استاد بازیها: هنری کیسینجر و هنر دیپلماسی خاورمیانهای
موضوع فوری همانا تامین بشردوستانه آب، غذا و دارو برای سربازان ارتش سوم و شهروندان شهر سوئز بود که اکنون محاصره بودند. کیسینجر که بهتازگی از اسرائیل خواسته بود تا ارتش سوم را تار و مار کند؛ اما اسرائیل تمایلی به انجام آن نداشت. از منظر وزرای کابینه اسرائیل که در مواجهه با یک انتخابات قریبالوقوع بودند، هنوز فرصتی برای دستیابی به یک پیروزی آشکار - اگر نگوییم با نابود کردن ارتش سوم- وجود داشت، حداقل با اجبار آن [ارتش سوم مصر] به تسلیم شدن یا عقبنشینی از ساحل شرقی کانال. این امر تصویر اسرائیل از خود را بهبود میبخشید و به خنثی کردن انتقادات داخلی - که اکنون بهصورت احساسیتر بیان میشود- درباره عدم آمادگی برای جنگ و مدیریت آن کمک میکرد. الزامات کیسینجر برعکس بود. او مصمم به نجات ارتش سوم مصر بود؛ زیرا او معتقد بود که تسلیم شدن ارتش سوم مصر، رژیم سادات را متزلزل و بحران ابرقدرتها را احیا خواهد کرد؛ آن هم زمانی که برژنف بار دیگر تهدید به مداخله برای محافظت از اقمار مصری خود کرده بود. علاوه بر این، او به دنبال آن بود که نتیجه جنگ را برای ایجاد یک تعادل جدید تنظیم کند که در آن هیچیک از طرفین احساس شکست نکرده و یک اسرائیل شرمنده و یک مصر سپاسگزار میتوانستند وارد مذاکرات صلح با میانجیگری آمریکا شوند. این مستلزم بقای ارتش سوم بود. اهداف آمریکا و اسرائیل و منافعی که پشتوانه آنها بود بهطور جدی از هم جدا شده بود.
شلزینگر و پنتاگون پاسخ آسانی داشتند: ایالاتمتحده یا باید محاصره اسرائیل را با تلاش خود برای تامین مجدد ارتش سوم با استفاده از C-130های نیروی هوایی آمریکا بشکند یا تدارکات مجدد به اسرائیل را قطع کند. اما کیسینجر علاقهای به رویارویی نظامی با اسرائیل نداشت؛ او نه مایل بود به تامینکننده سلاح برای هر دو طرف درگیری تبدیل شود و نه وارد نزاع با حامیان کنگرهای اسرائیل شود. این کار و وظیفهای برای فشار دیپلماتیک محتاطانه بر اسرائیل بود. در عوض، فشار بر کیسینجر افزایش یافت. شلزینگر مدام خواستار قطع رابطه با اسرائیلیها و محدود کردن آنها بود. نیکسون - که کیسینجر سعی داشت مانع از دخالت او شود- به او [کیسینجر] دستور داد که اسرائیلیها را «بهشدت» تحتفشار قرار دهد و سپس رئیسجمهور کنفرانس مطبوعاتی عصرگاهی خود را برگزار کرد که در آن کیسینجر احساس کرد که او [نیکسون] برژنف را تحقیر و حتی مسخره میکند و تلاش او را که بهدقت ساختاریافته بود تا احترام رهبر شوروی را نشان دهد، نفی میکرد.
نیکسون مدعی شد که اتحاد جماهیر شوروی در حال آماده شدن برای اعزام «نیروی بسیار قابلتوجهی به خاورمیانه» بوده و آن را «سختترین بحرانی» نامید «که از زمان بحران موشکی کوبا داشتهایم» و به خود میبالد که سرسختی او باعث سقوط برژنف شده است. عملکرد او فقط این دیدگاه کیسینجر را تایید کرد که وضعیت عاطفی نیکسون او را غیرقابلپیشبینی و حتی برای اجرای سیاست خارجی آمریکا خطرناک کرده است. او پس از کنفرانس مطبوعاتی به هیگ گفت: «حرامزاده دیوانه واقعا با روسها گند بالا آورده است» و ملتمسانه از او [هیگ] خواست تا با دوبرینین تماس بگیرد و اصلاحاتی به نام رئیسجمهور به عمل آورد.
کیسینجر که نگران احتمال یک رویارویی بالقوه جدید در میان ابرقدرتها و نگران دورنمای فروپاشی مصر بود، بهسوی کار روی اسرائیلیها رفت. در یکسری تماسهای تلفنی با دینیتز که در صبح روز ۲۶اکتبر آغاز شد و در اواخر همان شب به پایان رسید، کیسینجر به دنبال آن بود که مایر را متقاعد کند که گذرگاهی برای کاروانهای تدارکاتی غذا، آب و پزشکی باز کند. او که تا اوایل بعدازظهر چیزی نشنیده بود، با دینیتز تماس گرفت تا به او هشدار دهد که اسرائیل «اگر به این کار ادامه دهد، با فشار غیرقابل مقاومت مواجه خواهد شد.» برای ثبت خط قرمز آمریکا، او اعلام کرد: «شما مجاز نیستید که آن ارتش را تسخیر کنید. من مطمئن هستم» و تلفن را قطع کرد. در ساعت 4:15بعدازظهر، کیسینجر که بهشدت ناشکیبا شده بود، به دینیتز گفت: «نمیخواهم او [نیکسون]» در کنفرانس مطبوعاتی همان عصر «چیزی به شما بگوید که پشیمان شوید.» او همچنین به دینیتز اطلاع داد که یک پیام فوری تلفنی از مسکو رسیده است.
دینیتز پای خود را در یک کفش کرده بود: «ما دست در جیب خود نمیکنیم تا یک ارتشی بیاید و ما را تار و مار کند. چنین مسالهای هرگز در تاریخ جنگ [ها] رخ نداده است.» کیسینجر چیزهایی درباره تاریخ جنگ میدانست. او [کیسینجر] هم با قاطعیت پاسخ داد: «همچنین، هرگز اتفاق نیفتاده است که یک کشور کوچک جهانی را اینگونه مچلِ خود کند. محدودیتی وجود دارد که فراتر از آن نمیتوانید بر رئیسجمهور فشار آورید.» دینیتز انجام این کار را تکذیب کرد. کیسینجر که عصبانی بود، گفت: «شما بازی خود را انجام دهید و خواهید دید که چه اتفاقی میافتد.» گلدا مایر تمایلی به پذیرش خواستههای کیسینجر نداشت. با وجود قول جدی او [کیسینجر] که دو ابرقدرت به مساله اسرای جنگی میپردازند، او [مایر] چیزی برای گفتن به افراد بیروحیه خود درباره کسانی که در زندانهای سوریه و مصر هستند، نداشت. چشمانداز مواجهه با قضاوت رایدهندگان در انتخابات پیش رو باعث شد همکاران او تمایلی به پذیرش خواستههای آمریکا نداشته باشند.
کیسینجر با درک وضعیت دشوار خود سعی کرد راه خروجی را به دینیتز نشان دهد. او پیشنهاد کرد: «برای دشوار کردن وضعیت پیشنهادی بدهید.» او سپس به مصریها توصیه کرد که با اسرائیلیها برای حل مساله وارد بحث شوند. او [کیسینجر] گفت: «من فکر میکنم شما یک موقعیت چانهزنی دارید و میتوانید چیزی برای آن بهدست آورید.» بااینحال، او هشدار داد که جایگزین برای وی همانا بردن آن نزد نیکسون است.او [کیسینجر] یکبار دیگر با تهدید گفت: «من تضمین میکنم...شما پاسخ بسیار بدتری خواهید گرفت.»