در گفتوگوی «دنیای اقتصاد» با معاون وزیر نیرو در امور آب و آبفا اعلام شد
نسخه اصلاح ساختار آب
بحران آب در ایران، سالهاست که دیگر بر کسی پوشیده نیست. خشکسالیهای پیدرپی از یکسو و برداشت بیرویه از آبهای سطحی و زیرزمینی از سوی دیگر، باعث شد تا سال گذشته پیشبینی شود که ۳۴۰ شهر کشور در دام تنشهای آبی گرفتار میشوند. اما سال ۹۸ چهره بارندگیها رنگ دیگری به خود گرفت. نیمه اول فروردینماه امسال بود که برخی از شهرها بیش از ۶۰ درصد یک سال بارندگیها را تجربه کردند و برخی شهرها سیلابهای غیرقابل پیشبینی را به چشم دیدند. این موضوع از وقوع یک اتفاق جدید در آب و هوای ایران حکایت داشت. برخی تحلیلگران نظریه «خروج از خشکسالی و آغاز ترسالی» را مطرح میکردند و برخی دیگر اعتقاد داشتند ایران همچنان در محدوده سالهای خشک و تغییرات اقلیم غیرقابل پیشبینی قرار دارد. قاسم تقیزاده خامسی که چند ماهی است بر مسند معاونت مهم و استراتژیک «آب و آبفای» وزارت نیرو تکیه داده است، معتقد است چهره جدید بارندگیها و جاری شدن سیلابها که لقب پربارانترین سال در ۵۰ سال اخیر را به سال آبی ۹۸-۹۷ آویخته است، حاکی از تغییرات اقلیم است که در هیچ گزارشی قابل پیشبینی نیست. به اعتقاد او، با وجود از سر گذراندن سالی پربارش، بحران کمآبی در ایران همچنان در کمین نشسته و به قوت خود باقی است. معاون وزیر نیرو معتقد است با اینکه ایران در اقلیم نیمه خشک قرار دارد، اما اگر مقوله آب با مسائل اجتماعی و سیاسی آمیخته نشود، قابل مدیریت است و میتواند به بحران تبدیل نشود. خامسی برای یک حکمرانی خوب در مدیریت آب نسخه «جایگزینی نگاه ملی با تمایلهای محلی» را میپیچد، زیرا بر این باور است که آب یک موضوع چندوجهی و میانبخشی است. در گفتوگوی اختصاصی روزنامه «دنیای اقتصاد» با معاون وزیر نیرو در امور آب و آبفا، ضمن بررسی مسائل روز مرتبط، برنامه این معاونت برای اصلاح ساختار آب نیز اعلام شده است. در ادامه مشروح این گفتوگو را میخوانید.
ایران کشور کمآبی از نظر منابع آبهای زیر زمینی و سطحی است. ارزیابیها نشان میدهد آب به اندازه کافی وجود ندارد میزان و برداشت آن هم فراتر از موجودی است. حال این سوال مطرح است که برای مدیریت این وضعیت چه باید کرد؟
ایران تنها کشوری نیست که کمآب است. اگر به اطراف خودمان نگاه کنیم، برخی از کشورها را مشاهده میکنیم که منبع اصلی تامین آب مورد نیازشان از طریق دریاست. آنها آب دریا را با قیمتهای بالا شیرین میکنند تا از شهروندانشان رفع عطش کنند. اما با اینکه ایران در اقلیم نیمهخشک قرار دارد، اگر مقوله آب با مسائل اجتماعی و سیاسی آمیخته نشود قابل مدیریت است و میتواند به بحران تبدیل نشود؛ بحرانی که گاه با دخالتهای غیرمسوولانه تبدیل به مساله امنیتی میشود. برای یک حکمرانی خوب در مدیریت آب، باید نگاه ملی را جانشین تمایلهای محلی کرد و نباید وسیلهای برای رسیدن به اهداف کوتاهمدت شود. آب یک موضوع چندوجهی و میانبخشی است و اگر قرار باشد هر کسی شیر خودش را بدوشد، معلوم است که نهایتا خشک خواهد شد. برای توجه به آب باید همه سطوح حساسیت موضوع را درک کنند و یک گفتمان بر مدار منافع ملی صورت گیرد. اینکه هر بخش در کشور حافظ منافع دایره اطراف خود باشد، نتیجهاش بیلان منفی همه دشتهای ایران خواهد بود. به بارندگیهای امسال نگاه نکنید، یکسال ترسالی پس از ۱۰ سال خشکسالی یعنی ۱۰ منهای یک، هنوز ۹ سال دیگر لازم است تا بیلان آب کشور مثبت شود، البته برای افزون شدن این نعمت شکرگزاریم. بنابراین تا آب در کشور بین بخشی نشود و همه ذینفعان و وزارتخانههای نیرو، جهادکشاورزی، صنعت، معدن و تجارت و بخش خدمات بهصورت واقعی این احساس را نداشته باشند که در یک اقلیم نیمهخشک، آب محور همه فعالیتهاست و استفاده بهینه از این پدیده جدی نشود، تصمیمهای بخشی تاثیر محدودی در مسیر حکمرانی خوب خواهد داشت. همانطوری که تاکنون بیلان آب در تامین و مصرف، مطلوب هیچ یک از ذینفعان نبوده است و در واقع عطش کسی را بهصورت کامل برطرف نکرده است.
آمارهای ثبت شده ۵۰ ساله اخیر نشان میدهد، سال آبی ۹۷-۹۶ خشکترین و سال آبی ۹۸-۹۷ پربارانترین در ۵۰ سال اخیر بوده است. تغییرات این چنینی حامل چه پیامی است؟ آیا میتوان تایید کرد که وارد ترسالی شدهایم؟
این تغییر آب و هوا به این معنی است که کشور ما در حال تغییر اقلیم است. در نیمه اول فروردینماه امسال برخی از شهرها بیش از ۶۰ درصد یک سال بارندگی داشتهاند. در ١٥ روز اول سال در حوضه کارون ٥٢ برابر و در حوضه کرخه ٣٧ برابر سال گذشته باران باریده است. در صورتی که تا آذرماه سال گذشته، وزارت نیرو برای تنش آبی ٣٤٠ شهر برنامهریزی میکرده و کمیته سازگاری با کمآبی در همه استانهای کشور تشکیل شده است. این نشاندهنده یک اتفاق جدید در وضعیت آب و هواست. این کمیتهها برای ما بسیار جدی است و هر هفته تشکیل میشود و چون ماهیت میانبخشی دارد، میتواند تاثیرگذار باشد. در این راستا نشست و نمایشگاه تخصصی برای اولین بار در سوم تا پنجم تیرماه با شعار «رونق کسبوکارهای سازگاری با کمآبی» با حضور شرکتهای خصوصی و سازمانهای مردم نهاد و دانشبنیان تشکیل خواهد شد و طرحهایی که در کشور منجر به صرفهجویی در آب شده است، در سطح ملی معرفی میشود.
اساسا به چه سالی، ترسالی میگویند و ریشه بارشهای سال آبی جاری از کجاست؟
در هواشناسی یک واژه کلیدی بهنام سال «نرمال» وجود دارد که معمولا متوسط ۵۰ ساله را نشان میدهد. به هر میزان که بارشها بالاتر از متوسط ۵۰ ساله باشد ترسالی میگویند و هر چه دورتر از این میزان باشد به خشکسالی نزدیکتر میشویم. اما بارندگی و سیلابهای اخیر در هیچ گزارشی قابل پیشبینی نبود و اصطلاح «حدی» را برای آن به کار میبرند که به معنی غیر پیشبینی است. به همین دلیل است که سیل مخربترین حادثه غیرمترقبه و تاثیرگذار بر ۲/ ۳ میلیارد نفر مردم دنیاست و با ٣٨ درصد خسارت اقتصادی بیشترین سهم را دارد.
شما یکی از مدافعان سدسازی در کشور هستید که در جریان سیلابهای اخیر اعلام کردید که این روند را ادامه میدهید. اما در اولویت قرار دادن سدسازی، بعد از وقوع سیلهای اخیر از سوی برخی تحلیلگران این صنعت محل اشکال ارزیابی شد. به نظر شما سدها به کنترل سیلاب کمک میکنند یا اخلالگر هستند؟
سدسازی یا بندسازی در کشور ما تاریخ چند هزار ساله دارد و بیانگر این است که کمآبی و ذخیرهسازی آب مساله جدیدی نیست. با گذشت زمان و پیشرفت علم و تکنولوژی این دستاورد توسعه یافته است. بنابراین نباید این باور را در مردم ترویج کنیم که سد دشمن محیطزیست یا ضدتوسعه است. سد یک تکنولوژی است مانند موبایل، هواپیما و خودرو و باید در یک بسته در مورد آن قضاوت کرد. اگر در سیلاب اخیر خوزستان، مخازن برخی سدها سه بار پر و خالی شدهاند و برای اولین بار در طول ساخت آنها یک سیلاب با پیک لحظهای ۸۳۰۰ مترمکعب در ثانیه را تجربه کردهاند، آیا میشود به راحتی گفت سدها تاثیری ندارند؟ اگر به تاریخ سیلابهای خوزستان قبل از احداث سدها توجه کنید، در گذشته یک سیل ۳ هزار نفر کشته و چند میلیارد خسارت بهجای گذاشته است. اما در سیلاب اخیر که از نظر حجم و سرعت بیسابقه بوده حتی یک نفر هم زخمی نشده است. سدها علاوه بر تنظیم آب برای مصرف کشاورزی و شرب، سیلاب را تسکین و باعث تولید انرژی پاک در تولید برق میشوند. تئوری توطئه و نگاه پوپولیستی به علم و تکنولوژی یک نگرش افراطی است. یک طرح مطالعه شده و همهجانبهگرایانه میتواند به تولید کشور کمک کند.
بارندگی در ایران غالبا در دورههایی صورت میگیرد که کشاورزان ما نیاز به آب ندارند، پس این نعمت الهی باید ذخیره شود. نمیتوانیم نظارهگر این باشیم که در یک کشور نیمهخشک، آب شیرین به دریای شور یا کشور همسایه سرازیر شود. متاسفانه مقوله سدسازی این روزها در موضع «نقد قرار گرفتن»، جذابیت بیشتری دارد تا در موضع «دفاع قرار گرفتن». ضمن اینکه باید تصریح کنم که بهرهبرداری از سدها و کانالها از اهمیت کمتری از ساخت سد قرار ندارند. بنابراین مدافع سدسازی مشروط هستم؛ چرا که سدسازی بر اساس مطالعات دقیق اقتصادی ـ زیستمحیطی و آییننامه دقیق بهرهبرداری برای کشور لازم است. در حال حاضر حدود ۱۰۰ سد در حال مطالعه و اجراست که اگر نیازمند بازنگری باشد حتما انجام میشود و اگر اصولی باشد در آینده اجرا خواهند شد. در دوره ۱۰ ساله خشکسالی، نگاهها نسبت به مقوله سدسازی منفی شده است. در صورتی که در همین سیلابهای اخیر هرکجا به اندازه کافی ظرفیت ذخیره و تسکین سیلاب بود، خسارت کمتری داشتیم.
در حال حاضر ۸۵ درصد دریاچه سدها پر شدهاند و ۶۵ میلیارد مترمکعب ورودی آب داشتیم که حدود ۴۵ میلیارد متر مکعب آن به سوی ۴۴ تالاب که برخی از آنها بیش از ١٠ سال است خشک بودهاند، جاری شده و همچنین برای استفاده در بخش کشاورزی رهاسازی شده است.
برای مدیریت سیلاب چه برنامهای دارید؟
در مدیریت سیلاب چند مقوله «پیشبینی»، «ذخیرهسازی و تسکین» و «آبخیزداری و لایروبی» نقش پایهای دارد و حل این ماتریس نیازمند فعالیت میانبخشی است. پیشبینیها توسط سازمان هواشناسی صورت میگیرد که گزارشهای فصلی، ماهانه و ۷۲ ساعته منتشر میکند. این گزارشها حداکثر در مقطع ۷۲ ساعته قابل اطمینان است که فقط باید برای دوره بعد از سیلاب و تخلیه تاسیساتی که در سیلاب واقع میشوند برنامهریزی کرد و خسارت خصوصا انسانی را کاهش داد. کاری که در سیلاب عظیم خوزستان به خوبی انجام شد. برای ذخیرهسازی و تسکین، «سد» و «بند» کارسازترین است.
در مورد آبخیزداری و لایروبی متاسفانه دستگاهها به علت کمبود اعتبار موفق عمل نکردهاند و چون یک کار مدام است نباید تعطیل شود و نیازمند اعتبار سالانه و جاری است. البته لایروبی یک کار کاملا فنی است، اما گاه ممکن است غیرکارشناسی انجام شود و نتیجه عکس داشته باشد. در هر حال نمیشود مدعی مدیریت کامل سیلاب شد، چون کشورهایی که تجهیزات دقیقتر و بهروزتر دارند هم گرفتار سیلابهای مخرب میشوند، ولی کاهش آن با انجام مسائلی که ذکر شد قابل انجام است.
لطفا در مورد نمکزدایی و انتقال آب از دریا هم نظرتان را بفرمایید.
قبل از انتقال آب از دریا، کارهای زیادی برای استفاده بهینه از آب وجود دارد. انتقال آب و نمکزدایی هزینه زیادی دارد که برای تامین آب شرب اصلا مقرون بهصرفه نیست، مخصوصا با افزایش قیمت ارز که تجهیزات آب شیرینکن را گرانتر کرده است. اما برای صنعت یا کشت گلخانهای، اگر از نظر فنی مانعی وجود نداشته باشد، تخصیص داده میشود و اکنون نیز به برخی از استانها داده شده و برخی طرحها هم عملیاتی شده است. مثل خط خلیج فارس به کرمان که پیشبینی میشود فاز اول آن امسال به بهرهبرداری برسد. اگر کنسرسیوم بخش خصوصی و صنعت تشکیل شود و تضمینی از دولت برای خرید خواسته نشود، این روند قابل گفتوگو و مطالعه است، اما راهحلهای دیگری وجود دارد که قبل از انتقال گرانقیمت آب باید به آن پرداخته شود، مانند کاهش مصرف در کشاورزی یا تغییر الگوی کشت و آبیاری مدرن. این موضوع اگر با یک برنامه ۵ ساله انجام شود، حاصل آن استحصال آب جدیدی است که بسیار تعیینکننده خواهد بود. استفاده از پساب یا بازچرخانی آب خاکستری بهصورت جدی در برنامههای وزارت نیرو است و به زودی نحوه تخصیص آن برای مصرفکنندهها ابلاغ خواهد شد. در این شیوهنامه درصد بالایی برای تقویت آبخوانها در نظر گرفته شده است و درصدی برای سرمایهگذار که با فروش آن بتواند سرمایه و ارزشافزوده آن را کسب کند.
وضعیت فعلی دریاچه ارومیه را چگونه میبینید؟ تصور شما در مورد آینده این دریاچه چیست؟
برای نجات دریاچه ارومیه کارگروهی ملی تشکیل شده است و وزارت نیرو هم در آن عضویت دارد. خوشبختانه کارهای خوبی انجام شده و امسال سیلابها و سرریز شدن سدها در افزایش تراز آب دریاچه ارومیه تاثیر جدی داشته است. هم اکنون حجم دریاچه ارومیه نسبت به سال گذشته دو برابر شده است، اما تا تراز لازم زیستمحیطی فاصله زیادی دارد. امیدوار هستیم با آییننامههای تهیه شده و سختگیریهایی که انجام میشود، سال به سال به تراز لازم برای حفظ این دریاچه مهم نزدیکتر شویم.
آیا اشکالات موجود در استفاده از آب مربوط به دولتی بودن آن است؟
صنعت آب به دو بخش تامین و توزیع تقسیم میشود و پساب را به آن باید اضافه کرد. از منابع آبهای سطحی و آبهای زیرزمینی ۹۰ درصد در کشاورزی، ۷درصد آب شرب و ۳ درصد در صنعت و خدمات مصرف میشود. این منابع طی ۱۰ سال خشکسالی به شدت آسیب دیدهاند. در حال حاضر سالانه حدود ۴۱ میلیارد مترمکعب از آبهای زیرزمینی برداشت میشود که ۵/ ۶ میلیارد مترمکعب از طریق چاههای غیرمجاز و بقیه توسط چاههای مجاز برداشت میشود و در چاههای مجاز هم حدود ۳/ ۳ میلیارد مترمکعب اضافه برداشت میشود. در صورتی که ما باید حدود ۲۷ میلیارد مترمکعب آب قابل برنامهریزی زیرزمینی داشته باشیم. این آب عمدتا در کشاورزی مصرف میشود و در واقع بهای جدی برای آن دریافت نمیشود. در بخش شرب هم متوسط ٤٨٠ تومان هزینه آببها دریافت میشود، در حالی که قیمت تمام شده آب متوسط بالای هزار تومان است. این رقم در بخش کشاورزی ۱۰ تومان است. نتیجه آن مشخص است؛ محصولی که با رنج فراوان به دست میآید در یک پروسه کوتاه در قالب علوفه، خوراک دام میشود.
از طرفی میبینیم که ایران پس از انقلاب عمدتا یا گرفتار جنگ بوده یا تحریم و ما نمیتوانیم محصولات استراتژیک خود را وابسته به واردات کنیم. اما میتوانیم با همدلی راهکارهایی برای مصرف درست آب که استراتژیکترین کالا برای کشور است پیدا کنیم، البته همکاریهای خوبی بین وزارت جهاد کشاورزی، نیرو و سازمان محیطزیست وجود دارد که امیدواریم نتایج مطلوبی را در آینده عاید کشور کند. در چنین وضعیتی کدام فعال بخش خصوصی حاضر است مشارکت کند. قیمت تمام شده با قیمت فروش سازگاری ندارد و سرمایهگذار معمولا نقدینگی را جایی سرمایهگذاری میکند که ارزشافزوده داشته باشد. در حال حاضر بخشخصوصی در ساخت تصفیهخانههای فاضلاب و تولید پساب و نمکزدایی آب دریا سرمایهگذاری خوبی انجام داده است، اما با افزایش نرخ ارز این بخش هم مقرونبهصرفه نیست و سرمایهگذاری در آن کاهش جدی یافته است. تا زمانی که قیمت تمام شده آب محاسبه نشود و ارزشافزوده برای سرمایهگذار نداشته باشد، نباید از بخشخصوصی انتظار ورود به پروژهها را داشت.
بنابراین حتی اگر قرار باشد سوبسید داده شود باید مشخص شود یک کیلو محصول به چه قیمتی تمام میشود و مصرفکننده و ذینفعان بدانند که سرمایه عموم مردم را چگونه استفاده میکنند.
با اعلام حکم وزیر نیرو یکی از اظهارنظرهای جنابعالی اصلاح ساختار آب بود. این اصلاح چه تغییراتی را ایجاد خواهد کرد؟ آیا صرفا بدنه معاونتها را در برمیگیرد یا شامل سطح وسیعتری از حوزه آب (اقتصاد آب، نظام توزیع و...) نیز میشود؟
مدیریت منابع آب اصولا در اکثر کشورها براساس حوضه آبریز انجام میشود. در کشور ما هم قبل از دولت نهم تقریبا همینطور بود، مثلا سازمان آب منطقهای تهران مدیریت استانهای کرج، سمنان، قم، مرکزی، قزوین، زنجان و بخشهایی از اصفهان را عهدهدار بود. ایران دارای ۶ حوضه آبریز اصلی «دریای خزر»، «خلیج فارس و دریای عمان»، «ارومیه»، «فلات مرکزی»، «مرزی شرق» و «قرهقوم» است که باید مدیریت هر حوضه بهصورت متمرکز صورت گیرد.
از طرفی یکپارچهسازی شرکتهای آب و فاضلاب شهری و روستایی براساس اصل ۴۴ از ضروریات است که میتواند در جهت تقویت آبرسانی به روستاها انجام شود. با اینکه در دولتهای یازدهم و دوازدهم ۶ هزار روستا آبرسانی شدهاند و در سال جاری نیز حدود هزار روستای دیگر انجام خواهد شد، اما هنوز ۱۰ هزار روستا باید به آب قابل اطمینان دسترسی پیدا کنند و این نیازمند یک شرکت با ظرفیت بیشتر است. از طرفی در اطراف شهرها خدماترسانی بین دو شرکت دچار خدشه شده است که یکپارچهسازی براساس قوانین جاری موانع را برای تسریع آبرسانی به روستاها رفع خواهد کرد. اصلاح ساختار مدیریت منابع آب باید در سه سطح ملی، حوضههای آبریز و محلی صورت گیرد که براساس آن توسعه پایدار انجام شود، بهطوری که یکی از چالشهای ناکارآمدی ساختار موجود که رقابتهای محلی است کاهش یابد.
آیا ناکارآمدی ساختار فعلی را فقط در رقابتهای محلی و مدیریت حوضهای میدانید؟
خیر، این یکی از چالشهاست. مسائل دیگری هم مانند «سند ملی آمایش آبمحور»، «عدم برقراری ارتباطات موثر بینبخشی»، «نبود سامانه مشترک تولید، تحلیل و انتشار اطلاعات پایه»، «عدم مستندسازی»، «لحاظ نکردن مسائل حوضههای آبریز در فرآیند توزیع منابع مالی و توزیع آن بر مبنای قدرتهای سیاسی و فرآیند چانهزنی توسعه نامتوازن بخشی بدون توجه به اثرات زیستمحیطی و نگاه بخشی دستگاههای اجرایی» و «نبود سازوکارهای پایش و نظارت» از آن جملهاند.
و نکته آخر.
نکته مهم این است که بپذیریم علاوه بر اینکه در کشوری با جغرافیای نیمهخشک زندگی میکنیم، دچار تغییر اقلیم هم شدهایم. این تغییر با خشکسالیهای طولانی و ترسالیهای ناگهانی و سیلابهای مخرب همراه است. باید برای این تغییرات آماده شویم و همه برنامهها را برای پایداری با این فاکتورها تنظیم کنیم. این مسیر طی نمیشود مگر با همکاری و همراهی همه دستگاههایی که در این حوزه تاثیرگذارند. آب محدود است و جمعیت رو به افزایش؛ حداقل مطالبه مردم امنیت غذایی است، دلیل قابل تکیهای که بگوییم سال دیگر هم بارش فراوان خواهیم داشت وجود ندارد یا حداقل ما در دست نداریم. بنابراین کشور را باید با آب قابل برنامهریزی اداره کرد. همه کشورها به فراخور خود بهنحوی با محدودیت روبه رو هستند؛ شناخت دقیق محدودیتها میتواند به راهکار تبدیل شود. سیاستگذار موفق کسی است که مانند یک ریسنده متبحر، با صبر و حوصله همان مقدار رنگ و نخ و ابریشم در اختیار را به یک فرش بادوام و پایدار تبدیل کند. ما تنها کشور کمآب نیستیم و این وضعیت در کشورهای توسعهیافته بیشتر وجود دارد، برای پیشرفت باید توهم و اغراق را کنار بگذاریم و الفاظ شفاف را به جامعه منتقل کنیم. اگر شهروندان بدانند که برای تولید یک کیلو سیبزمینی یا یک کیلو هندوانه که مصرف میکنند، چقدر آب و به چه قیمتی تامین شده است، حتما در سبک زندگی و نحوه مصرفشان تغییر ایجاد میکنند. هر جا به مردم اعتماد کردهایم، موفق بودهایم.
ارسال نظر