استاد بازی‌‌ها: هنری کیسینجر و هنر دیپلماسی خاورمیانه‌‌ای

اسماعیل توضیح داد که بیت‌المقدس متفاوت بود. او یک اصل را مطرح کرد که توسط اسرائیل و ایالات‌‌متحده در کمپ دیوید دوم در ژوئیه۲۰۰۰ پذیرفته شد: «بخش عربی بیت‌المقدس است»، به این معنای ضمنی که مصر بخش‌های یهودی بیت‌المقدس را متعلق به اسرائیل خواهد دانست. کیسینجر در برابر اسماعیل اعتراف کرد که هنوز ظرافت‌‌های دیپلماسی اعراب–اسرائیل را نپرورانده است. شاید به همین دلیل بود که تلاشی نکرد تا این روزنه‌ها را کشف کند. آنها این ایده را مورد بحث قرار دادند که نیکسون درباره تمایز میان نیاز اسرائیل به امنیت و نیاز مصر به حاکمیت مطرح کرده بود. همان‌طور که دکتر غنیم، معتمد و محرم راز سادات توضیح داد: «ما احساس می‌‌کنیم که مانع اساسی برای حل‌‌وفصل مساله‌ مصر یافتن چگونگی مصالحه، چگونگی سازگاری میان نیازهای امنیتی اسرائیل با حاکمیت ما بر سر سرزمینی عربی است.» اسماعیل افزود: اگر بتوان به توافقی درباره آن دست ‌‌یافت، در این صورت ممکن است بتوان به توافق بر سر برخی از عناصر دیگر و اجرای آنها در مراحل بعدی هم دست‌ ‌یافت. اسماعیل پاسخ داد که اگر این ترتیبات «چیزی معقول باشد...ما نگاهی باز درباره آن خواهیم داشت.» کیسینجر مطرح کرد که اسرائیلی‌‌ها احتمالا برای الزامات امنیتی «غیرمعقول» فشار خواهند آورد. اسماعیل گفت حتی آنها این را هم در نظر خواهند گرفت. سپس کیسینجر با این طرح به دنبال خلاصه کردن این مساله برآمد که ترتیبات امنیتی می‌‌تواند تا جایی تداوم یابد که صلح کامل وجود داشته و سپس بتواند از میان برود. اسماعیل به روشی پاسخ داد که دیپلمات‌‌ها آن‌گاه‌‌که مایلند استدلال طرف مقابل را بپذیرند، پاسخ می‌‌دهند: «من می‌‌توانم منطق آن را ببینم.»

تقریبا پنجاه سال بعد با خواندن متن این جلسات، آنچه مرا شگفت‌‌زده کرد همانا حس اضطراری بود که اسماعیل و غنیم بیان کردند. آنها دوباره و دوباره بر نیاز به «تحرک فوری» و «پیشرفت سریع» امیدشان به پیشرفت «در ماه‌های آتی» یا «قبل از اتمام سال آتی»، تاکید بر «راه‌‌حل سریع و فوری» و نیاز به «حرکت و پیشروی سریع» به کیسینجر تاکید می‌‌کردند. در پایان اولین جلسه‌‌ آن روز، غنیم خواستار اطمینان از این بود که کیسینجر فراموش نکرده باشد که ساعت سادات در حال تیک‌‌تیک کردن است. او گفت: «دکتر کیسینجر، می‌‌خواهم یک‌‌بار دیگر بر مولفه‌‌ زمان تاکید کنم. بخش بزرگی از راه‌‌حل باید در سال۱۹۷۳ اتخاذ می‌‌شد.» اگرچه کیسینجر با روش‌های جهان عرب آشنایی نداشت؛ اما باید تشخیص می‌‌داد که غنیم و اسماعیل هشدار می‌‌دادند که سادات از وضع موجود ناراضی است و آشکارا مایل به نشان دادن انعطاف‌‌پذیری بود؛ البته درصورتی‌‌که کیسینجر و نیکسون فقط یک ابتکار عمل تمام‌‌عیار را آغاز کنند. اسماعیل در جلسه‌‌ روز اول به طرز مشئومی خاطرنشان کرد: «کل وضعیت در منطقه آبستن خطر است.» او به دیدگاه خود در اظهارات پایانی‌‌اش در جلسه‌‌ی روز دوم بازگشت: «ما حتی احتمال درگیری نظامی را کنار نمی‌‌گذاریم. هر دو کشور زیر تنش سی‌ماه آتش‌‌بس هستند... آدم‌‌ها گاهی زیر فشارها و مطالبات زیاد خرد می‌‌شوند.» این واقعیت که سادات عجله داشت باید کیسینجر را به فرصت در آینده‌‌ نزدیک آگاه می‌‌کرد. اما از آن زمان، چنان‌که دیده‌‌ایم، او هیچ تجربه‌‌ قبلی‌‌ای در زمینه‌ تعامل با رهبران خاورمیانه نداشت، او نمی‌‌توانست به اهمیت کامل سخنان فرستادگان سادات پی ببرد.

44-