الگوهای جدید در عصر رقابت
شومپیتر، پدر علم کارآفرینی بر این باور است که رشد و توسعه اقتصادی در یک نظام زمانی میسر خواهد بود که افرادی در بین سایر آحاد جامعه با خطرپذیری اقدام به نوآوری کرده و با نوآوری آنها روش و راهحلهای جدیدی جایگزین راهکارهای ناکارآمد و کهن قبلی شود. این تفکر با انقلاب اطلاعات و شروع عصر فرا صنعتی از ارزش و اهمیت خاصی برخوردار شد. زیرا کارآفرینان بهعنوان عاملین تغییر و فرآیندکارآفرینی بهعنوان فرآیند تغییر و تحول در نظام اقتصادی مورد توجه قرار گرفتند. در دهههای اخیر به دلیل اهمیت یافتن اقتصاد دانشمحور، انسان ارزشمندترین سرمایه سازمان تلقی شده است. اهمیت انسان بهعنوان دارایی فکری و سرمایه معنوی به سبب نقش اصلی آن در مقوله کارآفرینی روز به روز در سازمان در حال افزایش است. در مورد کارآفرینی تعریف واحدی وجود ندارد و از ابتدای طرح آن در محافل علمی، تعاریف متفاوتی از دیدگاههای گوناگون برای آن بیان شده است. به باور اندیشمندان و صاحبنظران کارآفرینی به فرآیند خلق ارزش جدید (مادی یا معنوی) از طریق یک تلاش متعهدانه با در نظر گرفتن ریسکهای ناشی از آن اطلاق میشود. آزبورن و گیلبر، کارآفرینی را استفاده از منابع به طرقی جدید برای حد اکثر کردن بهرهوری و اثربخشی تعریف میکنند، اما کارآفرینی به چیزی بیش از استفاده بهینه از منابع اشاره دارد و در خود خلاقیت و نوآوری و ریسک به همراه دارد. کارآفرینی تنها فردی نیست، سازمانی هم میتواند باشد حتی شرکتهای بزرگ اعم از دولتی و خصوصی هم میتوانند به کارآفرینی دست بزنند. امروزه حتی صحبت از «دولت کارآفرین» به میان آمده است.
کارآفرینی شرکتی: هنگامی که فعالیت کارآفرینی توسط فرد یا گروه کارآفرین در داخل یک سازمان انجام بگیرد به آن کارآفرینی سازمانی گویند. کارآفرینی سازمانی فرآیندی است که فعالیتهای سازمانی را به سمت خلاقیت، نوآوری، مخاطرهپذیری و پیشتازی سوق میدهد. فرآیندی که سازمان طی میکند تا همه کارکنان بتوانند در نقش کارآفرینان انجام وظیفه کنند و تمام فعالیتهای فردی یا گروهی را بهطور مستمر، سریع و راحت در سازمان مرکزی به ثمر برسانند. نتیجه این نوع کارآفرینی معمولا ایجاد یک واحد سازمانی جدید در داخل سازمان، طراحی و عرضه محصولات یا خدمات جدید و ایجاد ارزشهای نوین مانند شبکههای توزیع مدرن، شیوههای بازاریابی مبتنی بر شبکههای اجتماعی و اینترنت و... برای سازمان است. میتوان ادعا کرد کارآفرینی سازمانی فرآیندی است که از راه القای فرهنگ کارآفرینانه در یک سازمان به ارائه نوآوری در محصول و فرآیندها میانجامد. در دنیای معاصر به دلیل رقابت تنگاتنگ و شدید بین شرکتها و سازمانها، کاهش درآمدی مدیریت سنتی در این عرصه و رشد سریع شرکتهای کوچک سبب شده سازمانها اهمیت ویژهای برای نوآوری قائل شوند، زیرا نوآوری را تنها تضمین خود برای بقا در عرصه رقابت میدانند.
از این رو سعی کردهاند افراد خلاق و کارآفرین را که پدیدآورندگان اصلی محصولات و خدمات نو در سازمان هستند تشویق و ترغیب کنند که در سازمان بمانند و ایدههای خود را در سازمان محقق سازند. پینکات، این افراد را کارآفرینان سازمانی نام نهاد. شومپیتر عمده فعالیتهای کارآفرینان سازمانی را شامل توسعه کالا و خدمات جدید، معرفی روشهای جدید تولید، تشخیص بازارهای جدید، پیدا کردن منابع جدید و توسعه و بهبود سازمان میداند. اساسا کارآفرینان همیشه طرح و ایده جدیدی در ذهن میپرورانند و هرگز از عملکرد فعلی راضی نیستند. آنها آرمانگرا هستند و توانایی خوبی در تبدیل فکرها و ایدهها به واقعیتی سودآور دارند. بالاخره اینکه کارآفرینان سازمانی با ایجاد نوآوری در سازمان سبب تحول اساسی در آن شده و همواره پیشتاز و پیشگام توسعه محصولات و خدمات جدید هستند و معمولا فرآیند نوآوری را از شکلگیری ایده اولیه تا به وجود آمدن محصول یا خدمت جدید یا اصلاحی در ساختار تولید خود برعهده میگیرند و در کلیه فرآیند ناظر و مجری هستند.
در نهایت آنچه مسلم است، کارآفرینی عامل ترغیب و تشویق سرمایهگذاری، تحریک و تشویق حس رقابت، تغییر و نوآوری، ایجاد اشتغال، بهبودکیفیت زندگی و موجب توزیع مناسب درآمد میشود. بیتردید کارآفرینان در اجتماع نیز سبب پویایی و افزایش بهرهوری شده و در سطح اجتماع ارزش کار را افزایش میدهند و روحیه سعی و تلاش را در بدنه جامعه بالا میبرند. کارآفرینان سبب تشویق جامعه به کارهای خلاق و کارآفرینانه میشوند و همین امر سبب رشد و بالندگی در اجتماع میشوند.
ارسال نظر