درآمدزایی مولتی تریلیون دلاری اکو سیستمهای جدید
اکوسیستمها هم امکان تغییرات بزرگ را در روش مصرف و تولید ما ایجاد کردهاند و هم از این تغییرات بزرگ نشات گرفتهاند. حتی تا همین چند سال پیش، چه کسی میتوانست تصور کند که امروز بتوانیم با گوشی تلفن قهوه سفارش دهیم؟ همانطور که تحولات تکنولوژی و قانونی، مرزهای بین محصولات و خدمات، تولیدکننده و مصرفکننده، سازمانها و بازارها را از بین میبرند، دیگر معنا ندارد نگاه سنتی به بخشبندیهای صنعتی داشته باشیم. هدفمندی کسبوکار، استراتژی، رفتار سازمانی و سیاستها همگی باید مورد بازنگری قرار بگیرند. بنابراین هیجانی که در مورد اکوسیستمها ایجاد شده قابلقبول است، اما پیچیدگی آنها چالشهای زیادی به دنبال دارد. بخشی از این چالشها با تحقیقات آکادمیک کمی واضحتر شدهاند. اما جایگاه افراد در این تصویر پیچیده کجاست؟ یکی از بزرگترین چالشهای رهبران کسبوکار در این دنیای ناشناخته تازه، تصویرسازی مجدد خودشان است و اینکه چه ربطی به دنیای اطرافشان پیدا میکنند.
سازگاری با نظم جدید جهانی
متاسفانه مدیریت کردن در اکوسیستمها این روزها به ویژگیهای بسیار متفاوتی نیاز دارد و شاید حتی به رهبران سازمانی جدیدتری هم نیاز داشته باشد. این نتیجه تقاضاهای جدیدی است که سازمانها و کسانی که آنها را مدیریت میکنند، با آن مواجه میشوند. دامنه انتخاب مشتریان نسبت به قبل بسیار گستردهتر شده است. وقتی یکسری دستهبندیها و صنایع مشخص بر دنیا حکومت میکردند، رقابت شرکتها بر سر این بود که محصولات مشخصی را تولید انبوه کنند، اما نحوه عرضه خدمات مهم نبود. وقتی مشتری خودرو میخرید، مهم این بود راه برود. وقتی تلفن حرف میزد، مهم این بود صدایش به کسی که در فاصله دوری از او قرار دارد برسد. در این شرایط، شرکتهایی برنده بودند که کمتر مشتریان خود را ناراحت کنند. اما الان، هر چه به مشتری عرضه میشود، تقسیمبندی شده، شخصیسازی شده، هماهنگ و یکپارچه است. این روزها تقاضاها بر اساس سبک زندگی مشتری شکل میگیرد و به محض اینکه این تقاضا شناسایی شد، نوآوریها برای رفع این تقاضا شروع میشود.
اپلیکیشن Blue Link شرکت هیوندای را در نظر بگیرید که بر اساس هوش مصنوعی ساخته شده و خودرو و رفتار رانندگی شما را ردیابی و نظارت میکند و اقداماتی از راه دور روی خودروی شما انجام میدهد. به این ترتیب، به واسطه مشارکت با اپلیکیشن WashOS، مشتری میتواند وقتی در دفتر کارش نشسته، لوکیشن محلی که خودرو پارک شده را برای شرکت بفرستد، از طریق اپلیکیشن در خودرو را باز کند تا فرد مورد نظر خودرو را ببرد و نظافت کند و به محل برگرداند. با ظهور اینترنت اشیا و اینترنت ۵G، قابلیتهای تکنولوژی در حال توسعه بیشتر است. تکنولوژی امکان بازطراحی دنیا را به ما میدهد و بنابراین تنها چیزی که با قطعیت میتوانیم پیشبینی کنیم این است که عرضه محصولات در آینده به شکلی که الان است، نخواهد بود. این یعنی هر شرکتی باید به فکر بهدست آوردن مشتریان جدید، حفظ مشتریان فعلی، تولید محصول یا خدمات جدید و درگیری با مشتری به شیوههای تازه باشد.
مشتریان انتظار مجموعه خدماتی یکپارچه را دارند تا نیازهایشان برطرف شود، نه محصولات تک به تک شرکتهای مختلف که بخواهند خودشان کنار هم بچینند و از آنها استفاده کنند. خیلی از مدیرانعامل به اشتباه فکر میکنند وظیفه آنها این است که اکوسیستم خودشان را ایجاد کنند. اما واقعیت این است که اغلب شرکتها یک برند استثنایی، داده، مهارتهای شکلدهی پلتفرم، مقیاس یا داراییهای مالی کافی برای اینکه خودشان هماهنگکننده کل یک اکوسیستم باشند، ندارند. تحولات دنیای حمل و نقل را در نظر بگیرید. ظهور شرکتهای اوبر و لیفت، به تولیدکنندگان سنتی خودرو فشار آورده است. اگر خواسته همه مشتریان صرفا این باشد که بهراحتی از نقطه A به نقطه B برسند و برای آنها فرق نکند برند خودرویی که آنها را میبرد چه باشد، دیگر یک تولیدکننده ممتاز بودن چه فایدهای دارد؟
هر دو شرکت BMW و مرسدس بنز که رقبای سنتی در بخش تولید خودروهای لوکس هستند، همان ابتدا این تهدید را حس کردند. آنها یک سرویس حمل و نقل با تمرکز بر ویژگی لوکس بودن آماده کردند تا وجهه برند خود را حفظ کنند. رهبران سازمانی هم باید آمادگی داشته باشند تا صرفا اکوسیستمها را مدیریت کنند، نه اینکه آنها را کنترل کنند. آیفون اپل زمانی اوج گرفت که استیو جابز بهرغم میلش اپاستور را راهاندازی کرد و اکوسیستمی ایجاد کرد که حالا بیش از دو میلیون اپلیکیشن دارد. در دنیای جدید، ارزشها از نیروی جاذبه متفاوتی تبعیت میکنند و به سمتی میروند که اطلاعات در آنجا وجود دارد. ظهور غولهای تکنولوژی را در نظر بگیرید. بر خلاف همین چند دهه اخیر، «دادهها» دارایی اصلی ارزشمندترین شرکتهای دنیا – یعنی اپل، آلفابت، آمازون، مایکروسافت و فیسبوک – بوده است. در مقابل، داراییهای ملموس این شرکتها چیز زیادی نیست. پس تعجبی ندارد که یکی از همین غولهای داده – یا بازیگر خارجی دیگری مثل اوبر– تعیینکننده اکوسیستمهای حمل ونقل باشند، نه یک شرکت خودروسازی سنتی.
اکوسیستمها با سرعتی بینظیر در حال توسعه هستند و فرصتهایی را که ارائه میکنند، نمیتوان نادیده گرفت. گزارش موسسه مککینزی نشان میدهد تا سال ۲۰۲۵ صنایع و زنجیرههای ارزش امروزی به دهها یا صدها اکوسیستم چند مولتی تریلیون دلاری تبدیل خواهند شد که حدود ۶۰ تریلیون دلار درآمدزایی خواهند داشت؛ معادل یکسوم کل درآمد جهان. این گزارش همچنین پیشبینی میکند که در ترکیبات جدید، «هماهنگکنندهها یا برندههای بزرگ» زیادی وجود نخواهند داشت و تحول عظیمی در ثروت و ارزشآفرینی ایجاد خواهد شد. بیشتر اکوسیستمها با داده مدیریت میشوند. اگر میخواهید در این فضا برنده باشید، اولین قدم این است که بدانید بهترین موقعیت مناسب برای شرکت شما کجا است و بازارهای فرعی شما کدامند. رشد کردن در این اکوسیستمها بیشتر از آنکه به تخصص تکنولوژی نیاز داشته باشد، نیازمند آن است که خودتان را جای دیگران بگذارید و خلاقیت داشته باشید تا هر چه کشف کردید به استراتژی تبدیل کنید.
ارسال نظر