استاد بازی‌‌ها: هنری کیسینجر و هنر دیپلماسی خاورمیانه‌‌ای

در واقع، سادات تلاش کرده بود تا با کاخ سفید در آوریل۱۹۷۲ - چهار ماه قبل از اخراج وی از حلقه مشاوران شوروی- گفت‌وگو کند. او از روابط بین رئیس اطلاعات وقت خود یعنی «احمد اسماعیل» و رئیس ایستگاه سیا در قاهره به نام «یوجین وینفیلد ترون» برای ایجاد کانال ارتباطی استفاده کرد. ترون یک جمهوری‌‌خواه تحصیل‌‌کرده‌‌ پرینستون، یک فرد از «نسل دالس»، کراوات پوش و جاسوس قدیمی بود. او با پوششِ رسمیِ دبیر اول و کنسول خارج از دفتر حفاظت از منافع آمریکا که در سفارت اسپانیا مستقر بود، کار می‌‌کرد؛ زیرا روابط رسمی با ناصر پس از جنگ شش‌‌روزه گسسته شده بود. ترون یک عرب‌شناس کارکشته بود و در عراق، لبنان، اردن در دهه‌های پرالتهاب ۵۰ و ۶۰ پیش از اعزام به مصر در سال۱۹۶۹ کار کرده بود. ترون اولین پیام سادات را به کیسینجر رساند که در آن رئیس‌‌جمهور مصر پیشنهاد کرد که مخفیانه فرستاده‌‌ای به واشنگتن اعزام کند. اما کیسینجر به‌‌عمد دیر پاسخ داد، پاسخ او یک ماه طول کشید؛ زیرا «سرعت سنجیده و حساب‌‌شده با استراتژی ما در ایجاد بی‌‌قراری حداکثری نسبت به وضع موجود در مصر همخوانی داشت.» پیام او به سادات انتظار کشیدن تا بعد از نشست مسکو بود.

در ۱۳ژوئیه، پنج روز قبل از اعلام اخراج شوروی از سوی سادات، ترون پیام دیگری را به کیسینجر رساند و تمایل سادات به اعزام نماینده ویژه به واشنگتن را به این امید که ایالات‌‌متحده «چیزی جدید برای پیشنهاد داشته باشد» تکرار کرد. هرگونه تردید درباره علاقه‌‌ سادات به ایجاد تعادل دوباره در روابطش با ابرقدرت‌ها باید با این واقعیت کنار زده می‌‌شد که دو روز پس از اعلامیه اخراجش، کیسینجر پیام دیگری از سادات دریافت و او را تشویق به ارائه ایده‌های جدید کرد. در آن پیام، او به توافق موقت در کانال سوئز ابراز علاقه کرد که کیسینجر را بیش از یک سال قبل، زمانی که سادات برای اولین بار به‌‌صورت علنی آن را اعلام کرده بود، مجذوب خود کرد. بااین‌‌وجود، کیسینجر مصمم بود که به استراتژی تاخیری خود ادامه دهد. در ۲۹ژوئیه او پیامی برای سادات فرستاد و از او دعوت کرد که فرستاده‌‌ای را به واشنگتن اعزام کند؛ اما برای کاهش توقعات، او خاطرنشان کرد که این فقط برای «بحث مفصل درباره آن چیزی است که به‌طور واقع‌‌بینانه قابل‌‌دستیابی است.» در سپتامبر۱۹۷۲، کیسینجر با گفت‌وگوهای مقدماتی به‌‌صورت کاملا محرمانه موافقت کرد. سادات به سرعت با پیشنهاد اعزام «حافظ اسماعیل» مشاور امنیت ملی خود پاسخ داد و حتی تاریخ مشخصی را هم در اکتبر مشخص کرد. اما کیسینجر درگیر مذاکرات ویتنام بود که تا ژانویه۱۹۷۳ به طول انجامید؛ یعنی زمانی که توافق‌نامه‌‌ صلح پاریس منعقد شد. کیسینجر سرانجام برای ماه فوریه به‌منظور دیدار با اسماعیل موافقت کرد و وعده داد که با فروکش کردن جنگ ویتنام، او بالاترین اولویت را به خاورمیانه خواهد داد.

پس از ۱۰ماه انتظار برای ملاقات، بعید است که سادات اهمیت زیادی به آن دیدار بدهد و در فوریه‌۱۹۷۳، یک ملاحظه‌‌ دیگر وارد محاسبات کیسینجر شد: قرار بود در اسرائیل انتخاباتی در پایان اکتبر۱۹۷۳ برگزار شود و در آستانه آن انتخابات، مایر به‌‌وضوح روشن ساخت که او هیچ علاقه‌‌ای به هیچ بحثی درباره عقب‌‌نشینی در برابر اعراب ندارد. پذیرش پیشنهاد آتش‌‌بس آمریکا در سال۱۹۷۰ منجر به خروج او [مایر] از دولت وحدت ملی مناخیم بگین و «حزب گهالِ» او شد؛ زیرا بگین می‌‌ترسید که آتش‌‌بس با مذاکراتی دنبال شود که ممکن است منجر به امتیازات سرزمینی شود. نگرش نخست‌‌وزیر، رویکرد کیسینجر برای طولانی کردن بن‌‌بست به‌منظور به حاشیه راندن دیپلماسی شوروی را تقویت کرد. با اینکه سیسکو پس از اولین ملاقاتش با سادات به کیسینجر گزارش داده بود که عمیقا تحت تاثیر میل سادات برای صلح قرار گرفته است؛ اما توانایی او برای قرار دادن خود در جایگاه دشمن اسرائیلی‌‌اش و انعطاف‌‌پذیری او درباره ترتیبات موقت، کیسینجر هیچ علاقه‌‌ای به این ملاقات نداشت. او بلافاصله از پیش به رابین گفت: «استراتژی من با اسماعیل تقریبا هیچ خواهد بود یا در سطحی از کلیات صحبت کنیم که هیچ معنایی نداشته باشد و به هیچ نتیجه‌‌ای منتج نشود.»

04-04