چرا پولدارها دیرتر با زندگی خداحافظی میکنند؟
اینکه پولدار بودن را فقط توان مالی بدانیم، دچار تقلیلگرایی شدهایم، زیرا دیگر پول فقط اسکناسهایی که روی هم طبق میشوند نیست. با پول میتوان مسکن عالی، تفریحات بهتر، باکیفیت ترین امکانات بهداشتی، آموزشی و محیطی را خرید. در کنار تمام این موارد داشتن رفاه اقتصادی باعث می شود که بسیاری از استرس های روزمره هم کم شوند. در نهایت چنین می شود که پولدارها دیرتر می میرند.
این مسئله فقط مختص به کشور ما نیست در سایر کشورها هم شرایط به همین صورت است، بنابر پژوهشی که سال ۲۰۱۸ محققان دانشکده امپریال لندن انجام دادند، اختلاف نرخ طول عمر بین مرفه ترین و محروم ترین اعضای جامعه انگلستان به حدود ۱۰ سال رسیده است. طبق این گزارش محققان، میزان طول عمر زنان در محروم ترین جوامع انگلستان در سال ۲۰۱۶، ۷۸.۸ سال بوده در حالی که این رقم در مرفه ترین گروه ها ۸۶.۷ سال بوده است. در مورد مردان، طول عمر فقیرترین قشر ۷۴.۰ سال و طول عمر ثروتمندترین ۸۳.۸ سال بوده است.
بنابراین، طبقه ای که در بدو تولد در آن متولد می شویم نقش زیادی در امید به زندگی ما دارد. در واکاوی این مسئله با یک جامعه شناس گفت و گویی داشتیم که در ادامه می خوانید:
زهره توکلی، جامعه شناس، در مورد اینکه چرا طبقات بالای جامعه عمر طولانی تری دارند به برنا می گوید: «طبقات بالای جامعه و کسانی که منابع مالی، اقتصادی و قدرت را در دست دارند، می توانند جامعه را بنابر منافع خودشان شکل دهند، در عین حال این گروه ها می توانند دانش را در اختیار خود در بیاورند. میشل فوکو، جامعه شناسی است که در این زمینه معتقد است که دانش منبع قدرت است. در گذشته یک سری تصورات وجود داشتند مبنی بر اینکه ثروت خوشبختی و سلامت نمی آورد، اما این تصور در حال حاضر منقلب شده است. در حال حاضر کسانی می توانند از پیشرفت های روزافزون دانش در همه زمینه بهره ببرده اند که منابع مالی را در اختیار گرفته اند. سلامت این افراد تضمین شده تر است، چون در همه حوزه های پیشگیری و درمان به منابع بیشتری دسترسی دارند.»
وی با اشاره به اینکه منبع مالی، سلامت و رفاه بیشتر را با خودش به همراه دارد. ادامه می دهد: «دانش در جامعه مدرن هم یک منبع پولی است که قدرت اقتصادی می آورد، و هم در ازای پول خرید و فروش می شود و از این طریق در اختیار کسانی قرار می گیرد امکان استفاده از آن را داشته باشند. قشری از جامعه که توان مالی دارند می توانند به جراحی ها، پیوندها و امکانات مختلفی که وجود دارند، دسترسی پیدا کنند.»
توکلی با بیان اینکه، می توان این شرایط را در مقایسه کشورهای فقیر و غنی هم مشاهده کرد، می افزاید: «برای نمونه کشور فقیری مانند هند منبع کار ارزان و سپربلای آسیب هایی است که از کشورهای دیگر به سمتش می آیند. صنایع پرخطری که قرار است محصول نهایی آنها به کشورهای ثروتمند منتقل شود در کشورهای جهان سوم راه اندازی می شوند، و همین باعث می شود که آسیب این صنایع به مردم ساکن در کشورهای جهان سوم برسد. تبعید صنایع بیماری زا به کشورهای جهان سوم باعث می شود که انواع آسیب ها به سلامت ساکنان آنجا وارد شود. مورد دیگری که در این کشورها سلامت افراد را تهدید می کند تن دادن آنها به کارهای خطرناک است، تنها به این دلیل که درآمد کافی برای گذران زندگیشان را ندارند.»
توکلی با اشاره به اینکه، این چرخه دائم بازتولید می شود و فاصله فقیر و غنی مدام بیشتر می شود، می گوید: «در حال حاضر این فاصله به حدی تشدید شده است که این سوءتفاهم را در ذهن کشورهای پیشرفته ایجاد کرده است که جهان سومی ها از لحاظ ذهنی عقب افتاده هستند و هوش و عقل بالایی ندارند. این در حالی است که آنها از این نکته غفلت می کنند که معلولیت ها و کمبودهای ذهنی ای که در جهان سوم وجود دارند، معلول شرایطی هستند که مردم این کشورها در آن زندگی می کنند. عوارض این شرایط به نسل های بعدی هم منتقل می شود و این چرخه همچنان ادامه پیدا می کند. آلودگی های محیط زیستی در این کشورها به افرادی هم که هنوز به دنیا نیامده اند، آسیب می رسانند.»
وی در پایان تأکید می کند: «این مسئله حتی در عرصه بینالمللی هم صادق است، و کار به جایی رسیده که حریم امنی برای پناه بردن وجود ندارد و همه در خطر هستند. آمریکا به حدی منابع مالی دنیا را به کنترل خود درآورده است که می تواند بدون کنترل فیزیکی مستقیم افراد بر آنها اعمال قدرت کند. قطع منابع مالی باعث می شود افراد، شخصیتها و کشورها در چنبره ی این چرخه ناسالم تولید به نفع کشورهای ثروتمند و به خصوص آمریکا بمانند. در حال حاضر آزادی خواهان دنیا جایی برای فرار دارند، زیرا همه جا زیر سلطه تحریمهای آمریکا قرار دارند.»
ارسال نظر