در این رابطه با اعلام اینکه در صنعت قطعه‌سازی کشور یکسری مشکلات ساختاری وجود دارد، معتقدند یکی از این مشکلات به بحث مقیاس اقتصادی تولید مربوط می‌شود. واحدهای کوچک صنعتی به خصوص در بخش قطعه‌سازی، به دلیل هزینه‌های بالا امکان سرمایه‌گذاری در زمینه تحقیق و توسعه را ندارند. ضمن اینکه این واحدها در زمینه دریافت مطالبات خود از خودروسازان نیز با مشکل مواجه هستند. بر این اساس دومین مشکلی که در این زمینه مطرح می‌شود این است که دانش و آگاهی مدیران برخی از واحدهای قطعه‌سازی در حدی نیست که چنین ضرورتی را حس کنند. درحالی که اگر می‌دانستند هزینه کردن در بخش تحقیق و توسعه چه مزایا و خواصی دارد، حتماً چنین اقدامی را در اولویت قرار می‌دادند.

ضعف در تامین منابع مالی یکی دیگر از عوامل مهمی است که اجازه نمی‌دهد قطعه‌سازان به چیزی فراتر از تولید روزمره خود فکر کنند.  فعالان این صنعت معتقدند وقتی قطعه‌ساز به دلیل مشکلات مالی در حال نابودی و حذف شدن است، مرکز تحقیق و توسعه کاربردی برایش ندارد. زیرا تحقیق و توسعه زمانی محقق می‌شود که سرمایه لازم وجود داشته باشد. در واقع این انتظار وجود دارد که از سوی شرکت‌های خودروساز منابعی به واحدهای تامین‌کننده قطعات تزریق شود تا قطعه‌سازان جانی دوباره گرفته و در برنامه‌ریزی‌های خود مراکز تحقیق و توسعه را ایجاد کنند و گسترش دهند.   اینجا هنوز ابتدای مسیر است. در شرایطی که از سال‌های گذشته تا به حال مشکلات فراوان موجود در این بخش، چرخ تولید تعداد زیادی از قطعه‌سازان را از کار انداخته و بعضی از آنها را تا مرز ورشکستگی کشانده، پیش رفتن در این مسیر کاری دشوارتر از آن است که تصور می‌شود.