نگاه دیگران-بخش چهل وهفتم
استاد بازیها: هنری کیسینجر و هنر دیپلماسی خاورمیانهای
یک هفته بعد، پسازاینکه سادات در مطبوعات عرب بهدلیل باور به آمریکاییها بهشدت موردانتقاد قرار گرفت، کیسینجر پیام رسمی از اسماعیل دریافت کرد که نسبت به «وخامت اوضاع» هشدار داد و اعلام کرد که این معامله هواپیمایی «مانع هرگونه پیشرفت بهسوی صلح مورد انتظار است.» در ۲۶مارس، سادات در یک سخنرانی دو ساعت و نیمه طولانی در برابر «مجلس خلق مصر»، وضعیت را «بسیار وخیم» اعلام کرد و گفت که مصر «وارد مرحله تقابل کامل» شده است. او ایالاتمتحده را بهدلیل تقویت برتری نظامی اسرائیل مورد سرزنش قرار داد. او [سادات] مستقیما به گفتوگوهای اسماعیل با کیسینجر (بیشتر به کانالهای مخفی پشت پرده) اشاره و از این شکایت کرد که از مصر خواستهشده تا امتیازات بیشتری بدهد؛ درحالیکه واشنگتن حاضر به فشار بر اسرائیل نبود. او توافق موقت بر سر کانال را رد کرد. بااینحال، حتی زمانی که سادات از ایالاتمتحده سخت انتقاد میکرد، آشکارا ایده ایجاد تعادل بین حاکمیت مصر و نیازهای امنیتی اسرائیل را پذیرفت. با این اوصاف، درس واضح بود: «باید به دنیا بگوییم که زندهایم و قادریم وضع موجود را از نظر نظامی و سیاسی تغییر دهیم.»
برای اطمینان از اینکه کیسینجر این پیام را دریافت کرده است، سادات در ۹آوریل مصاحبه اختصاصی با خبرنگار آمریکایی مورد علاقه خود، از دبیران ارشد نیوزویک، یعنی «آرنود دو بورشگریو» انجام داد که به وزیر امور خارجه آمریکا نزدیک بود. سادات با تلخی شکایت کرد که «هر دری را که من باز کردم، از سوی اسرائیل و به یُمنِ حمایت آمریکا به صورتم کوبیده شده است.» او هشدار داد که «ایالاتمتحده مرتکب بزرگترین خطا در تاریخ خود میشود اگر همچنان باور کند که ما فلج شده و نمیتوانیم اقدامی کنیم. همهچیز در این کشور در وضعیت بسیج است... برای نبردی که اکنون اجتنابناپذیر است.» او به شکلی «لافزنانه» میگفت که روسها «اکنون هر چیزی را که امکان عرضهاش برای آنها وجود دارد، در اختیار ما میگذارند.»
بورشگریو، با احساس خطر، بهمحض بازگشت به واشنگتن با کیسینجر تماس گرفت و خواستار ملاقات فوری با او شد. آنها در «کلوب متروپولیتن»- محلهای محصور و حفاظتشده از مراکز واشنگتن که دو بلوک از کاخ سفید فاصله دارد- با هم ناهار خوردند. بورشگریو هشدار مسلم سادات از جنگ را بازگو کرد. به گفته بورشگریو، کیسینجر پاسخ داد که مطمئن نیست جنگی دربگیرد؛ اما اگر جنگی رخ دهد، «ما باید میزانی تعادل را بین اعراب و اسرائیل برقرار کنیم که برای یک روند صلح ضروری است.» بهجای تلاش برای جلوگیری از جنگ، به نظر میرسید که کیسینجر در حال تامل درباره آن چیزی است که سادات انجام خواهد داد؛ درصورتیکه او به تهدید خود به جنگ عمل کند. دلایل متعددی برای بیتفاوتی آشکار کیسینجر وجود داشت. یکی، نگرانی فزاینده در کاخ سفید درباره واترگیت بود. همان روزی که نیویورکتایمز ماجرای فروش هواپیماهای جنگنده به اسرائیل را منتشر کرد، «جان دین» مشاور کاخ سفید برای حضور در برابر کمیته قضایی سنا احضار شده بود؛ «دین» شروع به همکاری با بازرسان واترگیت کرده بود. نیکسون بهشدت حواسش پرت شده بود. او دیگر وقت نداشت تا برای دنبال کردن صلح خاورمیانه بر کیسینجر فشار آورد.
علاوه بر این، وزارت امور خارجه در نهایت واقعیت را پذیرفته بود و از تلاشهایش برای شروع سریع مذاکرات مصر و اسرائیل - لااقل برای حال حاضر- دست کشید. وقتی کیسینجر ترتیب ملاقات سیسکو با نیکسون را در ۱۳آوریل داد، برای ایجاد آشتی پس از خروش وزارت خارجه درباره کشف کانالهای مذاکراتی پشت پرده کیسینجر با اسماعیل، سیسکو به نیکسون گفت که اکنون میداند که هنری «در حال محافظت از آتشبس بود» و اینکه او باور داشت که این امر میتواند هشت ماه دیگر هم کارگر باشد یعنی تا پس از انتخابات اسرائیل. درباره تهدیدات سادات، سیسکو به نیکسون گفت: «[سادات] میداند که اگر دست به گزینه نظامی بزند، لهولورده خواهد شد.» «جیمز شلزینگر» مدیر جدید اطلاعات به کیسینجر گفت که این ارزیابی سیا هم بود.
یک ملاحظه دیگر وجود داشت: روابط بین کاخ سفید و جامعه یهودیان آمریکا در این مرحله بهدلیل اختلاف بر سر یهودیان شوروی بدتر شده بود. کیسینجر و نیکسون بر این باور بودند که همکاری با کرملین بهترین راه برای تضمین آزادی صدها هزار یهودی بود که در شوروی سرکوب میشدند. یهودیان آمریکایی، به تحریک سناتور هنری «اسکوپ» جکسون، معتقد بودند که راه بهتر همانا اعمال فشار بر مسکو برای باز کردن دروازهها با استفاده از اهرم وضعیت تجاریِ «مطلوبترین کشور» بود که نیکسون به برژنف وعده داده بود. با اجلاس دیگر این دو ابرقدرت که برای ماه مه در پیش بود، نیکسون و کیسینجر نمیتوانستند از عهده یک رویارویی دیپلماتیک با اسرائیلی برآیند که حتی ممکن است به مخالفت شدیدتری با تنشزدایی با اتحاد جماهیر شوروی که آنها در حال ترویجش بودند، بپردازد. در واقع، کیسینجر به دنبال دریافت کمک از «سیچما دینیتز»، سفیر جدید اسرائیل، برای آرام کردن رهبری یهودیان آمریکا بود.
کیسینجر بی سروصدا ایده خود را درباره مذاکره در کانالهای پشت پرده را کنار گذاشت. در ۱۱ آوریل، او اولین ملاقات خود را با «دینیتز»- اسرائیلیِ عیاش و صورت گرد که سبیلهای مدادی و موهای نازک داشت و برای هر مناسبت یک شوخی یهودی در چنته داشت- انجام داد. چیزی که او دوست داشت درباره کیسینجر بگوید این بود که زمانی که کیسینجر از تمام خواستههایی که اسرائیلیها مطرح میکردند شکایت کرد، او چگونه پاسخ داد.