استاد بازی‌‌ها: هنری کیسینجر و هنر دیپلماسی خاورمیانه‌‌ای

زمانی که رابین تصمیم گرفت نگاهی تحقیرآمیز داشته باشد، این یک اقدام و عملکرد ترسناک بود. من از نزدیک به آن پی بردم البته پس‌‌ازآنکه نشست میان رئیس‌‌جمهور کلینتون با حافظ اسد، رئیس‌‌جمهور سوریه، در ژنو در ژانویه۱۹۹۴ برگزار شد. در این مرحله، اسد کاملا ضعیف بود و از نارسایی احتقانی قلب و دیابت رنج می‌‌برد. نخست‌‌وزیر رابین و تعدادی از اسرائیلی‌‌های دیگر به ما گفته بودند که اگر قرار است اسد به‌‌صورت جدی شریکی در مذاکرات صلح در نظر گرفته شود، کلینتون باید به او بگوید که برای «روابط عادی و صلح‌‌آمیز» با اسرائیل آماده باشد (همان موضوعی که اسماعیل و کیسینجر بیست سال قبل‌‌تر درباره آن بحث کرده بودند). در کنفرانس مطبوعاتی پس از دیدارشان، اسد آن کلمات جادویی را گفت. من و «دنیس راس» با خوشحالی مستقیما به اسرائیل پرواز کردیم تا رابین را در جریان ماجرای دیدار رئیس‌‌جمهور قرار دهیم. در کمال تعجب ما، رابین مانند زمانی که سابقه‌‌ ملاقات اسماعیل با کیسینجر را در بیست سال قبل‌‌تر موردبحث قرار داده بود، تحقیرآمیز و کوچک انگار بود.

او به ما گفت که کلمات اسد درباره عادی‌‌سازی «چیز جدیدی» نبود. او متوجه «اوری ساگووی»، مدیر اطلاعات نظامی خود شد و از او خواست برای تازه‌‌کارهای آمریکایی - به زبان تلمودی که شایسته‌ خاخام‌‌های آگاه یهودی است- توضیح دهد که کلمات عربی‌‌ای که اسد استفاده کرد، معنای روابط «معمولی» می‌‌داد نه روابط «عادی». (در واقع، همان‌طور که بعدا در مذاکرات اسرائیل و سوریه در «شفردزتاون»، ویرجینیای غربی، در سال۲۰۰۰، فهمیدیم، هیچ تفاوتی وجود نداشت). با یک چرخش ناامیدکننده‌‌ بازوی راستش- گویی در حال پاک کردن سخنان اسد از روی میز بود- او لبخند را از روی صورت ما پاک کرد.

کیسینجر در مواجهه با رفتار مشابه، نکات مثبت در سخنرانی‌‌های اسماعیل را تکرار کرد. زمانی که او به بخش مربوط به پیشگامی مصر نسبت به دیگر اعراب رسید، رابین پاسخ داد: «این چیز جدیدی نیست». کیسینجر باید از خود دفاع می‌‌کرد: «[اگرچه] برای من جدید است؛ اما باعث نمی‌‌شود برای دیگران هم جدید به نظر برسد.» وقتی کیسینجر تمایل سادات برای در نظر گرفتن کنترل اسرائیل بر شرم‌‌الشیخ را توضیح داد، رابین با کلماتی پاسخ داد که حتما می‌‌دانست ضربه‌‌ای به روح کیسینجر خواهد بود: «او آن را دو سال پیش به سیسکو گفته بود.» کیسینجر که خشمگین شده بود، به رابین گفت که متن کامل را به او خواهد داد و سپس [نظرش] بر دیدار آتی مایر معطوف شد. او هشدار داد که نیکسون به دنبال حرکتی از او [مایر] بود.

او پشت سر رابین گفت: «سخنرانی‌‌های طول و دراز درباره اینکه چگونه وضع موجود، بهترین است به شما کمکی نخواهد کرد.» سفیر اسرائیل به‌طوری قابل پیش‌‌بینی گفت‌وگو را به موضوع تحویل جت‌‌های جنگنده کشاند و سپس نگرش اسرائیل را خلاصه کرد: «چرا ما به یک استراتژی جدید نیاز داریم؟» نادیده انگاشتن رابین در سال ۱۹۷۳- مانند سال ۱۹۹۴- به‌‌واسطه‌‌ همین ترس ریشه‌‌دار اسرائیل ایجاد شد که ایالات‌‌متحده، تنها حامی و مدافع اسرائیل، هر نشانه‌‌ای از اعتدال عربی را به هزینه‌‌ اسرائیل می‌‌پذیرد. نگرانی او این بود که سیاستگذاران آمریکایی ساده‌‌لوح و زودباورند و همیشه آماده‌‌اند تا سخنان اعراب مبنی بر اعتدال را با مطالباتی برای امتیازات ملموس اسرائیل جبران کنند. تنها راه برای متوقف ساختن آن فشار مورد انتظار همانا پیشگیری از آن با بی‌‌ارزش کردن هرگونه «منطقی بودن» عربی بود که ممکن بود دیپلماسی آمریکایی به وجودش بیاورد.

04 (1)