استاد بازی‌‌ها: هنری کیسینجر و هنر دیپلماسی خاورمیانه‌‌ای

احتمالا او منبع گزارش «ضِمیر»، رئیس موساد، به کابینه در روز پنجم جنگ بود؛ زمانی که سادات دستور حمله‌ زمینی به سینا را صادر کرده بود. گزارشی که مایر دریافت کرد، روایت نگران‌کننده‌ای از مذاکرات آتش‌بس کیسینجر با برژنف در مسکو از سوی مروان بود. او [مروان] مدعی بود که برژنف به سادات اطلاع داده بود که رهبر شوروی و کیسینجر توافق کرده‌اند که پس از اجرای آتش‌بس، با هم یک ابتکار دیپلماتیک ابرقدرتی را با هدف عقب راندن اسرائیل به خطوط ۱۹۶۷ آغاز کنند. این بدترین کابوس مایر بود. اسرائیلی‌ها به‌موقع باور خود را به واشنگتن‌پست درز دادند که کیسینجر پشت سر آنها با روس‌ها درباره مسائل به توافق رسیده است. داستان همان صبح منتشر شد. کیسینجر از گزارش مروان بی‌خبر بود. در واقع، مشخص نیست که آیا او می‌دانست که مروان یک مامور موساد است یا خیر؛ زیرا همان‌طور که خواهیم دید، او [مروان] متعاقبا با وی [کیسینجر] همکاری نزدیک داشت.

اما او [کیسینجر] این داستان را در واشنگتن‌پست دیده بود و اکنون از آن برای حمله به نیروهای خود به‌دلیل افشای مطالب نادرست به مطبوعات استفاده کرد. بااین‌وجود، پرسش مایر، او [کیسینجر] را در حالت تدافعی قرار داده بود؛ زیرا درحالی‌که او [کیسینجر] در برابر هر ایده‌ای در مسکو مبنی بر تحمیل راه‌حل مقاومت کرده بود، در واقع یک روز قبل مذاکرات با فهمی را طراحی کرده بود. کیسینجر به بازجویی مایر با تهدید او به «بی‌خیال شدنش» پاسخ داد. اگر قرار بود پس از تمام کارهایی که برای اسرائیل انجام داده بود با او این‌گونه رفتار شود، «تا آنجا که به من مربوط می‌شود، پس از سفرم، می‌خواهم از خودم بِبُرم و شخصی را برای رسیدگی به آن منصوب کنم.» او اصرار داشت که هیچ معامله پنهانی با شوروی وجود ندارد که او برای خرید زمان به نفع اسرائیل به مسکو رفته بود و اینکه این مایر بود که نتوانست به او بگوید برنامه‌های نظامی اسرائیل چیست.

کیسینجر، با کمی طعنه، خاطرنشان کرد که این یک «وضعیت غیرعادی» است که یک ارتش پس از اجرایی شدن آتش‌بس به دام افتاده باشد و [کیسینجر] سپس اعتراف کرد که او تنها دوست اسرائیل است، شوروی و مصر را در کنار خود نگه می‌دارد، از مداخله‌ رئیس‌جمهور جلوگیری می‌کند، به‌تنهایی در برابر سونامی ضد اسرائیلی که می‌خواهد واشنگتن را باتلاق کند، ایستاده است. او سعی کرد مکالمه را به سمت مسائل اصلی سوق دهد. کیسینجر در خاطرات خود می‌نویسد زمانی که ایالات‌متحده میانجی بین اعراب و اسرائیل شد، ناگزیر ‌باید خود را از اسرائیل جدا می‌کرد؛ چراکه نگرانی‌های اعراب را در نظر می‌گرفت. اما او همچنین می‌دانست که اگر چنین فاصله‌گیری‌ای به عادت تبدیل شود، «اسرائیل از دست می‌رود» زیرا مخالفان متعدد آن به دنبال ایجاد شکاف بین دولت یهود و تنها حامی‌اش بودند. به نظر او، تنها راه جلوگیری از آن این بود که ایالات‌متحده و اسرائیل رویکردهای خود را از قبل هماهنگ کنند تا امتیازاتی که کیسینجر از اسرائیل به‌دست آورد، دولت یهود را در هم نکوبد.

در این اولین تلاش برای روشن کردن مجدد [ذهن] نخست‌وزیر اسرائیل، کیسینجر دو رویکرد را پیشنهاد کرد: اسرائیل می‌تواند پیشنهاد عقب‌نشینی به خط ابداعی ۲۲اکتبر را بدهد یا موافقت کند که درباره اینکه خط کجاست، وارد بحث شود.  او توضیح داد که مزیت رویکرد اول، نمونه‌ای از زیرکی کیسینجری، این بود که تبادل زندانیان جنگی می‌توانست با سرعت بیشتری انجام شود؛ اما مایر تمایلی به این نوع هماهنگی نداشت. با اشاره به موضوع بسیار حساس زندانیان جنگی، او [مایر] منفجر شد: «مضحک است. آنها جنگی راه می‌اندازند و می‌بازند و می‌خواهند که ما آن را به آنها تحویل دهیم؟» کیسینجر در تلاش برای فهماندن این واقعیت جدید به مایر، با استناد به کابوس مایر پاسخ داد: «برای اینکه دولت ایالات‌متحده از بازگشت به مرزهای۱۹۶۷ حمایت کند، کار زیادی لازم نیست.»

او هشدار داد که حتی این مساله برای نیکسون در راستای اصرار بر اسرائیل برای عقب‌نشینی به خطوط ۲۲اکتبر بسیار کمتر طول می‌کشد. سپس، او [کیسینجر] دیدگاه خود را درباره‌ ماهیت اساسا کنترل‌گر دیپلماسی آشکار کرد: «تنها مشکل من این است که تو بیش‌ازحد صادق هستی. تو بیش‌ازحد روراستی... منزوی کردن تو بسیار آسان است.» کیسینجر استدلال کرد که اگر مایر اصل عقب‌نشینی از خطوط ۲۲ اکتبر را بپذیرد، در این صورت این خط باید در مذاکرات با مصری‌ها ایجاد شود. کیسینجر پیش‌بینی کرد: «این به طرز ناامیدکننده‌ای افتضاح به بار خواهد آورد.» دراین‌بین، او ‌باید به کاروان‌های غیرنظامی به‌سوی ارتش سوم، تحت نظارت سازمان ملل اجازه می‌داد و در عوض، اسرائیل زندانیان جنگی خود را پس می‌گرفت. مایر با قاطعیت گفت: «من این کار را نمی‌کنم.»

مایر، یاریو را به واشنگتن آورده بود تا بتواند کیسینجر را درباره جلسات صحرای سینا با الجمسی آگاه سازد. در این مرحله از رویارویی آنها، یاریو با یک اصلاح ماهرانه مداخله کرد: کاروان‌ها، اسرای جنگی، رفع محاصره و «توافقی که خط ۲۲ اکتبر در چارچوب قطع تماس مورد بحث قرار گیرد» را ترکیب کنید. این فرمولی بود که کیسینجر در نهایت از آن استقبال می‌کرد؛ زیرا مستلزم عقب‌نشینی بزرگ‌تر اسرائیل بود. اما اکنون یاریو مرتکب خطایی بی‌زیان شد و اضافه کرد که بر اساس گفت‌وگوهایش با الجمسی، او معتقد است که مصری‌ها آن را می‌پذیرند. او واکنش خشمگینانه‌ای را از سوی کیسینجر دریافت کرد: «این بی‌ربط است.»

در عوض، او برای پذیرش خطوط ۲۲اکتبر فشار آورد و با ترش‌رویی خاطرنشان کرد: «اگر می‌توانستید در ۲۲اکتبر با آن زندگی کنید، اکنون هم می‌توانید با آن زندگی کنید.» این باعث شد مایر و کیسینجر وارد دوره‌ای پر فعالیت شوند. مایر پرسید: «چرا باید با آن زندگی کنیم؟» کیسینجر پاسخ داد که دولت‌های کوچک باید نظم را بر عدالت ترجیح دهند: «در اینجا بحث درباره‌ عدالت معنا ندارد. شما فقط سه میلیون جمعیت دارید. این اولین‌بار در تاریخ یهودیان نیست که اتفاقات ناعادلانه‌ای رخ می‌دهد.»