استاد بازی‌‌ها: هنری کیسینجر و هنر دیپلماسی خاورمیانه‌‌ای

04-04 copy

آنها سلام کردند و سپس الجمسی دست خود را دراز کرد. یاریو متوجه شد که ژنرال مصری می‌لرزد و به کارکنان خود دستور داد که بادگیرهایی را در اختیار هیات مصری قرار دهند؛ درحالی‌که هر دو ژنرال اکنون لباس‌های یکسانی به تن داشتند، زیر برزنت زیتونی غبارآلودی نشستند؛ تشخیص اینکه هرکدام نماینده‌ کدام ارتش هستند غیرممکن شده بود. دستور جلسه‌ آنها مبادله‌ اسیران جنگی بود که ابتدا مجروحان را تشکیل می‌داد؛ تداوم تامین آب و غذا برای ارتش سوم مصر و سایر شهروندان سوئز (در این مرحله، اسرائیل تنها با یک کاروان متشکل از صد کامیون موافقت کرده بود)؛ تثبیت آتش‌بس و راحت شدن ضمنی مصر از محاصره‌ تنگه‌ باب‌المندب در ورودی دریای سرخ. بااین‌حال، هر دو ژنرال به‌خوبی از مسائلِ بزرگ‌تر در معرض خطر که به بحث و گفت‌وگوی آنها کمک می‌کرد، آگاه بودند. یاریو می‌دانست که الجمسی باید آرامش ارتش سوم را تامین کند. الجمسی می‌دانست که اسرائیلی‌ها نمی‌توانند برای مدت طولانی خطوط ارتباطی گسترده و آسیب‌پذیر نیروهای ذخیره‌ خود را در کرانه غربی کانال حفظ کنند. برای تثبیت آتش‌بس، هر دو طرف نیاز به جدایی دو ارتش داشتند. از منظر اسرائیل، پاسخ آشکار برای نیروهای مصری این بود که به سمت ساحل غربی کانال و اسرائیلی‌ها به سمت ساحل شرقی عقب‌نشینی کنند؛ اما این به معنای بازگشت به وضعیت قبلی و کنار گذاشتن ارتش مصر از دستاوردهای ارضی خود در کرانه شرقی بود که به‌سختی به‌دست آورده بود؛ چیزی که سادات هرگز آن را قبول نمی‌کرد.

الجمسی در قطعنامه۳۳۹ شورای امنیت سازمان ملل متحد -دومین قطعنامه آتش‌بس که توسط هر دو طرف پذیرفته شد- از مزیت مذاکره برخوردار بود؛ زیرا از نیروهای اسرائیلی خواسته بود به خطوطی که در ۲۲اکتبر در دست داشتند بازگردند. این امر، همان‌طور که قبلا اشاره شد، اثر رفع محاصره‌ ارتش سوم را به دنبال داشت. اما یاریو نیز از این مزیت برخوردار بود که هیچ‌کس (غیر از ارتش اسرائیل) نمی‌توانست به‌طور قطعی بگوید که خطوط ۲۲اکتبر کجاست و هر چه اسرائیل در اجرای این خواسته بیشتر تاخیر می‌کرد، وضعیت ارتش سوم مخاطره‌آمیزتر می‌شد. در ساعات اولیه‌ صبح، هر یک موضع اولیه‌ خود را ارائه کرد: یاریو پیشنهاد «تغییر میدان‌ها» را داد که در آن هر دو طرف ارتش‌های خود را از کانال خارج کنند و یک منطقه‌ حائل 20کیلومتری بین آنها باقی بماند. الجمسی در پاسخ از اسرائیل درخواست کرد که قطعنامه۳۳۹ شورای امنیت را با عقب‌نشینی به خطوط ۲۲اکتبر اجرا کند و درعین‌حال اجازه‌ تدارکات مستمر ارتش سوم و شهر سوئز را بدهد.در ساعت 4:30بامداد، آنها به موکول کردن آن به زمانی دیگر موافقت و روز بعد دوباره ملاقات کردند. درحالی‌که مصری‌ها آماده‌ مرخصی [کناره‌گیری] او [الجمسی] می‌شدند، وی همتای اسرائیلی خود را کنار کشید و به او گفت که پیامی از طرف رئیس‌جمهورش برای نخست‌وزیر دارد: «عالی‌ترین مقام من صلح می‌خواهد...اگر خانم مایر صلح می‌خواهد.»

یاریو و الجمسی به سرعت با هم پیوند برقرار کردند. یاریو مصمم بود که مایر و دایان را متقاعد کند که آنها باید راه را برای تدارکات غیرنظامی به سوئز و ارتش سوم باز کنند و از کابینه‌ اسرائیل ناامید شد که به نظر می‌رسید قادر به تصمیم‌گیری درباره استراتژی و پایبندی به آن نیست. دایان مخصوصا یاریو را خشمگین کرد؛ زیرا در آن روزهای اولیه، او تحت‌فشار شدید برای استعفا قرار داشت. بنابراین بین میل به تسکین ارتش سوم، کسب اعتبار از ایالات‌متحده و حمله به آن و کسب اعتبار نزد اسرائیلی‌ها به شکل زیگزاگی حرکت می‌کرد. از سوی دیگر، سادات می‌خواست با عجله راه را باز کند و این به الجمسی آزادی عمل زیادی می‌داد. ترکیبی از ناامیدی ازیک‌طرف و انعطاف‌پذیری از سوی دیگر، گفت‌وگوی حاشیه‌ای مهمی را بین دو ژنرال در سومین دیدارشان در ۳۰ اکتبر ایجاد کرد. الجمسی مسلح به دو ژست مهم به جلسه آمد. اول، او «دان آویدان» افسر اسرائیلی را که در دسامبر۱۹۶۹ با پاهای شکسته دستگیر شده بود، تحویل داد. دوم، او ابراز علاقه کرد که قبل از عقب‌نشینی اسرائیل به خطوط ۲۲ اکتبر زندانیان مجروح اسرائیلی را مبادله خواهد کرد. برای نشان دادن جدیت خود وعده داد که ظرف دو روز فهرست کامل زندانیان جنگی مجروح اسرائیل را به صلیب سرخ ارائه کند. در زمانی که سوری‌ها حتی از اذعان به تعداد اسرای اسرائیلی که در اختیار داشتند خودداری می‌کردند، این ژست‌های قوی تاثیر زیادی بر تل آویو به‌جا گذاشت.

ژنرال‌ها در گفت‌وگوی غیررسمی خود، به‌جای بازگشت ارتش اسرائیل به خطوط ۲۲ اکتبر، ایده‌ جدایی گسترده‌تر را مطرح کردند. هر یک از طرفین در خاطرات خود ادعا می‌کند که دیگری این ایده را مطرح کرده، اما [حقیقت این است که] آنها درباره اصل آن توافق دارند: عقب‌نشینی ارتش اسرائیل به سی تا سی‌وپنج کیلومتری شرق کانال درحالی‌که نیروهای مصری در محل باقی می‌ماندند و سازمان ملل بر منطقه‌ حائل بین دو ارتش نظارت می‌کرد. به گفته‌ یاریو، الجمسی همچنین نشان داد که مایل است درباره‌ کاهش حضور نظامی مصر در ساحل شرقی کانال «از یک لشکر به یک نیروی نمادین» گفت‌وگو کند. همان‌طور که خواهیم دید، معلوم شد که این‌ها عناصر اساسی توافق‌نامه جدایی هستند که کیسینجر سه ماه بعد در میانجیگری در انجام آن موفقیت یافت. از نظر مفهومی، ژنرال‌ها از پیش به یک تفاهم رسیده بودند، اگرچه این یک گفت‌وگوی غیررسمی بود و هر دو اهتمام داشتند که مواضع خود را حفظ کنند.