استاد بازیها: هنری کیسینجر و هنر دیپلماسی خاورمیانهای
در آنچه یک اشتباه محاسبات جدی بود- بر اساس دیدگاه غالبِ برتری نظامی اسرائیل- کیسینجر تخمین زد که تا عصر دوشنبه (دو روز پسازآن)، اسرائیلیها در عقب راندن مصریها و سوریها از قلمرویی که در مرحله آغازین جنگ به دست آورده بودند، موفق خواهند شد و به سمت قاهره و دمشق پیشروی خواهند کرد. کیسینجر به زبانی که میدانست نیکسون از آن قدردانی خواهد کرد به هیگ گفت که اگر چنین امری رخ دهد «ما باید واکنش سختی به آنها نشان دهیم و وادارشان کنیم که سرزمینهای اضافه را «تسلیم کنند». دراین بین، کیسینجر برای حفظ رضایت اسرائیلیها، به «مردخای شالف»، معاون رئیس در هیات نمایندگی اسرائیل زنگ زد تا به او بگوید که درخواستهای تدارکاتی فوریِ نظامی اسرائیل تا روز دوشنبه برآورده میشود. وابسته دفاعی اسرائیل «مردخای موتا گور»، ژنرال مشهور اسرائیلی که رهبری ارتش را در جنگ ششروزه بر عهده داشت، درخواستی را به پنتاگون برای تامین مهمات، خمپارهها و موشکهای هوا به هوای سایدوایندرز ارائه کرده بود. همان شب، کیسینجر دوباره WSAG را برای بررسی درخواست تسلیحات اسرائیل تشکیل داد.
تمام جلسات شورای امنیت ملی با چکیدههای اطلاعاتی شروع میشود. در این مورد، ارزیابیهای سیا و آژانس اطلاعات دفاعی (DIA) - که توسط «ویلیام کولبی» (رئیس سیا) و رئیس «مورر» (رئیس ستاد مشترک) ارائه شد- اطمینانبخش بودند: برای اسرائیل دو روز طول میکشد تا مصر را خلع سلاح کند و آنها را از کانال سوئز عقب براند و شاید یک کمی هم بیشتر در بلندیهای جولان. بر این اساس، کیسینجر دلیلی نمیدید که به درخواستهای اسرائیل برای تسلیحات، سریع پاسخ دهد. «راش» به او اطمینان داد که «آنها هیچ کمبود واقعی ندارند؛ آنها [اسرائیلیها] بهتر از آن برنامهریزی میکنند». شلزینگر گفت که حملونقل هر چیزی وجهه ایالاتمتحده را بهعنوان یک «میانجی » از بین میبرد. در صورتجلسه WSAG اشاره شده است: «هرگونه پاسخ به درخواست اسرائیل برای تجهیزات تا دوشنبه یا سهشنبه (۸ تا ۹ اکتبر) به تعویق میافتد.» روز دوم، یکشنبه، ۷اکتبر۱۹۷۳. وقتی جنگ شروع شد، «سیمچا دینیتز» در مراسم سوگواری هفتروزه «شیوا» در بیتالمقدس برای پدرش بود که دو روز قبلتر درگذشته بود.
مایر بلافاصله او را با یک هدف واحد به واشنگتن بازگرداند: «ابزارهایی را که نیاز داریم بهفوریت تهیه کن». نخستوزیر در صبح روز «یوم کیپور» تصمیم سرنوشتسازی گرفته بود تا دست به حمله پیشگیرانه علیه نیروهای مصری و سوری بزند که میدانست در آن زمان قرار است حملات همزمانی را انجام دهند. همانطور که مایر آن عصر به کابینه خود گفت: «ما به کمک آمریکاییها و تجهیزات و تدارکات نظامیشان و همچنین حمایت سیاسی و دیپلماتیکشان نیاز خواهیم داشت. اگر تصور این باشد که ما شروعکننده جنگ هستیم، اینها به ما داده نخواهد شد.» کیسینجر در دو سال گذشته درباره این موضوع بهخوبی به مایر آموزش داده بود. معامله صریح آنها این بود که اسرائیل ثبات را حفظ و مانع اقدام نظامی اعراب شود و در ازای آن امکانات لازم برای اسرائیل بهمنظور انجام این کار فراهم میشود.
لحظهای که مایر متوجه شد بازدارندگی اسرائیل شکست خورده است، باید این اخطار کیسینجر را به یاد میآورد: «هرگز پیشدستی نکن! اگر اولین گلوله را شلیک کنی، حتی یک سگگیرdogcatcher: [اشاره دارد به مامور شهرداری که کارش گرفتن سگهای ولگرد است] را در این کشور نخواهی یافت که از تو حمایت کند. حمایت ریاستجمهوری را نیز نخواهی داشت. تنها خواهی بود، تنهای تنها.» اولین پیامی که مایر برای کیسینجر فرستاد- توسط شالف در روز یکشنبه تحویل او شد؛ زیرا دینیتز هنوز در راه بود- بهطور غیرمستقیم به این درک اشاره کرد تا احساس تعهد و هم احساس گناه را ایجاد میکند. مایر به یاد کیسینجر آورد: «میدانید که چرا ما هیچ اقدام پیشگیرانهای انجام ندادیم. شکست ما در انجام چنین اقدامی دلیل وضعیت فعلی ماست.» در آن مرحله، مایر نمیدانست که وضعیت اسرائیل قرار است چقدر بدتر شود.
او آشکارا از کیسینجر خواست تا درخواست برای آتشبس را سه تا چهار روز به تعویق اندازد تا اسرائیل از موضع دفاعی به موضع تهاجمی تغییر وضعیت دهد. مایر همچنین درخواست کرد که به یک هواپیمای باری بوئینگ ۷۴۷اسرائیلی که عازم نیویورک بود اجازه داده شود در پایگاه نیروی هوایی ایالاتمتحده فرود آید تا تجهیزات نظامی را بار بزند. کیسینجر با تاکید بر محاسبات آتشبس خود، پاسخ داد که او «تمام» تلاش خود را خواهد کرد تا زمان برای مایر بخرد؛ اما تصور کرد که انجام این کار سخت خواهد بود. آن جلسه بلافاصله با تماس تلفنی از سوی «آبا ابن»، وزیر خارجه اسرائیل همراه شد. او به کیسینجر اطلاع داد که نیروهای مصری از کانال عبور کردهاند؛ وسایل نقلیه زرهی سوری به عمق جولان نفوذ کرده و شمال اسرائیل را تهدید میکنند و کوه هرمون سقوط کرده است.
این اولین نشانهای بود که کیسینجر دریافت کرد دال بر اینکه اسرائیل ممکن است در مخمصه بیفتد. وی با ابراز همدردی با شلزینگر تماس گرفت و از او خواست که برخی از تجهیزات نظامی را که اسرائیل درخواست کرده بود، فراهم کند. شلزینگر گفت که میتواند تعدادی سایدوایندرز ارائه دهد. کیسینجر به او توصیه کرد که آن را بهصورت راز نگه دارد. او سپس این تصمیم را با هیگ بررسی کرد و توضیح داد که «ما باید اکنون در کنار آنها باشیم تا اینکه بعدا چیزی برای از دست دادن داشته باشند. . . اعتقاد عمیق من این است که اگر با این کارتمان خوب بازی نکنیم، این آخرینباری خواهد بود که آنها حرف گوش میدهند. اگر آنها را در مخمصه بیندازیم، چیزی برای از دست دادن ندارند.»